ویرگول
ورودثبت نام
حامی
حامی
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

روزنویسی اواخر مرداد

حالم امروز خوب است. بگذار اگر قرار به روزنویسی است حساب روزهای خوبمان را هم داشته باشیم. کار دیشب از فرط افسردگی حالم و فکرهایی که بی هوا به سرم می زد و مچاله به گوشه ای می انداختم افتاد به نصف شب. که همسرم خواب است و حواس پرتی های من کمتر؛ البته که امروزم را مچاله کرد. راستی گفته ام چرا حالم گاهی بد می شود؟ خنده داری اش به این است که موقعی که حالم خوب است چرایی و چگونگی و راه حل حال افسرده ای که گاهی تجربه می کنم چنان آسان و ساده به نظر می رسد که انگار مشکل در روزهای بد همین نحوه تعامل من با فکرهای منفی است. ولش کن بگذار امروز حال من خوب باشد. سر کار نرفتم ولی رییس با من کار نداشت. رییس من را دیگر شناخته، من هم مودی ام. شاید مثل او. ولی حالم اکنون حال کار است، پنکه نسیمی راه انداخته، خورشید طلایی دم غروب است و برگ های درختان روبروی خانه را طلایی کرده و انگار هر کاری بخواهم می شود. بگذار حال خوب کارش را انجام بدهد.

روزنویسیحال خوب
افکارم که گره می خورد اینجا می نویسم، برای ثبت، به امید گشایش.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید