همیشه بعد از اینکه تورم فروکش میکند، تمایل به نگهداری پول کم میشود. نگهداری هر چه بیشتر پول بهترین اتفاق برای بانکهاست. تقریبا همه اجزای تشکیل دهنده پول، بدون سود سپرده یا موارد مشابه هستند و برای بانک هزینهای ندارد. در دوران تورمی بانکها این پولها را به شکل وام بینبانکی، به بانکهای ناتراز میدهند. پولی بدون هزینه را با نرخ سود بالای 20 درصد به بانکهای دیگر وام میدهند و منافع شیرینی به دست میآورند. اما وقتی تورم فروکش میکند، کسی پول نگه نمیدارد و پولها تبدیل به شبهپول (سپردههای مدتدار با سود) میشوند. معمولا بانک مرکزی هم در این شرایط به دلیل کنترل بیشتر تورم، پایه پولی خودش را کنترل میکند و قدرت خلق پول بانکها را نیز محدود میکند و مشکل دو چندان میشود و روند رشد نرخ سود در سیستم بانکی و متعاقب آن در بازار اوراق شروع میشود.
بانکهای ناتراز که از بازار بینبانکی و بانک مرکزی راحت وام و اعتبار میگرفتند، حالا مجبور میشوند برای اینکه جریمه اضافه برداشت نشوند، سپرده با سود بالا جذب کنند. این روند تا مرحلهای ادامه پیدا میکند که دیگر نرخ جذب سپرده و نرخ جریمه برای بانکها یکی شود. نرخ جریمه اضافه برداشت 34 درصد روزشمار است. بانک با جذب سپرده باید 12 تا 14 درصد ذخیره قانونی پرداخت کند. یعنی اگر با نرخ 29.5 درصد ماهانه پرداخت سپرده جذب کند، تفاوت بار جریمه شدن برایش ندارد و تا این سطح نرخ سود پیشنهادی در بین بانکهای ناتراز بالا میآید. ابزار جریمه بانک مرکزی برای کنترل اضافه برداشت عمل نمیکند و بانک ناتراز از یه مرحله به بعد به دید سپردهگذار به بانک مرکزی نگاه میکنند.
ساختار نظارتی بانکی (بانک مرکزی و وزارت اقتصاد) باید بتواند اضافه برداشت را کنترل کند. تصور کنید در یک اتوبان محدودیت سرعت 120 کیلومتر بر ساعت داریم. اگر کسی از آن سرعت بالاتر برود، جریمهی 34 هزار تومانی میشود. رانندههای متخلف هر روز با سرعت بالاتر از 120 کیلومتر از اتوبان عبور میکنند و 34 هزار تومان را میپردازند. مرحله بعدی کنترل چه میتواند باشد؟ توقیف ماشین در پارکینگ برای مدت مشخص یا در نهایت ابطال گواهینامه. بانک مرکزی به لحاظ ساختار اقتصادی و قضایی نمیتواند فراتر از آن جریمهی روزانه برود.
دقیقا در این مرحله سیاست پولی انقباضی شکست میخورد. بانک مرکزی و وزارت اقتصاد یا باید بانک ناتراز را مجبور کنند دارایی بفروشد و ناترازی خودش را کاهش دهد (مانند آن خواباندن در پارکینگ) یا باید بانک را منحل کرده و روند رشد اضافه برداشتش را متوقف کنند (ابطال گواهینامه). چون بانک مرکزی نمیتواند این دوکار را انجام دهد، شبهپول بهشدت رشد میکند. یعنی در حالیکه تورم نداریم و اقتصاد در رکود است، اما نرخ بهره بهصورت درونزا کاهشی نمیشود و مدام پول بیشتری چاپ میشود و سیاست پولی انقباضی شکست میخورد.
تداوم رشد نقدینگی از طریق رشد شبهپول هم سوخت مورد نیاز برای روندهای تورمی آتی را بوجود می آورد و هر بار موج تورمی بزرگتر میشود. چون سیاست انقباضی نه تنها نتوانسته حجم نقدینگی کار کنترل کند، بلکه از یک مرحله به بعد باعث افزایش آن نیز شده است.
حسن کاظمزاده