اینسامنیاک با پرداختن به شخصیت مایلز مورالس، در دومین بازی از این سری به همگان اثبات میکند که تا چه اندازه میتواند حتی بهتر از فیلمها و انیمیشنهای این مجموعه، دنیای غنی اسپایدرمن را نشان دهد.
شاید سالیان دراز به ابرقهرمان محبوب و دوستداشتنی مارول یعنی مردعنکبوتی، در صنعت بازی توجهای شایسته نشده بود؛ اما این روند خطی و خستهکننده در سال ۲۰۱۸ و توسط استودیو اینسامنیک گیمز با بازی مارول اسپایدرمن خاتمه یافت و همچنین بسیار مورد توجه منتقدین و گیمرها قرار گرفت. حالا و پس از دو سال این استودیو به سبب موفقیت نسخه اول تصمیم به ساختارشکنی گرفت و با اسپایدرمن مایلز مورالس که حکم اکسپنش را برای بازی اصلی دارد به این سری ادامه داد.
هر دو بازی از یک فرمول ژنتیکی مشابه پیروی میکنند؛ اما وقتی بیشتر ذرهبین را روی مایلز مورالس میگیریم، تفاوتهای میان این دو آشکار میشود و آنجاست که میفهمیم این اثر بسیار پچیده و جهشی بزرگ برای این مجموعه محسوب میشود.
اگر نسخه قبل بازی اسپایدرمن را بازی کرده باشید، باید بدانید که پیتر پارکر دیگر تنها مردعنکبوتی این دنیا نیست و مایلز مورالس هم طی یک اتفاق به او ملحق شده است. مایلزی که از این اتفاقات هیجانزده و مضطرب است و به شدت هم عطش محبوبیت و نجات دنیا را دارد، همزمان خود را بسیار ناشی و درگیر کولهباری از مشکلات زندگی شخصی خود میبیند و ایجاد تعادل میان آنها، مشکلی سختتر را برای او ایجاد کرده است. هنگامی که کمی از دقایق ابتدایی بازی میگذرد بنا به دلایلی و برای مدتی محدود، تنها ابرقهرمان نیویورک از آن لحظه تا پردهنهایی داستان اصلی بازی، مایلز مورالس است که شما او را در داستان اصلی حدود ۱۰ الی ۱۲ ساعت همراهی میکنید. در این مدت که به مراتب از ماجراجویی پیتر پارکر کوتاهتر است، لحظات به شدت هیجانانگیزی برای کسانی که کمیکهای مایلز و داستان نسخه قبل بازی را دنبال میکردند به ارمغان میآید.
حقیقتاً هنگامی که فاصلهی عرضه این نسخه با بازی قبلی خودش تنها دو سال است، مقایسه کردن آنها به امری اجتنابناپذیر تبدیل میشود؛ حتی نوع ساخت و پیکرهی بازی هم شما را در انجام این کار همراهی میکند. زمانی که شما برای اولین بار شروع به تاب خوردن در سطح شهر میکنید تغییری بزرگ که به چشم بیاید را نمیبینید و صرفا شخصیت از پیتر پارکر به مایلز مورالس تغییر کرده است؛ گرچه که هنوز هم تاراندازی و تاب خوردن در شهر نیویورک و منطقهی هارلم که مایلز و خانوادهاش تازه به آنجا نقل مکان کردهاند، شیرین و لذتبخش است.
مایلز شخصیتی دارد که به مرور زمان گیمر بسیار با او همزادپنداری میکند و دلیلش هم شخصیتپردازی خوب و بینقص اینسامنیک است؛ برای مثال از دیدن استایل مایلز با آن کاپشن در شروع بازی، گوش دادن به موزیکهایی در سبک رپ، دست و پنجه نرم کردن با مشکلات شخصی در دل خانواده و عطش او برای رسیدن به ابرقهرمان محبوب شهر و دیگر موارد، بهاندازهای خوب کار شدهاند که شما واقعا با موفقیت او خوشحال و با خرابکاریهایش شرمنده و ناراحت میشوید. این موضوع برای دیگر شخصیتهای بازی که در ادامه هم اضافه میشوند نیز صدق میکند و با حضورشان شما را شگفتزده خواهند کرد.
هسته اصلی گیمپلی در نگاه اولیه شباهتهای زیادی با بازی قبلی دارد؛ اما تفاوت از جایی شروع میشود که که مایلز به مرور و با گذشت مراحل، قدرتهای خود را به دست میآورد، ماننده: توانایی بایو الکتریسیتهای که آن را با نام ونوم پاور در بازی میشناسیم. همین قدرت به تنهایی کمبوهای مخصوصی را در بازی ایجاد کرده است که در هنگام هجوم تعدادی زیادی از دشمنان علاوهبر اینکه به شما کمک شایانی در نابود کردن آنها میکند، تنوع منحصربهفردی به نوع مبارزات شما نیز میبخشد؛ همچنین شما باید این تواناییها را با کمک درخت مهارتی که به ماننده بازی قبلی در این نسخه وجود دارد، ارتقا بدهید؛ درخت مهارت بازی هم از سه اجزای اصلی تشکیل شده است که با به دست آوردن پاداشهای مراحل اصلی میتوانید شاخههای متفاوت آن را باز کنید تا مایلز مورالس را قویتر کنید. قابلیت نامرئی شدن هم از دیگر تواناییهای مایلز است که تاثیر بسازیی را بر روند مخفیکاری شما میگذارد و بعضا باعث میشود که کشتن بی سر و صدای دشمنان خیلی برای گیمرها جذابتر از ضرب و شتم مستقیم با آنها باشد.
تنوع و گونههای متفاوت داخلی دشمنان هم از دیگر نکات مثبت این به شمار میرود. شما در طول بازی با نیروهای شرکت راکسان، آندِرگراند، تبهکارها و زندانیها مبارزه خواهید کرد؛ همچنین متفاوت بودن دشمنان هرگونه هم باعث میشود که برای هرکدام از استراتژی متفاوتی استفاده کنید و از بخش مبارزات اسپایدرمن خسته نشوید. در طی مراحل اصلی و پس از گذشت ساعات اولیه نفسگیر و بلاکباستری که عاشقان فیلمهای مردعنکبوتی با دیدن آن به وجد خواهند آمد، بازی از ریتم تند خود خارج میشود و ما شاهد یکسری مراحل خستهکننده با معماهای تکراری هستیم. این موضوع محدود نیست و برای دفعاتی تکرار خواهند شد تا مراحل پایانی که بازی دوباره جان تازهای به خود میگیرد و حتی یکی از مشکلات بزرگ نسخه قبل که مربوط به باسفایتهای سطحی بازی هم بود نیز رفسع میکند؛ زیرا شما یک نبرد طولانی، سخت و احساسی را در لحظات پایانی بازی تجربه خواهید کرد. در طول بازی شما با کسب اچیومنتهای گوناگون، قادر به بازگشایی لباسهای متنوع مایلز هستید که تنها جنبه ظاهری ندارند و هر کدام قدرت مختص به خودشان را دارند؛ اگر این قدرتها را متناسب با سبک بازی کردن خودتان بچینید، خیلی بیشتر از بازی لذت خواهید برد چرا که تعادل قابل ملاحظهای در بازی کردنتان ایجاد میشود. ابزارها و گجتهای بازی هم اگر تار زنی ساده را فاکتور بگیریم تنها با وسیله محدود شده است که با توجه به بیشتر شدن و سختتر شدن دشمنان کمبود آن نیز احساس میشود.
بازی قبلی از تکراری بودن مراحل فرعی رنج میبرد و باعث شده بود که صد در صد کردن بازی به امری بیهوده تبدیل شود؛ اما در مایلز مورالس دوست شما گِنکی، اپلیکیشنی طراحی کرده است که شما توسط آن و با توجه به گزارشات مردم میتوانید به مشکلات مردم بپردازید؛ این مراحل اکثرا مراحل جالب و جذابی را از نجات دادن فردی که در بالابر یک آسمانخراش گیر کرده است تا نجات گربهی همسایه، در اختیار مخاطب قرار میدهد. مراحل فرعی بازی فقط به این برنامه خلاصه نمیشود و شما پیشبرد در داستان اصلی یکسری ماموریتهای فرعی نیز در جاهای مختلف نقشه با آیکونهای متفاوت نشان داده میشود که از قضا آنها از تنوع قابل قبولی برخوردار هستند.
نیویورک هم همچنان مثل بازی قبل بسیار جذاب و چشمنواز است و در این بین تاب خوردن در سنترال پارک برفی و کریسمسی و یا پرش از بالاترین نقطه برج اونجرز از تفریحات سرگرمکنندهای است که به کمک کیفیت خوبشان حتی بعضی وقتها شما رو مجاب میکند که از پیش رفتن مراحل دست بکشید و فقط سر تا سر شهر را طی کنید. وقتی که پای به محیطهای گوناگون میگذارید، جذییات چشمنوازی را میبینید تا بازی در زمینه گرافیک هنری هم خود را قابلقبول ببیند. قابلیت فوتومود هم تغییری نسبت گذشته نکرده است و همچنان میتوانید لحظات زیبایی را از مایلز ثبت کنید و سپس آن را با گزینه تنظیم رنگ وسیع، ایموجیهای مختلف و فیلترها گوناگون آن را زیباتر کنید.
اینسامنیک با نسخه جدید اسپایدرمن، اعتماد طرفداران این شخصیت محبوب را بیش از بیش کسب کرد و خود را به همگان اثبات کرد که تا چه اندازه از استفاده کردن پتناسیل شخصیتهای این دنیا ماهر است و شما پس از به پایان رساندن مایلز مورالس هرچند که یکسری مشکلات وجود دارد اما از ۴۰ دلاری که برای آن خرج کردید رضایت کامل دارید و به خصوص با دیدن صحنه پس از تیتراژ مشتاق دیدن نسخه بعدی از این سری هستید. اگر از تار اندازی با پیتر پارکر در بازی اسپایدرمن لذت بردید، مایلز مورالز به هیچ عنوان شما را ناامید نخواهد کرد.
بررسی این بازی با کنسول PS4 انجام شده است.
شخصیتپردازی قوی شخصیتها
مبارزات روان
داستان جذاب و درگیرکننده
طراحی محیط و شخصیتها
تکراری شدن بعضی از مراحل اصلی
نبودن تعادل در مبارزات با وجود استفاده از بعضی قدرتها
معماها و پازلهای سطحی و غیرلازم
نظرات خود را با من دربارهی بازی حتما به اشتراک بگذارید.