ویرگول
ورودثبت نام
وبسایت هدفمند
وبسایت هدفمند
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

حواس تان به خرچنگ ها باشد

یک روز، یکی در مورد یک جور خرچنگ با من صحبت کرد که به خاطر چابکی و هوش کافی از هر تله خرچنگی فرار می کند و نمی شود شکارش کرد. با این حال هر روز هزاران نفر هستند که به لطف ویژگی بشری خاصی که دارند این خرچنگ ها را می‌گیرند.

تله به خودی خود چیز ساده ایست: یک قفس که از سیم ساخته شده و سوراخی در بالای اش است. طعمه در قفس گذاشته می شود و قفس را هم می اندازند داخل آب. خرچنگ وارد قفس می شود و شروع می کند به خوردن طعمه. دومین خرچنگ، خرچنگ اول را میبیند و همراه اش می‌شود، بعد نوبت خرچنگ سوم است. برای لحظاتی انگار عید خرچنگ هاست ولی در نهایت طعمه تمام میشود.

در این مرحله خرچنگ ها می توانند خیلی راحت از قفس بروند بالا و از سوراخ خارج شوند ولی این کار را نمی کنند و در قفس می مانند. و مدت طولانی بعد از تمام شدن طعمه باز هم خرچنگ ها وارد این قفس می شوند. جمعیت داخل قفس، جذبشان می کند آشناست نه؟ هیچ خرچنگی آنجا را ترک نمی‌کند. چرا؟ چون اگر یک خرچنگ متوجه شود که چیزی آنجا نیست و بخواهد قفس را ترک کند خرچنگ های دیگر هرکاری می کنند که مانع اش شوند. بارها و بارها از روی دیواره های قفس میکشندش پایین. اگر مقاومت کند خرچنگ های دیگر چنگال های اش را می شکنند تا نگذارند برود بالا. اگر باز هم مقاومت کند، میکشندش.

خرچنگ ها تحت تاثیر قدرت گله ای در قفس می مانند. ماهیگیر فقط یک تکه طعمه میخواهد. بقیه ی کار، خیلی راحت است. بعد ،قفس بالا می آید و در ادامه برگزاری مراسم شام در اسکله.

خیلی از انسان ها مثل خرچنگ ها همرنگ جماعت اند. این ذهنیت گله ای از طرف آموزش و پرورش، فرهنگ شرکتی، رسانه ها و جامعه به خوردمان رفته است. تشویق مان میکنند شرایط فعلی را دنبال کنیم.این موضوع برای بیشتر مردم یعنی کارمند شدن؛ و این دقیقا همان کاری ست که ۹۰ درصد مردم دنیا می‌کنند. وقتی تصمیم می گیرید از آن نود درصد فاصله بگیرید و وارد قطار وحشت کارآفرینی شوید، مثل خرچنگ تنهایی هستید که می خواهد تله را ترک کند. وقتی تصمیم می گیرید کارآفرین شوید (متفاوت شوید) و از آن گروه ۹۰ درصدی بیایید بیرون، اتفاق عجیبی می افتد. دوستان، خانواده و همکاران تان عوض تشویق کردن و حمایت از شما مثل خرچنگ ها رفتار می کنند و زور می زنند شما را برگردانند به تله.

خرچنگ های انسانی معمولا از قدرت فیزیکی استفاده نمی کنند. دستان تان را از ته نمی کَنند! نیازی ندارند از این کارها بکنند. روش های موثر و زیادی در دست (یا در زبان)دارند؛ کنایه،شک، تمسخر، بی اعتنایی، طعنه، اهانت، ریشخند،تحقیر، متلک، دست انداختن و کلی روش دیگر. روش هایی موذیانه که خرچنگ های اطرافتان استفاده میکنند تا چنگال هایتان را از جا بکنند و رویاهای تان را بکشند.

ولی چرا این کار را میکنند؟ خیلی هایشان دوست تان دارند. پس چرا باید از نظر احساسی آزارتان دهند و امیدها، رویاها و آرزوی تان را برای رسیدن به سطوح بالاتر از بین ببرند؟

وقتی از شرایط فعلی خارج شوید تبدیل می‌شوید به آینه ی غول پیکری که بزدلی شان را به رخشان می کشید و نشان می دهید که در آن شرایط مانده اند.

