هادی دادخواه
هادی دادخواه
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

بچه‌هایتان را بزرگ نکنید!

تو دیگه بزرگ شدی!

جمله‌ی خطرناکی که اغلب ما به کودکانمان می‌گوییم.

غیرمنطقی‌ترین انتظاری که ما اغلب از کودکانمان داریم، این است که بزرگ باشند و بالغانه رفتار کنند.

مثل آدم بزرگ‌ها رفتار کند و صحبت کند.

وقتی پدر و مادری فرزند خود را بزرگ ببینند، یعنی او را بزرگ‌تر از سن او ببینند و در او به دنبال رفتار بالغانه بگردند، آن وقت مسئولیت‌های یک انسان بالغ را نیز بر دوش آن کودک خواهند گذاشت.

مثال:

مادری که به دخترش ۶ ساله‌اش وظیفه‌ی نگهداری از برادر کوچک‌تر را محول می‌کند و می‌گوید تو دیگه بزرگ شدی باید به مامان کمک کنی.

مثال دیگر:

پدری را فرض کنید که پیش فرزند ۶ ساله‌اش درد دل می‌کند. از همسر گله و شکایت می‌کند و به فرزند خردسالش می‌گوید مامانت اون حرف رو زد من ناراحت شدم تو دیگه نباید بابا رو ناراحت کنی. باید مراقب بابا باشی.

در این سناریو پدر نقش یک مشاور خبره‌ی روانشناس را به کودک خود داده و از او انتظار دارد از بار غم زندگی‌اش بکاهد. یا شاید میانجی‌گری دعوای او با همسرش را بکند یا حتا بدتر از آن طرف دعوای او را بگیرد.

مثال دیگر:

مادر رو به کودک می‌گوید از دست کارهای بابات سردرد گرفتم. دارم از سر درد می‌میرم. کودک می‌دود و یک لیوان آب با قرص‌های مادر می‌آورد و به او می‌دهد.

درست در همین نقطه است که مراقبت کودکان از پدر و مادر شروع می‌شود.

بچه هنوز کوچک است، ولی بزرگ می‌شود. یعنی حتا وقتی در مدرسه است به فکر قرص مادر است، به فکر غم‌های پدر است، به فکر بدهکاری‌های پدر است و در این فکر است که زودتر مدرسه تمام شود و برود خانه و در کنار پدر و مادرِ نیازمند به کمکش باشد.

و اینگونه است که کودک می‌آموزد که کودکی خودش را بی‌اهمیت بداند، بی‌ارزش بداند و حتا منکر کودکی خود شود. احساس کودکی خود را فراموش کند و مواظب احساسات پدر و مادر باشد.

چنین کودکی چون مواظب احساسات پدر و مادرش است فکر می‌کند که بزرگ شده است و در یک دور باطل، حرف پدر و مادرش را تایید می‌کند و به خود می‌قبولاند که بزرگ شده است و بزرگانه‌تر رفتار می‌کند.

این کودک هیچ گاه کودکی نخواهد کرد.

روانشناسی کودککودک آزاریتربیت فرزندنکات تربیتی کودکانpsychology
یک آموزگار...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید