
به نام خداوند جان و خرد، کزین برتر اندیشه برنگذرد
این نخستین بیتی است که همهی پارسیزبانان با آن خاطره دارند؛ یا بهتر بگوییم، میتوان آن را یکی از ترجمه های مفهومی «بسمالله الرحمن الرحیم» دانست.
حافظ در قرن هشتم با الا یا ایها الساقی ،مولوی در قرن هفتم با بشنو از نی و چه زیبا فردوسی در قرن چهارم سخن خود را با نام و یاد خدا آغاز میکند.
شاهنامه فردوسی شرح وقایع و زندگی انسانهاییست که برای ما نقش اسطوره ای ایفا می کنند و فردوسی زندگی این انسان ها را با زیباترین بیان، در قالب نظم به تصویر کشیده است . متنی است که مملو از تصویر، تخیل و تنوع شخصیت و تدبر در روحیات واقع انسانهاست.
در طول تاریخ، پژوهشگران و سخنورانِ بیشماری، در ستایش شاهنامه و بزرگمرد آفرینندهی آن، فردوسی، مطالب فراوان و ارزشمندی ارائه کردهاند.
اما نکتهای مهم، که میتوان آن را یکی از اصلیترین دلایل ماندگاری و همگانی شدن شاهنامه در طول 11 قرن گذشته نزد مردم اعصار مختلف دانست ،حضور و بروز شاهنامه در زندگی روزانه مردم است. شاهنامه تنها یک اثر مقدس و طاقچه نشین در گذشته نبوده بلکه این اثر سترگ، در بطن جامعه و در میان همهی اقشار، خوانده و مور توجه قرار گرفته است.
چنانکه در اعصار گذشته، زبان پارسی پهلوی با حملهی اعراب و مغولان مورد هجمه قرار گرفت، امروز نیز با تهاجمی دیگر مواجهایم؛ تهاجمی از جنس واژگان بیهویت و پدیدههای چندپاره و گمنام فرهنگی.
شاهنامه توانست زبان، تمدن و فرهنگ ایرانزمین را از آسیب تهاجمهای بیگانه حفظ کند. امروز نیز، این اثر سترگ میتواند همان نقش تاریخی را ایفا کند: شاهنامه می تواند سپری باشد در برابر تهاجم زبانی، فرهنگی و هویتی زمانهی ما.
در این رویارویی زبانی، نقش نقالان و هنرمندان بهویژه فعالان عرصهی ادبیات ، موسیقی و نمایش بسیار حیاتی است.هنرمندان میتوانند با خلق آثاری بدیع و جذاب، شاهنامه را از لابهلای کتابهای خاکخوردهی طبقهی اول کتابخانههای زینتی، به عمق زندگی و بینش مردم ببرند.
نقالان شاهنامه نیز با چهرهای گشاده، صدایی خوشآهنگ، لحن روایی جذاب و بهرهگیری منطقی از زبان بدن، میتوانند این اثر فاخر را در ذهن و جان مخاطبان امروز نهادینه کنند.
پس از شما هنرمندان ،نقالان و کنشگران فرهنگی جامعه تقاضامندم چراغ شاهنامه را در عصر کنونی با هنر خود روشن و پر تلولو سازید.زیرا شاهنامه شناسنامه ما پارسی زبانان است و برای شناسنامه خودمان ارزش ویژه قایل شویم .
یادی کنیم از آن عزیز سفرکرده، پیر بستور جناب استاد خوشحال پور که با تمام وجود شاهنامه را به ما می آموخت و ما را هربار از این سرچشمه معرفت سیراب می ساخت و می گفت:
فریدون فرخ فرشته نبود ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت این نیکویی تو داد و دهش کن فریدون تویی
حسین قلع ریز
اردیبهشت 1404