برای رفتن به بخش مقالات موفقیت کلیک کنید

دو علت کلیدی وجود دارد:

  1. وقتی از شرایط فعلی بیرون بیایید به آینه ی دقی تبدیل می شوید که بازتابی ست از واقعیت زندگی شان. می دانند باید همان کاری را بکنند که شما می کنید، ولی می ترسند و انتخاب شما بزدلی شان را تابلو می کند. برای شان راحت تر است عوض این که به شما ملحق شوند، مسخره تان کنند یا زور بزنند کاری را که می‌کنید،احمقانه پرخطر و محتمل به شکست نشان دهند تا تسلیم شوید، برگردید به گروه و آن آینه را بشکنید.شما باعث می شوید بد به نظر برسند.
  2. به اندازه ی شما شجاع نیستند.
    نمی توانند امنیت شرکتی، یعنی پرداختی کارمندی و مزایای ضعیف اش را رها کنند. کاری که انجام می دهید مناسب الگوی ذهنی شان نسبت به دنیا نیست و آن قدر شجاعت ندارند که از الگوی شما تقلید کنند. مسخره کردن تان از دنبال کردن تان راحت تر است.

می توانم به شما بگویم چرا «خرچنگ» های شما چنین کاری می کنند ولی با این حال گرفتار شدن در چنگ رفتارهای خرچنگ وارشان راحت است. وقتی دوستان و خانواده،کسب و کارتان را رد کنند، شاید بیشتر از رد شدن در کار آسیب ببینید. شاید در کار از یک مشتری، رقیب، حتی از رییس یا همکار جواب منفی بشنوید یا آن‌ها انتقاد و سوال کنند؛ ولی این موضوع زیاد آزارتان ندهد. آنجا خودتان مطرح نیستید؛ کارتان مطرح است ولی وقتی دوستان و خانواده ریسک کسب و کارتان را رد کنند، مساله ای خیلی شخصی تر پیش می آید. دردناک است. نه شنیدن به کارتان در اداره یک چیز است؛ نه شنیدن به علاقه، دیدگاه، کسب و کاری که دوست دارید، چیز دیگر. دومی، انگار ردکردن خودتان است. با این حال چیزی که خیلی زود می فهمید این است که اصلا بحث شما نیست. در واقع دارند به خودشان جواب منفی می دهند. صدای درونی شان را رد می کنند؛ همان صدایی که ازشان می خواهد کار بیشتری بکنند که آنها را از وضعیت فعلی بیاورد بیرون. شجاع باشند. ریسک پذیر باشند؛ درست مثل شما

مردم به خاطر شجاعت تان آزارتان نمی دهند.
خودشان را به خاطر بزدلی سرزنش می کنند.

از شما ناراحت نیستند.از خودشان شاکی اند. با این حال هنوز آزار دهنده است و اگر آماده نباشید، شاید از مسیر خارجتان کند. هرکس رویایی دارد، رویایی که بتواند از دام خرچنگ شغل معمولی اش بکشد بیرون.از وضعیت همکاران اش که در آن دام گرفتارند، باخبر است. آنها بخشی از قطار وحشت شما هستند و شایدبرای بیرون کشیدن تان از مسیر خیلی مقاومت کنند.

نقل قولی عالی از گاندی یادم می آید که معتقدم هر کارآفرینی باید از بر باشد: «روز اول نادیده تان می گیرند،بعد به شما می خندند، بعد با شما مبارزه می کنند و در نهایت شمایید که برنده می شوید.»

این جمله را دوست دارم. ما برنده می شویم.

دیوانه ها موفق می شوند چون وارثان زمین اند.

شما چه جوری می خواهید ماهیت دیوانه وارتان را بپذیرید و«ارثیه» تان را بطلبید؟


منبع: کتاب دیوانگان ثروت ساز - دارن هاردی

امیدواریم که از این مقاله لذت برده باشید. برای مشاهده مقالات بیشتر می تونید هدفمند رو در ویرگول دنبال کنید.
نشانی سایت: hdafmandclub.com

کارآفرینیدیوانگیکسب و کاردارن هاردیکتاب
ما در اینجا با هدف ارائه محتواهای آموزشی و موفقیت به شما عزیزان، به طور کامل به توسعه شخصی، رشد فردی، کسب و کار و برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری متمرکز شده‌ایم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید