اخیرا کتابی خواندم به نام کمبود (که البته غیر از این نام دیگری هم دارد: «فقر احمق میکند»)
تمام چیزی که کل کتاب می خواهد بگوید این است که وقتی ما دچار فقر میشویم، بخش اعظم ذهن و هشیاری ما توسط افکار مربوط به آن درگیر میشود و در نتیجه بخش کمی از قدرت تفکرمان برای سایر امور باقی میماند.
کتاب به دو نوع فقر اشاره میکند که یکی مالی است و دیگری فقر زمانی که بهش میگوید: گرفتاری.
اما این روزها که دارم به مطالبش فکر میکنم میبینم ما الان به فقر «آرامشی» دچار هستیم که در نتیجه فقر سلامتی ایجاد شده. به همین دلیل، بخصوص اگر نتوانیم در قرنطینه بمانیم و نتوانیم جلوی ذهن خود را در فکر کردن به کرونا بگیریم، بخش زیادی از قدرت هشیاریمان را (که احتمالا خیلی هم به آن نیاز داریم) پای این ویروس از دست میدهیم.
به شخصه باید بگویم با وجود آن که مدتهاست قرنطینه را نشکستهام، اما کرونا در طول روز چندین بار ذهنم را درگیر میکند. به خاطر همین است که هر روز خودم را با کارهای بیشتری از روز قبل مشغول میکنم. اصلا یکی از دلایل این که نوشتن روزانه را شروع کردم همین درگیریهای ذهنی بود.
پ.ن. : هر چند بعد از این همه مدت، خیلی ها احتمالا برنامه هایی برای در خانه ماندنشان ترتیب دادهاند، اما فکر کردم در میان گذاشتن برنامه روزانهام کار بدی نباشد؛ شاید کسی بتواند از بخشی ایده بگیرد.
تمرین نوشتن (چند صفحه در هر روز)،
تمرین روزانه زبان فرانسه،
تمرین روزانه تایپ ده انگشتی،
مطالعه کتابهای خواندهنشده،
و چند وعده پیادهروی روزانه در خانه
از کارهایی است که من این روزها به طور مرتب انجام میدهم و دارم از فرصت در خانه ماندنم برای تبدیلشان به عادت استفاده میکنم.
البته بخاطر درگیریهای ذهنی، هنوز هم از ایدههای جدید استقبال میکنم!
خوشحال میشوم اگر ایدههای دیگرتان را در میان بگذارید.