طرح شهاب، با سرنام کلمههای شناسایی، هدایت، استعداد، برتر! ساخته شده است. پیشتر نوشته بودم ما ملت شعر و شعاریم. عاشق ساختن کلمهها و عبارتهای قشنگ ولی توخالی هستیم.
طرح شهاب یک طرحی است در آموزش و پرورش که قرار بود از ۱۰ سال پیش تا الان چراغ راه دانشآموزان باشد. در هدایت تحصیلی، انتخاب رشته و پیدا کردن راه آینده به آنها کمک کند. ولی از آنجا که سنگ بزرگ نشان از نزدن است و هر چه حرف قشنگ و بزرگ باشد توخالیتر هم هست، یک طرح عقیمی از آب در آمد که هر سال به تعداد دانشآموزان چهارم، پنجم و ششم کل کشور، کاغذ و جوهر پرینتر و فایل بایگانی و وقت و انرژی با ارزش مدیر و معاون و معلم را تلف میکند. این ارقام را ضرب در هم کنید و در ۱۰ سال هم ضرب بفرمایید ببینید این طرح چه آوردهای برای کشور داشته جز ضرر!
حالا این طرح عقیم حرف حسابش چیست؟ نظریهی هوشهای چندگانه گاردنر را گرفتهاند بومیسازی! کردهاند و ۸ هوش جدید از آن استخراج کردهاند که معلم باید هر کدام از این هوشها را با ۱۰ گزاره یا به قول خودشان با ۱۰ گویه بسنجد و آینده دانشآموز را رقم بزند.
خب من معلم با ۴۰ دانشآموز، ضرب در ۸ حیطه هوش، ضرب در ۱۰ تست برای هر حیطه، که میشود ۳۲۰۰ تست، همین جا اعتراف میکنم که فقط کاغذ سیاه میکنم. من اولا، در جایگاهی نیستم که آینده دانشآموزی را با یک حرکت قلمم تغییر دهم و دوما چنین توانایی را در خود نمیبینم و سوما وقتی ندارم که ۳۲۰۰ تست اجرا کنم و پاسخ دقیق بدهم.
البته سازندگان طرح خودشان هم به مسخره بودن طرحشان به صورت ضمنی اعتراف کردهاند برای همین پشت بند بخشنامهی هر سال برای اجرای طرح شهاب، دستورالعمل غیررسمی هم ارسال میکنند که در یک هوش به همه نمره ۴ بدهید به بقیه هوشها نمره ۳ بدهید. در واقع روش ماستمالی طرح عقیم خودشان را هم به ما ارائه کردهاند.
بیچاره دانشآموزانی که قرار است با این کاغذ پارهها انتخاب رشته اجباری شوند. البته باز هم خودشان فهمیدهاند که طرحشان به درد کوزه میخورد و ۱۰ سال است که هیچ انتخاب رشتهای در دبیرستان بر اساس نتایج طرح شهاب انجام نشده است.