ویرگول
ورودثبت نام
حامی
حامی
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

مرگ ترس

ای آن روز باشکوه! ای دورترین ممکن الوجود ورای ذهن من

تو بیا، که من اینک آماده نیستم.

اینجا پر از امروزهایی است که هرگز فردا نمیشوند،

و فرداها فرسنگ ها با امروز فاصله دارند،

و امروزها در زنجیر دیروزند.


ای آن فردای باشکوه،

تو یک قدم از سرزمین خیالات محال فاصله گیر،

تو بیا،

اگر بیایی من در گوشت خواهم گفت،

که من برای مردن آماده نیستم!

افکارم که گره می خورد اینجا می نویسم، برای ثبت، به امید گشایش.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید