ویرگول
ورودثبت نام
حسین بخشائی
حسین بخشائی
خواندن ۳ دقیقه·۶ سال پیش

اثر فناوری در عمل‌کرد ادارات دولتی


به نظر اواخر سال 1389 بود که بعد از چند سال دویدن دنبال پرونده زمینی که در مسیر خیابون افتاده بود، کارم از مرحله کارشناسی های چندین و چند باره گذشت و به خان ماقبل آخر یعنی معاونت حقوقی شهرداری رسید.تا اینجا این قدر کارشناسی ها با کارشکنی شهرداری تجدید شده بود که به قول یکی از دوستان کارشناس رسمی دادگستری من دیگه جزو مشتریان VIP کانون کارشناسان حساب می شدم، تازه بماند که در شهرداری منطقه هم واسه خودم لیوان چایی جدا و اختصاصی داشتم!

با تعیین وقت قبلی رفتم خدمت حاج آقای معاون حقوقی شهردار و بعد از سلام و عرض ادب ایشون پرونده رو گرفتن،نگاهی تخصصی فرمودن،سر مبارک رو آوردن بالا، پرسیدن فلانی... شمایی؟ عرض کردم خیر، پدرم بودن که مرحوم شدن و عمرشون رو دادن به شما! دوباره سرشون رفت پایین، چند صفحه ورق خورد، اومد بالا پرسیدن بقیه ورثه؟ گفتم مادرم هستن که ایشون ظاهرن طبق قانونی که شما قبول دارین از عرصه سهمی نمی برن! دوباره یک نگاه به چند صفحه انجام دادن و این بار محکم تر با تَشر پرسیدن " پسر جان تو اصلن می دونی این زمین کجاست که اومدی معوض بگیری؟" گفتم بعله حاج آقا! اما اگر ندونم کجاست حق مالکیتم سلب میشه؟ خب،دیگه بعدش چیز خاصی نشد، گفتن بفرمایین بیرون پرونده شما کامل نیست!!!لعنت بر زبون سرخ که سرِ سبز و ۴ سال دوندگی و کلی پول کارشناسی را دهد بر باد فنا.

بیرون که اومدم مسئول دفتر حاج آقا پرسید چی شد؟گفتم این جوری شده ولی من که نفهمیدم کجای پرونده ناقص هستش. ایشون که خیلی از من فهمیده تر بود گفت اشکال نداره تو نفهمیدی پسر جان، برو هفته دیگه بیا تا بهت لیست نواقص رو بگیم و بفهمی!‌ تا اینجا طبیعتن فناوری مدرن هنوز نقش خاصی غیر از درج شماره دبیرخانه به صورت کاملن! الکترونیک نداشته و البته کسی هم انتظار نداره که داشته باشه! هفته بعد که برگشتم پرونده دست یکی از کارشناسان حقوقی دفتر بود تا ایشون زحمت بکشه و عذر منو بخواد. همین جوری که کنار میز این خانوم کارشناس که هم سن و سال خودم بود واستاده بودم و پرونده رو نگاه می کرد، چشمم افتاد به گوشی موبایلی که روی میزش بود! عین مال خودم بود. Galaxy S I9000 سامسونگ که جزو اولین گوشی های هوشمند تازه به بازار اومده بود و هنوز هم زیاد نبود.یک ماهی می شد که منم خریده بودمش و چون اولین گوشی دوربین دارم بود کلی بهش ور رفته بودم.

خانوم کارشناس بررسیش که تموم شد گفت از نظر من پرونده اشکال خاصی نداشت اما امضا نهایی رو باید حاج آقا بکنن،پرونده رو ببرین پیش ایشون، بلافاصله هم رفت سراغ پرونده بعدیش. تا اومدم بگم ماجرا چی بوده و چرا امضا نکردن ناخودآگاه به جاش گفتم باشه می برم اما این گوشی های گلکسی اس که اومده میگن خیلی داغونه!!! یک دفعه جا خورد و سرش رو که آورد بالا دید گوشیش دست منه. بعد رو میز رو نگاه کرد و فهمید ماجرا چیه با خوشحالی گفت اِاِاِ شما هم از اینا دارین چجوری از منوی...!
در اینجا بود که نقش فناوری مدرن شروع شد و پس از اندکی راهنمایی فنی غیرحقوقی من ایشون با نهایت لطف گفت بدین من پرونده رو اصلن، شما که الان بری باز یک ایرادی می گیره حاج آقا و امضا نمیشه. واستا من می ذارم لای بقیه پرونده ها شاید اینم امضا کردن. در کمال ناباوری به همین سادگی من معجزه فناوری رو من مشاهده کردم!‌

اون گوشی رو من با کلی شک حدود 650 هزار تومان تومن خریده بودم و به اندازه چند صد میلیون تومان برام کارکرد داشت. به رسم احترام هم چنان نگهش داشتم تا همیشه یادم باشه فناوری اطلاعات می تونه چه نقش سرنوشت سازی رو در بهره وری سازمان های ما داشته باشه.

خوشا آنانکه هِر از بِر ندانند

نه حرفی در نویسند و نه خوانند

با درود بر فناوری مدرن!‌


تکنولوژيشهرداریفناوری اطلاعاتبهره وریپیشرفت
در پی فهمیدن...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید