پل شریدر، نویسنده «راننده تاکسی» نیاز به معرفی ندارد. او خیلی بیشتر از چیزی است که بتوان او را در چند جمله خلاصه کرد. پل نویسنده و همکار- نویسنده در کارهایی چون «گاو خشمگین»، «آخرین وسوسههای مسیح»، «ژیگولو آمریکایی» و « میشیما: یک زندگی در چهارفصل» است و در 2017 تحقیق بینظیری درباره ایمان برای فیلم نخستین اصلاحشده انجام داد. پل شریدر نویسندگی و کارگردانی بیش از ۲۳ فیلم فوقالعاده را انجام داده است. حفظ یک سطح عالی در این صنعت بیرحم آنهم برای چندین دهه و فیلمنامهنویس فیلم بیبدیل و پیشگامانهای چون «راننده تاکسی» بودن بهتنهایی میتواند شگفتانگیز باشد.
نیکلاس روگ الهامبخش
قبل از اینکه شروع کنم، مایلم از شخصی قدردانی کنم، یک دوست و مردی که الهامبخش من بود؛ نیکلاس روگ، انسانی که زندگی طولانی و پرباری داشت و درنتیجه دلیلی برای غمگین بودن نیست. میخواستم در این فرصت اذعان کنم که او چه چیزی به این رسانه بخشیده است.
جریان به همین سادگی نیست!
سالیان سال، من در کارگاههای فیلمنامهنویسی در مکانهای مختلفی تدریس کردهام؛ یوسیالای، دانشگاه کلمبیا و آنچه الآن میخوانید چکیدهای از آن کلاسهاست. درواقع شما را به دیدن روند کلاس میبرم، چراکه من روش فیلمنامهنویسیای را که خودم طراحی کردهام، درس میدهم. در حقیقت، فکر نکنم تا به امروز هیچ کتابی درباره فیلمنامهنویسی خوانده باشم. اصلاً تصورش را هم نمیکنم که چنین کاری را بکنم. به نظرم یکی از بدترین اتفاقاتی که برای فیلمنامهنویسی پیشآمده، همین مرد است؛ باب (رابرت) مککی با آن کتابی که نوشت؛ پرده اول، پرده دوم... کارها اینطور پیش نمیرود. جریان به همین سادگی نیست.
پل شریدر و روشی خودآموخته
در کلاسهای من ابتدا یک ارائه مقدماتی داریم. این ارائه مقدماتی اساساً میگوید که این مروری برای فیلمنامهنویسی نیست، روش من است.
این روشی خودآموخته است و تنها راه آموختن پایاپای فیلمنامهنویسی آموزش چیزی است که برای خود شما جواب داده است. «چراکه هیچ راه و روشی وجود ندارد تا چیزی را آموزش دهید که برای همه جواب بدهد.» و حتی ممکن است آنچه من یاد میدهم، برای ۷۵ درصد کارساز نباشد، اما درهرحال ارزشش را دارد، چراکه برای من جواب داده است.
بنابراین زمان سودمندی را خواهید گذراند. همچنین کاملاً مناسب نویسندگانی است که میخواهند برای اولین بار بنویسند.
درس اول فیلمنامهنویسی پل شریدر
کارهای هنری. آنچه میگویم، باور شخصی من است. من معتقدم هنر کاربردی است. هنر یک ابزار است؛ مثل یک چکش، انبردست و یک اره. میتوانید آنها را برای ساختن به کار ببرید و لازمه به کار بردن این ابزار دانستن درباره خودتان و دانستن درباره دیگر انسانهاست.
درنتیجه موضوع بحث ما صرفاً صحبت درباره لذت نوشتن یا پول درآوردن از آن نیست، بلکه درباره داستانسرایی یا کارآمدی است و برای درک این مهم که هنر چگونه کار میکند، باید از خودتان شروع کنید.
شما ماده خام هستید. هنر اساساً درباره هر آنچه میبینید، نیست، آن درباره خود شماست؛ و دلیل اینکه این دوره، بالاخص برای نویسندههای تازهکار مفید است، به این دلیل است که بسیاری از دانشجویان فیلمها را میبینند و میگویند که من میتوانم چنین فیلمی بسازم.
نقطه صفر خلق یک فیلمنامه
«خب احتمالاً بتوانی، اما چرا یک نفر باید شما را استخدام کند؟ آنها آدمهایی دارند که میتوانند چنین فیلمهایی بسازند. بهعنوان شاهد این ادعا، این دست از فیلمها ساختهشدهاند. آنها افرادی را دارند که کار را سفارشی و در موعد مقرر انجام میدهند. چرا باید وقتشان را با احمقی مثل شما هدر بدهند؟»
بنابراین به فکر فرومیروید، چه کارتی میتوانم رو کنم که هیچکس دیگری نمیتواند؟ چگونه میتوانم وارد اتاق شوم و بگویم من چیزی باارزش تجاری برای شما دارم؛ چیزی که کاملاً متعلق به من است و اگر میخواهید شما هم آن را داشته باشید، باید آن را از من بگیرید.
این نقطه صفر خلق یک فیلمنامه است! من نوشتن را با تفکر و تعمق شروع کردم و همچنآنهم همان رویه را در پیشگرفتهام، مثل راننده تاکسی یا نخستین اصلاحشده و وقتی بافکر و تعمق در خود بنویسید، یعنی در درجه اول برای خودتان مینویسید و حسابوکتاب میکنید که بازار در آن زمان موردنظرتان چگونه است؛ بنابراین اینها چیزهایی هستند که یاد میگیرید.
ادامه این نوشتار را در سلیس نیوز بخوانید: