ویرگول
ورودثبت نام
حمیدرضا عظیمی ‎نیا
حمیدرضا عظیمی ‎نیا
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

چرا خروجی جعبه سیاه سیاست‌گذاری با صندوق رای همخوانی ندارد؟

خلاصه کلام:

چرا خروجی جعبه سیاه سیاست‌گذاری با مطالبات برآمده از صندوق رای متفاوت است؟ عده‌ای پاسخ این سوال را در "دولت پنهان" می‌دانند که دولت مستقر را مجبور می‌کند سیاست‌های بدی در پیش بگیرد. با این‌حال این ایده با سوالات بدون جوابی روبروست. ایده‌ی دیگر با توجه به انگیزه‌ی سیاست‌مداران، نظام انگیزشی حاکم بر سیاست در ایران را دلیل اصلی مشکل می‌داند. در این زمین بازی، سیاست‌مدار برای تضمین حیات سیاسی خود باید منافع گروه‌های خاصی را در اولویت قرار دهد و الزامی به پایبندی به مطالبات برآمده از صندوق رای ندارد. در نتیجه نه با فشار، بلکه با رغبت به مطالبات برآمده از صندوق رای پشت می‌کند.

مخاطب: علاقه‌مندان به سیاست‌گذاری در ایران


عدم تحقق وعده‌های روسای جمهور در طول دوره‌ی حضور آن‌ها در قدرت از مسائل آزاردهنده‌ی فضای سیاسی ایران است. مخالفین آن‌ها عدم تحقق وعده‌ها را نشانه‌ی بی‌کفایتی روسای جمهور دانسته و غیرمستقیم مردم را بابت رای دادن به آن‌ها شماتت می‌کنند و رمز موفقیت کشور را رای مردم به نامزد حزب خودشان می‌دانند. از دیگر رو طرفداران رییس جمهور مستقر بصورت صریح و خود روسای جمهور بصورت ضمنی این امر را ناشی از اراده‌ی بخش‌های دیگر حاکمیت می‌دانند که اجازه فعالیت به دولت نداده‌اند. ادبیاتی که با کلید‌واژه‌هایی همچون دولت پنهان، نمی‌گذارند، مسئولین انتخابی و انتصابی، رییس جمهور به مثابه‌ی تدارکاتچی نظام و... شناخته می‌شود. با این حال همچنان این سوال باقی است که چرا روسای جمهور در جامه‌ی عمل پوشاندن به وعده‌های خود ناکام بوده‌اند؟ در جعبه سیاه ‌سیاست‌گذاری چه می‌گذرد که خروجی آن با مطالبات مردم در صندوق رای همخوانی ندارد؟

فرضیه‌ی اول: دولت پنهان

طرفداران دولت معمولا ناکامی روسای جمهور را ناشی از دولت پنهانی می‌دانند که اجازه سیاست‌گذاری را از دولت سلب می‌کند. به عنوان مثال حسام‎‌الدین آشنا (رییس مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری) ادعا می‌کند (+) که بودجه عمومی کشور در صورت عدم تخصیص منابع به برخی نهادهای خاص به گروگان گرفته می‌شود و گویی دولت مجبور است به گروگان‌گیرها باج دهد. نمونه‌ی دیگر سیدمصطفی تاجزاده (معاون وزیر کشور در دولت هفتم و از فعالان حزب منحل‌شده‌ی مشارکت) معتقد است (+) که از مشکلات اصلی ایران امروز وجود دولت پنهانی است که قدرت دارد؛ اما پاسخ‌گو نیست. در برابر فرضیه‌ی "نمی‌گذارند" این سوال مطرح است که دولت پنهان چگونه اراده‌ی خود را به دولت تحمیل می‌کند؟ تنها شاهد در دسترس برای این امر، اعمال نفوذ رهبری برای انتخاب اعضای کابینه است. به عنوان مثال، خاطرات سال 76 مرحوم هاشمی رفسنجانی جزئیات جالبی (+) از چگونگی دخالت رهبری در انتخاب کابینه‌ی دولت هفتم ارائه داده است. بر حسب آن خاطرات در شروع به کار دولت هفتم وزرای اطلاعات، کشور، فرهنگ، امور خارجه و رییس سازمان‌های برنامه و بوجه و انرژی اتمی با اعمال نظر رهبری انتخاب شده‌اند‎. با این حال چگونگی این اعمال نظر محل ابهام است. آیا روسای جمهور به خاطر حفظ احترام و همکاری دوجانبه به چنین امری تن می‌دهند؟ اگر رییس جمهور در قبال انتخاب وزرا و معاونین مدنظر خود پافشاری کند؛ رهبری با چه ابزار می‌تواند مانع از اعمال نظر رییس‌جمهور شود؟ فارغ از اینکه این سازوکار به چه میزان سیاست‌های کشور را تحت تاثیر قرار داده؛ روسای جمهور و طرفدارانشان به این سازوکار (تحمیلی بودن وزرا و معاونین رییس‌جمهور) استناد چندانی ندارد. شاید از این رو که تلاش آن‌ها، حمایت از دولت است و زیرسوال بردن اعضای دولت، نقض‌کننده‌ی این غرض است.

طرفداران فرضیه‌ی "نمی‌گذارند" معمولا در مرحله‌ی کلی‌گویی متوقف شده و با بیان عباراتی همچون "گروگان‌گیری" و "فشار بیرونی" از ذکر جزئیات پرهیز می‌کنند. در عمل همچنان این سوال باقی است که اگر دولت مستقر از نظرات دولت پنهان استنکاف کند؛ با چه مجازاتی روبرو می‌شود؟ مجازات‌های قضایی یا غیرقضایی؟ به عنوان مثال اگر سازمان برنامه و بودجه در قبال تخصیص بودجه به برخی نهادها مقاومت کند؛ آیا مورد پیگرد قضایی قرار می‌گیرد؟ یا اینکه ممکن است رییس سازمان بصورت مشکوکی ترور شود؟ در بسیاری از موارد (حداقل در ظاهر) نه تنها مقاومتی در مقابل مصادیق حضور دولت پنهان دیده نمی‌شود؛ بلکه دولت مستقر با دولت پنهان همکاری نیز دارد. به عنوان مثال حضور نظامیان در اقتصاد در بعد بنگاه‌داری (به عنوان مثال بانکداری) متکی به مجوزهای اعطایی از سوی دولت است. حضور نهادهای نظامی در پیمانکاری پروژه‌های دولتی نیز متکی بر همکاری متقابل دولت و ارگان‌های نظامی است و اثری از تحمیل و نارضایتی دولت مشاهده نمی‌شود (به عنوان مثال این (+) مواضع رییس سازمان برنامه و بودجه نشانی از تحمیل و گروگان‌گیری ندارد). با توجه به این امور مسئله‌ی فشار بیرونی به دولت و کمبود اختیارات دولت برای اجرای وعده‌هایش با علامت سوال مواجه می‌شود. البته این سخن به معنای مطلق‌العنان بودن دولت در عرصه‌ی حکمرانی نیست. تصمیم‌های دولت می‌تواند توسط مجلس و شوراهای عالی امنیت ملی، انقلاب فرهنگی و فضای مجازی محدود شود. با این حال بعید است که منظور طرفداران رییس‌جمهور از دولت پنهان، شوراهایی باشد که ریاست، دبیرخانه و در برخی موارد اکثریت اعضای آن‌ها در اختیار رییس‌جمهور است.

فرضیه دوم: انگیزه پنهان

تفاوت خروجی جعبه سیاه سیاست‌گذاری و مطالبات ناشی از صندوق رای را می‌توان با توجه به انگیزه پنهان سیاست‌مداران توجیه کرد. مهم‌ترین هدف برای سیاست‌مداران، حضور در قدرت و استمرار حیات سیاسی است. این انگیزه از این رو پنهان لقب داده می‌شود که توسط سیاست‌مداران انکار شده و بسیاری از ما (در حالی که به وجود آن اگاهیم) در تحلیل از آن غفلت می‌کنیم. زمین بازی سیاست‌ در ایران به صورتی طراحی شده که سیاست‌مداران (فارغ از اینکه به چه گروه سیاسی وابسته هستند) مطالبات صندوق رای را در اولویت دوم قرار می‌دهند.

