حمیدرضا عظیمی ‎نیا
حمیدرضا عظیمی ‎نیا
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

وعده‌های سر خرمن؛ چرا احزاب سیاسی به وعده‌های انتخاباتی خود عمل نمی‌کنند؟

خلاصه کلام:

عمل به وعده‌های انتخاباتی در گرو امکان تنبیه احزاب در آینده توسط مردم است. وقتی چنین شرایطی مهیا نباشد و یک حزب از حضور همیشگی خود در صحنه انتخابات مطمئن باشد؛ الزامی ندارد به وعده‌های خود عمل کند.

مخاطب: علاقه‌مند به سیاست‌گذاری و تحلیل مسائل سیاسی.


اگر به لیست وعده‎‌های انتخاباتی چند سال اخیر ایران (مخصوصا وعده‌ی گروه‌های سیاسی در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری) نگاهی بیاندازیم؛ با انبوهی از وعده‎‌های عمل نشده برخورد می‌کنیم. به عنوان نمونه در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم؛ فرد برنده با شعارهایی همچون حل چالش‌های سیاست خارجی ایران با الگوی برجام، عدم فیلتر شدن شبکه‌های اجتماعی پرطرفدار، سیاست‌گذاری اقتصادی مدبرانه به منظور استمرار کاهش تورم، احیای رشد اقتصادی و رفع حصر رهبران اغتشاشات سال 88 توانست رای مردم را بدست بیاورد. با این حال در عمل چه رخ داد؟ در سیاست خارجی نه تنها چالش‌های ما با الگوی برجام حل نشد، بلکه مسئله‌ی هسته‎‌ای که با برجام از لیست چالش‌های سیاست خارجی ایران خارج شده بود؛ دوباره به لیست چالش‌ها بازگشت و عملا دولت نتوانست از دستاوردهای توافق هسته‌ای سال 94 صیانت کند. در زمینه‌ی آزادی‌های اجتماعی تلگرام به مثابه‌ی پرنفوذترین شبکه‌ی اجتماعی ایرانیان فیلتر شد. در زمینه‌ی اقتصادی رشد اقتصادی و تورم در سه سال گذشته در بدترین وضعیت خود بوده‌اند. در زمینه‌ی آزادی‌های سیاسی نیز دولت دستاوردی قابل توجهی نداشته است. لیست ناکامی در اجرای وعده‌های انتخاباتی مخصوص برنده‌ی انتخابات سال 96 نیست و در تمام دوره‌ها با خلف وعده در اجرای وعده‌های انتخاباتی روبرو بوده‌ایم. شاید از همین رو تمام روسای جمهور در سال‌های پایانی دوره‌ی خود سطح پایین سرمایه اجتماعی داشته‌اند و دولت را به گروه معارض خود تحویل داده‌اند. همین مسئله در مورد انتخابات مجلس نیز صادق است و لیست‌های برنده دستاورد قابل توجهی در قیاس با وعده‌های خود نداشته‌اند. تجربه‌ی سیاه وعده‌های انتخاباتی این سوال را به ذهن متبادر می‌کند که چرا احزاب و گروه‌های سیاسی به وعده‌های خود پایبند نیستند؟ برای پاسخ به این سوال، ابتدا به یک سوال ابتدایی‌تر پاسخ می‌دهیم که تحت چه شرایطی احزاب به وعده‌ی خود عمل ‌می‌کنند؟ پس از آن به ریشه‌یابی این نکته می‌پردازیم که چرا احزاب و گروه‌های سیاسی ایرانی به وعده‌های خود عمل نمی‌کنند.


گروه‎‌های سیاسی تحت چه شرایطی به وعده‌های خود عمل می‌کنند؟

در زندگی عادی ما به دو دلیل به وعده‌های خود عمل می‌کنیم:

1. قدرت بازیگر سوم: خلف وعده موجب می‌شود بازیگر سوم قدرتمند همچون دستگاه قضایی ما را مجازات کند. اگر هزینه‌ی ناشی از این مجازات از منفعت خلف وعده‌ بیشتر باشد؛ ما به وعده‌ی خود عمل می‌کنیم.

2. منفعت ناشی از قراردادهای آینده: خلف وعده موجب می‌شود که امکان تعامل و قرارداد در آینده از ما سلب شود؛ زیرا در صورت خلف وعده، ما به مثابه‌ی فردی نامتعهد به قرارداد شناخته می‌شویم و در آینده دیگران وارد قرارداد با ما نمی‌شوند. در نتیجه خلف وعده موجب می‌شود منفعت تعاملات آینده از دست برود. اگر این هزینه بزرگتر از منفعت ناشی از خلف وعده باشد؛ ما به وعده‌ی خود پایبند می‌مانیم.

حال می‌توان به این نکته فکر کرد که گروه‌های سیاسی در صورت خلف وعده، چه هزینه‌ای متحمل می‌شوند؟ در عمل هیچ بازیگر سوم قدرتمندی وجود ندارد که اجرای وعده‌ی گروه‌های سیاسی را تضمین کند. در نتیجه تنها سازوکار تنبیهی برای گروه‌های سیاسی، شکست در انتخابات بعدی(محرومیت از منفعت آینده) است. گروه سیاسی پیروز در انتخابات باید به وعده‌های خود جامه‌ی عمل بپوشاند تا در انتخابات بعدی نیز بتواند رای مردم را کسب کند؛ در غیر این صورت مردم با گزینش گروه‌های دیگر، بازیگران سیاسی دروغگو را تنبیه می‌کنند. امکان حذف یک گروه سیاسی از صحنه‌ی رقابت با رای مردم؛ مهم‌ترین هزینه‎‌ای است که به سیاست‎مداران دروغ‌گو تحمیل می‌شود و همین هزینه موجب می‌گردد آن‌ها به وعده‌های خود پایبند باشند.

این سازوکار کم‌و بیش در نظام‌های سیاسی مبتنی بر رقابت احزاب دیده می‌شود. به عنوان مثال در سال‌های اخیر وزن برخی احزاب راست افراطی در انتخابات‌های دنیا افزایش یافته و حتی در برخی انتخابات‌ها آن‌ها پیروز شده‌اند. این امر نشان‌ می‌دهد احزاب قدیمی نتوانسته‌اند ترجیحات سیاسی بخشی از مردم را برآروده کنند. از این رو وزن احزاب سوم در انتخابات‌ها افزایش یافته و بخشی از مردم رای خود را به گروه‌های دیگری داده‌اند. تحول وعده‌های انتخاباتی از دیگر مصادیق این امر است. احزاب سیاسی در طی زمان مواضع ثابتی در قبال موضوعات مختلف نداشته‌اند و در بسیاری از موضوعات شاهد انعطاف نظر و تغییر نگاه احزاب در گذر زمان بوده‎‌ایم. این امر نشان می‌دهد که احزاب متناسب با ترجیحات و سلیقه‌ی مردم نگاه خود را تعدیل کرده‌اند تا در رقابت انتخاباتی از سوی مردم کنار گذاشته نشوند.


چرا گروه‌های سیاسی در ایران به وعده‌های خود عمل نمی‌کنند؟

طبق آنچه گفته شد؛ گروه‌های سیاسی در صورتی به وعده‌های خود عمل می‌کنند که با تهدید حذف از سوی مردم مواجه باشند. پس چرا گروه‌های سیاسی در ایران این تهدید را جدی نمی‌گیرند؟ در مقام تشبیه، وضعیت صحنه‌ی سیاست ایران شبیه بازار خودروسازی ایران است. دو گروه صنعتی با مجوز حاکمیت در بازار خودرو با یکدیگر رقابت می‌کنند و مطمئن هستند که همواره در این بازار حضور خواهند داشت و هیچ رقیب سوم داخلی و خارجی جایگاه آن‌ها را تهدید نمی‌کند. در نتیجه‌ی این رقابت، سلامت و رفاه مصرف‌کننده اولویت آخر را دارد؛ زیرا حضور این شرکت‌های خودروسازی در بازار ناشی از انتخاب مصرف‌کننده نیست؛ بلکه ناشی از مجوز حاکمیت است. بدیهی است این دو شرکت بیش از منافع مصرف‌کننده، باید منافع حاکمیت را تامین کنند تا مبادا این مجوز انحصاری را از آن‌ها بازستاند.

قاعده‌گذاری رقابت سیاسی در ایران به‌صورتی است که هیچ‌کدام از این دو گروه حاضر در رقابت سیاسی ایران (موسوم به اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان) با خطر حذف از سوی مردم مواجه نیستند؛ زیرا آنچه آن‌ها را به دو قطب رقابت سیاسی تبدیل کرده؛ نه انتخاب مردم، بلکه مجوز حاکمیت بوده است. از این رو آن‌ها بیش از اینکه نگران نظر مردم باشند؛ نگران نظر حاکمیت‌ هستند که می‌تواند آن‌ها را از این صحنه اخراج کند. در این شرایط حتی اگر بخشی از فعالان سیاسی دو گروه بر خلاف نظرات حاکمیت حرکت کنند؛ به راحتی توسط هم‌گروه‌های خود حذف می‌شوند؛ زیرا هم‌گروه‌ها می‌دانند که اگر برطبق نظر مجوزدهنده حرکت نکنند؛ جریان آن‌ها به‌کلی مجوز حضور در سیاست را نخواهد داشت. در شرایطی که مردم امکان حذف یک گروه سیاسی از صحنه‌ی رقابت را ندارند؛ بدیهی است که وعده‌های انتخاباتی در ایران، وعده‌ی سرخرمن باشند.


منبع عکس: (+)


*از منفورترین تحلیل‌های سیاسی در نظر من این سخن است که موهوماتی همچون دولت پنهان و نهادهای انتصابی مانع تحقق وعده‌های سیاست‌مداران است.

**استفاده از لفظ احزاب در این متن دقیق نیست؛ زیرا ما در ایران با حزب به معنی مصطلح رایج آن مواجه نیستیم. ما در ایران با گروه‌های سیاسی مواجه هستیم که نظم و تعهد سیاسی احزاب رایج در دنیا را ندارند.

***تحلیل اقتصاد سیاسی (به معنای تحلیل جعبه‌سیاهی که خروجی آن افعال سیاست‌مداران و سیاست‌گذاران است) برای من جذاب است؛ هر چند که اینگونه تاملات به ناامید سیاسی منجر می‌شود. یک کتاب خوب در این زمینه کتاب ریشه‌های اقتصادی دموکراسی و دیکتاتوری است.

****توجه احزاب به نظر مردم و ترجیحات آن‌ها تضادی با وابستگی آن‌ها به گروه‌های ذی‎‌نفع، لابی، فساد و... ندارد. احزاب برای حضور در قدرت تلاش می‌کنند و در این مسیر لابی، فساد و... وجود دارد. با این حال آن‌ها در صورتی به وعده‌های انتخاباتی خود عمل می‌کنند که "شرط لازم" حضور آن‌ها در قدرت رای مردم باشد. در صورتی که گروه‌های سیاسی با رای مردم از رقابت سیاسی حذف شده و گروه‌های دیگری جایگزین آن‌ها شوند؛ همه‌ی لابی‌ها و... بی‌فایده خواهد بود. اما در ایران اینگونه نیست و مردم نمی‌توانند یک گروه سیاسی را از صحنه رقابت حذف کنند. در نتیجه وزن لابی و... در فعالیت سیاسی افزایش یافته و گروه‌های سیاسی نسبت به ترجیحات مردم توجه کمتری دارند.

*****گلایه از خلف وعده‌ی سیاست‌مداران مخصوص کشور ماست؟ با توجه به متن فوق سیاست‌مداران و گروه‌های سیاسی تا جایی به وعده‌های خود عمل می‌کنند که با تهدید حذف از سوی دیگر رقبا تهدید نشوند. از این رو می‌توان گفت خلف وعده‌ی انتخاباتی مخصوص ما نیست؛ اما در کشور ما شدیدتر است.

وعده های انتخاباتیاقتصاد سیاسی
مشخصه های رایج شناخت افراد همچون رشته، شغل و... الزاما شناخت کاملی بدست نمی‌دهند. با این حال ذهن ما کنجکاو است به دانستن اینها. از این رو صرفا جهت اطلاع: دانشجوی اقتصاد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید