ویرگول
ورودثبت نام
حامد هزارخانی
حامد هزارخانی
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

چطور خلاق باشیم؟


در مورد خلاقیت به ما دروغ گفتن!

خلاقیت نه ژنیه که فقط مخصوص از ما بهتران باشه، و نه نتیجه‌ی مصرف مواد صنعتی و سنتی.


می‌خوام توی 3 تا گام ساده، آتشفشان خلاقیت‌تون رو فعال کنم تا از گدازه‌های نابش لذت ببرید!


گام اول (ذهنیت): هیچ چیز اصیل نیست!

اول ببینیم که ایده‌های خلاقانه از کجا میان؛ آیا خاستگاه همه‌شون، ذهن خلاق و پویای آدماست؟

هر ایده‌ای که خلق میشه، 2 تا عنصر اصلی داره:

  • جهان‌بینی، افکار، دانسته‌ها و زاویه‌ی دید اون آدم
  • برداشت‌های مستقیم و غیرمستقیم از ایده‌های موجود قبلی

مورد دوم که مشخصا نشون میده هر ایده‌ی جدیدی، وام‌دارِ ایده‌های موجوده. (و لذا صد در صد خالص نیست)

اما به‌نظر میاد مورد اول، منبع خالص و اصیل ایده‌‌های جدیده.

اما یه سوال: جهان‌بینی و چارچوب‌های ذهنی آدما رو چی تشکیل میده؟

افراد، اطلاعات، آثار، فرهنگ و... (یعنی مجموعه‌ای گسترده از ایده‌های و چیزهایی که قبلا خلق شدن)


پس وقتی کسی خلاقیت به خرج میده و چیز جدیدی خلق می‌کنه، در واقع این اتفاق میفته:

فرد خلاق، به کمک دیدگاه و ذهنیتی که حاصل از اطلاعات و ایده‌های موجود در جهانه، به دیگر ایده‌های موجود نگاه می‌کنه و با ترکیب، دستچین و اضافه کردن اون‌ها، ایده‌ی جدیدی رو به‌وجود میاره

(ساده‌تر بگم؛ آدم خلاق مثل یه آشپز می‌مونه که مهارت‌هاش رو از دیگران یاد گرفته؛ قابلمه و ملاقه و بقیه‌ی وسایلش رو هم از شخص دیگه‌ای قرض گرفته؛ مواد اولیه‌ی آشپزیش مثل سیب‌زمینی و پیاز هم حاصل دست‌رنج یه نفر دیگه‌ست؛ و اون فقط وظیفه‌ی ترکیب کردن و ساختار دادن به اون‌ها رو داره. پس اگر یه آشپز ادعا کنه غذایی که پخته، به‌طور کامل و صد در صد نتیجه‌ی کار خودشه و هیچ عامل دیگه‌‌ای، هیچ تاثیری در فرآیند شکل‌گیری اون غذا نداشته، به‌نظر ادعای درستی نمیاد.)

هیچ ایده‌ای، صد درصد اصیل نیست.

پس دقت کنید که در هر زمینه‌ای قصد ایده‌پردازی و نوآوری دارید، منابع گسترده‌ای که در اطرافتون وجود داره رو نادیده نگیرید و فکر نکنید خلاقیت یعنی ایده‌هاتون رو با دست خالی و به‌تنهایی، از صفر رشد بدید.


گام دوم (راهبرد): مثل یک کلکسیونر باشید

ما، ترکیبی از چیزهایی هستیم که اجازه میدیم وارد زندگی‌مون بشن. آدم‌هایی که باهاشون در ارتباطیم، کتاب‌هایی که می‌خونیم، فضاهایی که توشون قرار می‌گیریم و... پس خیلی مهمه که مراقب باشیم منابعی که تفکر و طرز فکر ما رو شکل میدن و ازشون ایده می‌گیریم، منابع ارزشمندی باشن.

در واقع باید مثل یک کلکسیونر حرفه‌ای، حساس و تیزبین باشیم؛ و همون‌جوری که اون به دنبال بهترین اشیا و اجناس برای قراردادن داخل مجموعه‌اش هست، ما هم دنبال بهترین منابع باشیم و حواسمون باشه که چه اطلاعات و ایده‌هایی رو وارد مغزمون می‌کنیم.

طبیعیه که هر چقدر اطلاعات ارزشمندتری وارد مغزمون کنیم، ساختار فکری کارآمدتری پیدا می‌کنیم؛ و هر چقدر ایده‌های خوب بیشتری به گوشمون برسن، دستمون برای گلچین کردن و ایده‌برداری از اون‌ها بازتر میشه.


گام سوم (راهکار): آغاز، جعل، خلق.

اگر منتظر باشید که تمام عوامل و شرایط ایده‌آل بشه و بعد شروع به خلق کردن کنید، هیچ‌وقت شروع نمی‌کنید؛ چون هیچ‌وقت همه‌چیز ایده‌آل شما نمیشه.

راهش اینه که همین الان شروع کنید.

ما هر چقدر هم که تلاش کنیم و قبل از انجام کار شرایط رو مهیا کنیم، باز هم اولین کارهامون ضعیف خواهند بود. چون خیلی از چیزها رو بعد از شروع کردن و فقط در طول مسیره که باهاشون مواجه میشیم؛ پس بخش عمده‌ای از یادگیری و پیشرفت ما، حاصل انجام دادن، تجربه کردن و آزمون و خطاست.

اگر هم هیچ نظری درمورد این‌که چطور شروع کنید و چی‌کار کنید ندارید، کافیه که چند تا از بهترین افراد، آثار و ایده‌های مربوط به حوزه‌ی موردنظرتون رو پیدا کنید و عینا از اون‌ها کپی کنید.

خواننده‌های تازه‌کار، با خوندن و تمرین کردن آهنگ بزرگ‌ترین خواننده‌ها شروع می‌کنن.
نقاش‌ها در اوایل کارشون، تلاش می‌کنن که بهترین آثار موجود رو عینا بازآفرینی کنن.

البته توجه کنید که این عینا کپی کردن فقط برای اوایل کاره و جنبه‌ی تمرینی داره. وقتی که به اندازه‌ی کافی کپی کردید، کم‌کم قالب کاری خودتون رو پیدا می‌کنید، ایده‌ها و تفکرات خودتون رو وارد کار می‌کنید و در نهایت، شیوه‌ی کاری خاص خودتون رو پیدا می‌کنید. اگر با همین فرمون پیش برید، کارهاتون روز به روز غنی‌تر میشن و توی حوزه‌ی خودتون، مشهور و تبدیل به برند میشید؛ و اون موقع نوبت دیگران میشه که از شما کپی‌برداری کنن!

خلاصه این‌که: اونقدر جعل کنید تا بالاخره خلق کنید.




برداشتی آزاد از کتاب "هنرمندانه بقاپید" اثر "آستین کلئون"

خلاقخلاقیتافزایش خلاقیتایدهتفکر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید