خلاصه کلام:
بازگشت ارز صادراتی چالشی 3 ساله بین بانک مرکزی و صادرکنندگان است. با وجودی که بانک مرکزی اصرار بر بازگشت ارز صادراتی دارد؛ اما عملا خواستهی بانک مرکزی، ارزانفروشی ارز صادراتی است. از این رو برخی صادرکنندگان از آن امتناع میکنند. از دیگر رو بانک مرکزی هیچ ابزار پسانداز ارزی را برای تجار پیشبینی نکرده که همین امر موجب میشود بخش دیگری از تجار تمایلی به بازگشت ارز صادراتی نداشته باشند.
مخاطب: علاقهمند به سیاستگذاری اقتصادی.
بازگشت ارز حاصل از صادرات از سال 97 به یکی از چالشهای اصلی بانک مرکزی برای مدیریت بازار ارز تبدیل شد. تا پیش از فروردین 97 الزام قانونی برای بازگشت ارز صادرکنندگان وجود نداشت؛ اما پس از جهش قیمت ارز در ابتدای سال 97، سلسله مقررات جدیدی بر بازار ارز اعمال شد که از آن جمله الزام صادرکنندگان به بازگشت ارز صادراتی بود. اما چرا برخی صادرکنندگان تمایلی برای بازگرداندن ارز صادراتی خود ندارند؟ آیا عدم بازگشت ارز صادراتی با دلیل ابتدایی صادرات (کسب منفعت اقصادی مترتب بر صادرات) در تناقض نیست؟ تناقض چگونه قابل حل است؟ برای حل این معما باید سه نکته را مد نظر داشت:
با توجه به سه نکتهی فوق متوجه میشویم که چالش بازگشت ارز صادراتی، عملا چالش اختصاص ارز صادراتی به واردات کالا و جلوگیری از خروج سرمایه است. با این حال برخی صادرکنندگان در قبال این امر مقاومت میکنند. مقاومت آنها دلایل قابل قبول (اجبار به ارزان فروشی در سامانهی نیما و نبود ابزار پسانداز ارزی) و غیرقابل قبول (اختصاص ارز صادراتی به خروج سرمایه) دارد. با این حال اجبار صادرکنندگان به فروش ارز در سامانهی نیما موجب شده مسئلهی بازگشت ارز صادراتی به چالشی پرهزینه بین دولت و تجار تبدیل شود. شاید اگر بانک مرکزی به بخشنامهی 20 شهریور 97 مبنی بر پذیرش هر کدام از 5 شیوهی رفع تعهد ارزی پایبند میماند و صادرکنندگان را مجبور به فروش ارز در سامانهی نیما نمیکرد؛ این چالش شکل نمیگرفت و متخلفینی که اقدام به خروج سرمایه کردهاند راحتتر شناسایی میشدند.
*همین مطلب در اقتصاد آنلاین.
**آیا واقعا اختصاص ارز برای خروج سرمایه، دلیلی غیرقابل قبول است؟ اصلا دولت به چه حقی صادرکننده را مجبور میکند که ارز خود را برای خروج سرمایه صرف نکند؟ دولت به چه حقی مردم را از خروج سرمایه منع میکند؟! واقعیت اینکه برای این سوالات جوابی ندارم و حتی علاقهمند نیستم جوابی بیابم! این سوالات احتمالا در علومی مانند فلسفه و اخلاق و فقه و... جواب داده میشوند که همراستا با ذوق من نیست(ولو اینکه رد زمانی بود!). فارغ از اینکه به این سوال چه جوابی بدهیم؛ دولت در دنیای واقع کاری که "بتواند" را انجام میدهد و زور قدرت و زور جامعهی مدنی، بیش از استدلال فلسفی و اخلاقی در اقدام او موثر است. انتساب واژه غیرقابل قبول برای خروج سرمایه نیز صرفا از چشمانداز مسئولین دولتی بود. هرچند به شخصه گمان میکنم بخش قابل توجهی از مردم به دلیل منافعشان، خروج سرمایه را غیرقابل قبول میدانند.