قصه حاضر تجربه فعالیت من بعنوان یک خانم در کارخانه تولیدی درب ضد حریق هست که حاوی نکات با اهمیتی هستن.
اگر صادقانه بخوام بگم تقریباً دوسال پیش به واسطه معرفی یکی از دوستان خانوادگی برای همکاری در بخش روابط عمومی آماده رفتن برای مصاحبه به کارخانه تولید درب ضد حریق شدم، مسیر طولانی بود و همین اول کار دچار تردید شدم ازون بدتر وقتی وارد محیط کارخانه شدم کلی تجهیزات، امکانات، ورق فلزی، سروصدا و از همه مهمتر نیروی کاری که همه مرد بودن ! تقریباً ته دلم سرد شد و در ذهنم مرور می کردم احتمالاً نتونم اینجا کار کنم تا اینکه به بخش ورودی قسمت اداری رسیدم. خداروشکر در قسمت اداری چندتا خانم مشغول کار بودن که با دیدن من زیر چشمی یا مستقیم نگاهشون سمت من سرازیر شد طوریکه احساس می کردم توسط یک شکارچی تحت نظرم این حالت خیلی غیر طبیعی نیست وقتی هیچ کسی رو نمی شناسی حتی ازین بدتر هم ذهنیات بدون علم سراغ آدم میاد.
وارد دفتر مدیریت شدم همه چیز خیلی معمولی بود و هیچ خبری از یک محیط لوکس نبود فردی که من رو به این اتاق راهنمایی کرد گفت منتظر باشم مدیریت داخل خط هستن تا چند دقیقه دیگه میان و من اصلا خبر نداشتم این ملاقات به همکاری من و شروع به فعالیتم در این کارخانه منجر خواهد شد بعد از گذشت حدود 5 دقیقه مدیر که یک آدم افتاده بود وارد اتاق شد احوال پرسید و مصاحبه شروع شد .
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشه وقتی از مهارت خودتون یا هنری که دارید در جایی صحبت میکنید و بعضیها بهتون آفرین و صد باریکلا میگن همین میشه انگیزه برای ادامه اون هنر یا مهارت اما اینبار خیلی تفاوت داشت چیزی که من با گوشام شنیدم رو هیچ وقت فراموش نمی کنم بعد از پایان مصاحبه به من گفتن ما ایمان داریم که شما توانمند هستین پس همین الان کارتون رو شروع کنید و در مسیر اهداف ما هر برنامه ای دارید اجرا کنید!
باورش سخته کسی به شما ایمان داشته باشه چون همه فقط حرف میزنن ولی اونجا واقعاً به من اهمیت دادن در حقیقت یک اتاق با لوازم لوکس به من ندادن ولی اختیاراتی دادن که بعد از گذشت مدتها دارم حسش می کنم اینها باعث شد علاوه بر اینکه صداقت محیط کارم نسبت به حرفهاشون برام روشن بشه انگیزه ای پیدا کردم که باعث شد دو سال در یک محیط صنعتی که محل تولید درب ضد حریق بود دوام بیارم و با اشتیاق کار کنم آخه درب ضد حریق کجا و این روحیه من ؟
اگر بخوام تصویر خط تولید این کارخانه رو براتون شرح بدم اولین بار که وارد محیط تولید شدم کلی تجهیزات کنار هم دیدم با آدمهایی که هر کدامشون یک کار متفاوت انجام میدادن و در نگاه کلی یک جای کاملا شلوغ بود اما وقتی شروع به قدم زدن کردم متوجه شدم یک نظم خاصی در اونجا حاکم هست ابتدای خط بسته های بزرگی از ورق فولادی که مشخص بود وزن سنگینی دارن چیده شده بود و یک نفر با فشار خیلی کمی یکی یکی اونها رو به سمت یک دستگاه رول مانند هدایت می کرد.
ستگاه رول مانند ورقهارو به بخشهای مختلف تقسیم میکرد و در انتهای رول یک نفر قطعات رو به سمت یک میز صاف هدایت میکرد که بعد از قرار گیری قطعات ورق در جایگاه مناسب یک چهارچوب فولادی روی اون جوش داده میشد و مجدداً یک قطعه ورق دیگه روی چهارچوب قرار میگرفت.
بخش بعدی لولاهارو نصب میکردن و در یک بخش دیگر کوره ای وجود داشت که دربهای آماده واردش میشدن و بعد از گذشت زمانی که دقیق خاطرم نیست چقدر بود بصورت رنگ شده از کوره خارج میشدن اما یک بخشی که خیلی برام جالب بود برخی از دربها وارد کوره رنگ نمیشدن و در عوض به بخشی هدایت میشدن که روی اونها بوسیله روکش چوبی با طرح و رنگهای متفاوت پوشیده میشد که اصلا حس نمی کردم این یک درب ضد حریق با توان تاب آوری 4 ساعت مقاومت در برابر آتش هست.
از مسئولین فنی که سوال کردم می گفتن دربهای فلزی یا چوبی همشون استاندارد سازمان آتش نشانی رو گرفتن و هر سال برای تمدید مجوز استاندارد آتش نشانی تعدادی از دربها برای تست مقاومت در برابر حریق به سازمان آتش نشانی ارسال میشن تا میزان تاب آوری اونها تست بشه .
ولی خداروشکر که من در بخش اداری فعالیت می کنم چون واقعاً حضور در خط تولید بهیچ وجه برام امکان پذیر نیست و با روحیاتم سازگاری نداره شاید یکی از دلایلی که باعث ایجاد انگیزه و ماندگاری من در شرکت ایمن درب شرق شده اختیاراتی هست که به من این اجازه رو داده تا در هر هفته سه روز در کارخانه حضور داشته باشم و در روزهای دیگه از طریق ارتباط راه دور اینترنتی کارهارو انجام بدم.
تجربه حضور در یک شرکت تولیدی و صنعتی تا بحال برای من محقق نشده بود و این همکاری باعث شد نگاه من به شرکتهای تولیدی و صنعتی عوض بشه و اونها رو صرفاً از دید محیط تولید نبینم بلکه بخش های اداری، بازرگانی، روابط عمومی و آی تی رو هم در روند تولید یک کارخانه صنعتی اثر گذار ببینم.