بالاترین انگیزه‌ی یک سیاست‌مدار، بقا در قدرت است. در صورت وجود احزاب مستقل، سیاست‌مداران با عضویت در حزب و عمل بر مبنای برنامه‌ی حزب می‌توانند حضور خود در سیاست را تضمین کنند. در نظام سیاسی مبتنی بر دموکراسی، احزاب برای بقا در مسابقه‌ی قدرت، به رای مردم نیاز دارند. در نتیجه سیاست‌مداران مجبور هستند برای بقا در قدرت، مطالبات مردم (بصورت دقیق‌تر پایگاه رای آن حزب) را در اولویت نخست قرار دهند (هر چند این سخن به معنای تحقق 100 درصدی مطالبات صندوق رای نیست). با این حال در کشور ما احزاب مستقل و قدرت‌مند وجود ندارند و ما عملا با گروه‌های سیاسی دارای مجوز از سوی نظام روبرو هستیم (این نکته در این (+) یادداشت مورد بحث قرار گرفته است). در نتیجه سیاست‌مداران می‌دانند که آینده‌ی سیاسی آن‌ها بیش از پایبندی به مطالبات برآمده از صندوق رای، به حسن همکاری با منابع قدرت غیررسمی(**) بستگی دارد. از این رو آن‌ها نه از روی اجبار و گروگان‌گیری، بلکه با طوع و رغبت به مطالبات برآمده از صندوق رای پشت می‌کنند. اگر یک سیاست‌مدار بخواهد مطالبات مردم را در اولویت اول قرار دهد؛ الزاما با منع دیگران نمی‌شود؛ و حتی ممکن است حمایت‌هایی را نیز جلب کند؛ با این حال او پس از پایان دوره‌ی رسمی حضورش در قدرت، باید امید کمی بر استمرار حیات سیاسی‌اش داشته باشد. علاوه‌بر این در مواقع حساس نیز نمی‌تواند به کمک منابع قدرت غیررسمی متکی باشد؛ زیرا مطالبات آن‌ها اولویت نخست او نبوده است.

عبارت دولت پنهان مختص فضای سیاسی ایران نیست و در دیگر کشورها نیز چنین دلایلی برای ناکامی دولت‌ها ارائه می‌شود.
عبارت دولت پنهان مختص فضای سیاسی ایران نیست و در دیگر کشورها نیز چنین دلایلی برای ناکامی دولت‌ها ارائه می‌شود.

منبع عکس: ( + )


* این نوشته بدین معنی نیست که برای حل مشکلات کشور، چند حزب ایجاد کنیم.

** از مصادیق منابع قدرت غیررسمی می‌توان به پدرخوانده‌های سیاسی (که معتمد نظام در اداره‌ی گروه‌های سیاسی هستند)، ائمه‌ی جمعه، برخی اقشار خاص که نسبت به وزنشان در جمعیت، تاثیرگذاری بیشتری دارند مانند پزشکان، بازرگانان و... اشاره کرد. منابع قدرت غیررسمی در همه‌ی کشورها حضور دارند؛ با این‌حال میزان شفافیت عملکرد آن‌ها در همه‌ی کشورها یکسان نیست.

*** آیا طراح بازی سیاست‌ در ایران زمین بازی را تعمدا بصورتی طراحی کرده که مطالبات مردم در آن نادیده انگاشته شود؟ خیر.

****زمین بازی سیاست در ایران توسط چه کسی طراحی شده است؟ توسط شخصیت حقوقی که در افواه سیاست‌مداران "نظام" خوانده می‌شود.

***** آیا نظام مترادف با شخص رهبری است؟ خیر. هرچند رهبری به تصریح قانون اساسی شخصیت اول اجرایی کشور است و بیشترین قدرت تاثیرگذاری بر تصمیم نظام و زمین بازی سیاست را داراست.

****** از عجایب روزگار اینکه دانشجویی که تاثیرگذاری نهادهای مالی بر اقتصاد کلان را به عنوان زمینه تخصصی خود انتخاب کرده؛ بیشترین تفکرات اوقات فراغتش در مورد اقتصاد سیاسی است.

دولت پنهانرییس جمهوراقتصاد سیاسی
مشخصه های رایج شناخت افراد همچون رشته، شغل و... الزاما شناخت کاملی بدست نمی‌دهند. با این حال ذهن ما کنجکاو است به دانستن اینها. از این رو صرفا جهت اطلاع: دانشجوی اقتصاد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید