تاریخ فانتزی
سریال «شبکه مخفی زنان» شکل تکاملیافتهای از همکاری افشین هاشمی و محمد رحمانیان در تئاترهای صحنهای و 2 تلهتئاتر «نیمکت» و «توی گوش سالمم زمزمه کن» است.
تجربههای اپیزودیک پیشین، حالا در یک شکل منسجم و با یک داستان محوری تبدیل به سریالی شده که یک قالب تاریخی نهچندان رئالیستی را برگزیده تا در دل این چارچوب گسترده و منعطف، قصهها و موضوعهای مختلفی را با لحن فانتزی روایت کند؛ با تکیهبر شخصیتهای رنگارنگ و متعدد و تنوع در موضوع. یک سریال سرگرمکننده و خانوادگی که از پوسته تاریخی بهره برده تا اشارات و نقدهای اجتماعی برای کسی برخورنده نباشد.
موضوعهایی که مطرح میشوند شاید مهم و بنیادی نباشند و از مسائل روزمره سرچشمه بگیرند، اما نویسنده اینها را در دل یک ساختار کلیتر بهصورت شاخ و برگهای فرعی طراحی میکند. استفاده از این تمهیدها اثر را به یک سریال طنز تاریخی تبدیل کرده که با یک لحن فانتزی، زندگی آدمهای 100 سال پیش را روایت میکند.
زندگیای که شاید بهظاهر در این دوره و زمانه برای ما غریب باشد، اما از بسیاری جهات خیلی شبیه به زندگی امروز ماست. دغدغهها و مسائلی مثل قواعد دستوپا گیر بوروکراتیک، مشکلات شهری، تضادهای سنت و مدرنیته و مسائلی از این قبیل که امروزه هم با آنها مواجهیم، ازجمله مباحث مطرحشده در سریال است؛ اما انتقال قصه به گذشته، هم از میزان حساسیتها کمتر میکند و دست طراحان و نویسندگان را برای طرح موضوع باز میگذارد تا انتقادی متوجهشان نشود و هم اینکه چون از لحن فانتزی استفاده میکند، مانند سریالهای تاریخی که بر پایه واقعیت هستند این انتظار را ایجاد نمیکند که صحت روایات تاریخی رعایت شود.
این لحن فانتزی، آزادیهایی به سازندگان اثر داده تا بدون درگیر شدن در ملاحظات رئالیستی، بتوانند شخصیتهای متعددی را به تصویر بکشند و معادلسازی کنند. طی سالهای اخیر، در روایت آثار تاریخی تأکید زیادی روی شبیهسازی شخصیتهای واقعی میشد و از طریق گریمهای سنگین خود را مقید میکردند تا بیشترین میزان شباهت را به تصویر بکشند.
حالا به نظر میرسد این سریال این عادت را میشکند و به شکل آزادانه در قالب استفاده از چند بازیگر ثابت، شخصیتهای متعددی را به تصویر درمیآورد. اصراری هم وجود ندارد که بازیگر الزاماً شبیه شخصیت تاریخی شود و صرفاً نشانههایی کافی است.
بازیگوشیهایی که در سریال وجود دارد برگرفته از روحیه متفننی است که افشین هاشمی و محمد رحمانیان در آثار قبلی داشتند که اینجا به یک پختگی رسیده و در قالب یک داستان واحد و منسجم روایت میشود. در مجموعهای تلویزیونی مثل نیمکت، داستان واحدی وجود نداشت و در هر اپیزود کوتاه، گذر آدمهای مختلف روایت میشد که این گذرها بیشتر از چند دیالوگ و چند اکت ساده نبود.
در این سریال هم عبور شخصیتهای متعددی را میبینیم، اما به شکلی انسجامیافته و بهعنوان داستانکهایی فرعی در کنار یک داستان واحد و اصلی. شخصیتهایی که در هر قسمت بهصورت عبوری کوتاه وارد داستان میشوند و از آن گذر میکنند در ظاهر هیچ ارتباطی با داستان اصلی ندارند و پیش برنده درام نیستند؛ اما حضورشان نهتنها به داستان اصلی لطمه زننده نیست و از آن بیرون نمیزند، بلکه در قالب اشارههای بسیار کوچک، شخصیتهای مهم آن دوران را به ما معرفی میکند و از معضلاتی میگوید که متعلق به آن دوران است، اما برای امروز ما بسیار آشنا و قریب است.
ادامه این نوشتار را در سلیس نیوز بخوانید!