
حسین قلعریز
1- شاید با بازی دومینو و چیدن مهرههای پشت هم آشنا باشید. با چیدن ردیفی از دومینوهای عمودی با فاصله اندک، میتوان اثر دومینو را بهآسانی مشاهده کرد. با هل دادن دومینوی اول، دومینوی دوم خم میشود و سپس سومین مهره میافتد و به همین ترتیب زنجیرهای شکل میگیرد. مهرههای کوچک بهواسطهی سرعت دومینو، مهرههای بزرگتر را هم از پا درمیآورند. اثر دومینو یا ویژگی دومینو، پدیدهای جمعی و انباشته است که در این بازی جذاب بهوضوح دیده میشود.
۲- حمله همزمان اسرائیل به غزه، حزبالله لبنان و ایران، تغییر نظام سیاسی سوریه، فعال شدن مکانیسم ماشه علیه ایران و کاهش ارزش ریال در برابر دلار، دومینوی تهدید علیه ایران شکل گرفته است. فضای ناامیدی و بیانگیزگی در جامعه رو به افزایش است. شبکههای تلویزیونی داخلی و خارجی نیز مملو از خبرهای جنگ، قحطی، گرسنگی و درگیریاند و خبرهای امیدبخش بهندرت شنیده میشود. در چنین شرایطی که نیمهی خالی لیوان هر روز خالیتر میشود، چه عینکی باید بر چشم بزنیم؟ عینک واقعگرایی که کاستیها را دومینووار پیش روی ما میگذارد یا عینک خوشبینی و انگیزهبخشی که خبرهای انرژیزا را اپسیلوناپسیلون به جامعه تزریق کند؟
۳- بازگشت تحریمهای شورای امنیت به رهبری آمریکا و کشورهای اروپایی میتواند هر ساختار سیاسی را از پا درآورد، اما تاریخ ایران نشان داده است که هرگاه حاکمیت و مردم در مسیر مشترک استقلال حرکت کردهاند، استعمارگران نتوانستهاند خللی در دیوار عزم ملت ایجاد کنند. تجربهی دولت مصدق در سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ و همراهی او با مردم نشان داد که تحریم انگلستان ـ استعمارگر آن زمان ـ بیاثر ماند؛ اما زمانی که شکافی در میان مردم پدید آمد، آمریکاییها توانستند با دلارهایشان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را رقم بزنند و دولت مردمی مصدق را سرنگون کنند.
۴- وحدت و امیدآفرینی کلیدواژههای امروز ما هستند؛ البته امیدآفرینی واقعی، نه خیالی. تکثیر شادیهای کوچک و اپسیلونی میتواند جامعهی نگران امروز را به سمت توانمندسازی و تقویت در برابر تهدیدها و تحریمها سوق دهد. بازشناسی هویت ایرانی ـ از جمله هفتم آبان (نکوداشت روز کوروش)، بیستم مهر (جشن مهرگان)، برگزاری کنسرتهای خیابانی و تکثیر این قبیل شادیها ـ در کنار مدیریت درست منابع و تصمیمسازی شفاف و مشارکتی، میتواند نقشههای دشمنان برای چندپارگی ایران را بر آب کند. بنابراین، برخورد با شخصیتهای ملی و اثرگذار، سمّی مهلک برای کشور است که به نفاق و رویارویی در جامعه میانجامد.
۵- ناترازی انرژی بهعنوان یک ابرچالش اقتصادی، حس یأس و ناامیدی را در میان مردم، بهویژه فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران، افزایش داده است. رویکرد دولت در حل این ناترازی باید بر مشارکت مردم، ایجاد انگیزه و جذب سرمایهگذاری بخش خصوصی استوار باشد. لازمهی این مسیر، امیدآفرینی و همگامسازی حاکمیت با مردم است. دعوت دولت به مشارکت در اقتصاد و مبارزهی واقعی با فساد میتواند سرمایههای داخلی را به حرکت وادارد و رشد اقتصادی را به بالای صفر برساند. اقتصاد ایران علاوه بر بیماریهای مزمن، به بیاعتمادی میان مردم و دولت گرفتار شده است. هرچند چالشها فراواناند، اما با مشارکت مردم در اقتصاد و سایر حوزهها میتوان به مدیریت بحرانها امید داشت. گردش سرمایههای اپسیلونی در اقتصاد میتواند همچون اثر دومینو، به سرمایهگذاریهای کلان داخلی و خارجی تبدیل شود. افزایش اعتماد عمومی نیز میتواند دلارها و سکههای محبوس در صندوقها را وارد چرخه تولید و خدمات کند.
۶- این هدف تنها با اعتمادسازی، تسهیلگری و امیدآفرینی در جامعه محقق میشود. افزایش مشارکت مردم در عرصههای مختلف و باور آنان به توانایی مقابله با تحریمهای یکجانبه و ظالمانهی غرب، اثری دومینووار دارد که میتواند بر بستر هویت ملی و مذهبی ایرانیان شکل بگیرد.
تمام ح ق ۱۱۰