1- خبرنگار در این روزها با عنوان آخرین تیر در ترکش مردم برای بازتاب خواسته ها و مسایل شناخته می شود.تیری که شاید بتواند احقاق حق کند و پژواک چند برابری صدای مظلومی باشد که اسیر اربابان زر،زور و تزویر شده و کسی صدایش را یا نمی شنود یا نمی خواهد بشنود و این خبرنگار است که صدایش را می شنود و در اخبار و گزارش هایش منعکس می کند؛خبرنگار صدای مردم است.
2- شاید سمفونی روز 17 مرداد برای مسوولین تکراری باشد و روابط عمومی هاشان با صدور یک بیانیه ای کوتاه این روز را پاس بدارند ولی خبرنگاران واقعی دلخوش به این پیام های تکراری نیستند.البته واقع بینانه بخواهیم نگاه کنیم عده ای از خبرنگاران جان فدای همین روابط عمومی ها برای دریافت آگهی و هدایا هستند ولی عده ای اندک، خبرنگاری را رسالتی برای بازتاب واقعیت و سنجش با حقیقت می دانند و به این عشق قلم به دست شدند تا واقعیت را بنویسند تا مخاطبان حقیقت را بخوانند؛خبرنگار،واقع نگر است.
3- خبرنگار واقعی کبریت بی خطر نیست بلکه خطرنگاری است که با آتش دست و پنجه نرم می کند خط قرمزش منافع مردمش است و صدای مظلوم را منعکس می کند.شاید تشویش اذهان عمومی دستمزد کارش باشد ولی می نویسد و بازتاب می دهد،خبرنگار،خطرنگار است.
4- کنفسیوس حکیم چینی سخن زیبایی دارد که به جای انتقاد از تاریکی شمعی روشن کن.آیا جامعه ای که از خبرنگارش فقط توقع بازتاب مسایل و مشکلاتش را دارد آیا به هنگام بروز چالش از او حمایت می کند؟آیا حداقل هفته ای یک روزنامه،یک مجله یا یک هفته نامه می خرد تا جریان زندگی یک رسانه ادامه پیدا کند تا مدیران رسانه ها دست به دامان روابط عمومی برای آگهی و انعکاس بیانات پر گهر مدیران آنان نشوند؟ پس یک سوزن به خودمان بزنیم یک جوال دوز به دیگران،خبرنگار،درد نان دارد.
·حسین قلع ریز ؛روزنامه نگار مستقل