امروز کتابی خواندم با عنوان «جغدها آمدهاند ما را ببرند» که توسط نشر پرتقال چاپ شده. نویسندهی این کتاب «رونالد اِل. اسمیت» است و توسط «محمدحامد شاهمرادی» ترجمه شده. ترجمهای روان و خواندنی.
ماجرای این کتاب
سایمونِ دوازده ساله، بدجور ذهنش درگیر موجوداتی فضایی شده: خاکستریها؛ همانهایی که مردم را میبرند و رویشان آزمایش انجام میدهند. او وقتی آنقدر میترسد که خوابش نمیبرد، به صدای هوهوی جغدها گوش میدهد؛ جغدهایی که چشمهایشان درست مثل چشم فضاییها است؛ سیاه و شوم.
بعدها وقتی میروند توی یک اردوگاه تا چادر بزنند، اتفاق عجیبی میافتد و سایمون به شک میافتد که شاید فضاییها او را ربودهاند. اما آیا این اتفاق واقعاً افتاده، یا همهاش نتیجهی تخیل یک بچه است؟ پسری که عاشق بازیهای کامپیوتری و کتابهای فانتزی است، اما در مدرسه به او زور میگویند و توی خانه، پدرش او را مسخره میکند.
سر چه چیزی میخواهم غُر بزنم؟
سوال اصلی این است که: چرا هر کتابی باید چاپ شود؟ چرا منتقدان مشغول قهوهنوشیدن هستند؟ چرا حوزهی کودک و نوجوان بیدروپیکر است؟ چرا همهی نهادها دوستدارند بدون تخصص وارد این حوزه شوند؟
رائیلیسم
موجوداتی فضایی هستند که با اشیاء پرندهی ناشناخته به زمین آمدهاند و انسان را بر روی زمین با استفاده از علم ژنتیک ساختهاند و کلیه ادیان توسط آنها به پیامبران القا شده است.
سطور بالا، چکیده و خلاصهی این مکتب است. کتابی که امروز خواندم، کاملا مرتبط با همین مکتب بود. عدهای فضایی میآیند، دنیا را از گندی که انسانها زدهاند پاک میکنند. انسان قوی آن است که دست رد به سینهی این موجودات نزند و تحت فرمانشان باشد و اصلاح شود.
مگر ما کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نداریم؟
کار و تخصص کانون همین است. من نمیگویم کتاب نوجوان چاپ نکنید و نفروشید و بهفکر جیبتان نباشید؛ میگویم اثری را بدون تحلیل و نقد و صرفا با هدف فروش بیشتر چاپ نکنید. در کانون کارشناسانی هستند که خلاف شما، نگاه بازاری به مقوله «کودک و نوجوان» ندارند و میتوانند به شما کمک کنند و جلوی کجرویها را بگیرند. حداقل میشد این اثر با نیمصفحه نقد و تحلیل چاپ شود.
پ.ن: نه به بیتفاوتی!