و این جملهاش بود که من را مبهوت کرد.
زندگینامهی یئونومی پارک را از اینجا بخوانید. او از کرهی شمالی فرار کرده است و توانسته در کره جنوبی در رشته حقوق تحصیل کند و اکنون سفیر حقوق بشر برای آزادی مردم کشورش شده است.
ولی هیچ کدام از این چیزها موضوع صحبت من نیست. میخواهم راجع به این جملهی او صحبت کنم:
دختری که زندگی در یک دنیای دیگر را تجربه کرده، دنیایی که در آن مفهوم کلمات با آنچه ما آموختهایم فرق دارد. به گفتهی یئونومی، عشق در کره شمالی فقط و فقط معنی عشق به رهبر کره شمالی میدهد و مردم کره شمالی نه که نخواهند، یا بترسند، نه، آنها حتا نمیدانند که عشق معانی دیگری هم دارد و چون نیاموختهاند.
سخنرانی کوتاهی از این دختر در تدتاک هست. من این سخنرانی را دیدم و از این شگفتزده شدم که مگر میشود انسانی در شرایطی به این تاریکی زندگی کرده باشد ولی از من و شمایی که ادعای زندگی در عصر اطلاعات داریم، درک بهتری از ساز و کار معرفت در جهان هستی پیدا کرده باشد؟
و دیدم که بله، میشود.
یئونومی پارک، به گفتهی خودش، دوباره متولد شده و گویی پوست انداخته است. فهمیده که هرآنچه که تاکنون میدانسته دروغ است.
ولی ما هنوز فکر میکنیم هرچه که میدانیم واقعیت است.
فرق معرفت ما از جهان با این دختر همین است که ما هنوز نمیدانیم که نمیدانیم.
این ویدئو را ببینید. نه یک بار که چند بار ببینید. در این ویدئو نکتههای زیادی برای آموختن است.
اولین و بزرگترین نکته، پیامی است که یئونومی برای ما دارد:
و نکتهی مهم دیگری که من را تکان داد، همان جمله است که در عنوان نوشتم:
نکتههای دیگر را شما بگویید.
پ.ن:
چرا حرفهایی به این عظمت، که این دختر در این ۱۰ دقیقه گفت، در خبرگزاریها بولد نشد، ولی آن دختر بازیگر گرتا تونبرگ، با دو دقیقه غیظ و خشم خندهدار خود توانست سوار بر موج احساسات مردم دنیا شود؟
پاسخ خود را در یک بند در کامنت توضیح دهید.