یک آموزگار...
هیچ بخشی از کتابهای درسی در امتحانات پایان سال حذف نخواهد شد...
هیچ بخشی از کتابهای درسی در امتحانات پایان سال حذف نخواهد شد...
این تیتر خبری است که منصوب به دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش است.
امتحانات پایان سال در زمان مقرر برگزار میشود.
در یک کلام یعنی: بچههای عزیز، پوستتان را خواهیم کند.
و اگر عضو دو سه گروه تلگرامی اخبار باشید روزی ده بیست قلم از این اخبار را به اجبار خواندهاید و این همان بدهی است که پیشتر از آن گفتم.
مثالی که زدم این بود:
پدر از سر کار میآید و به پسرش میگوید:
ـــ مشقهایت را نوشتهای؟
ـــ بله بابا
ـــ از روی درس چند بار خواندهای؟
ـــ شش بار بابا
ـــ کم خواندهای. باید ده بار میخواندی!
و اکنون به جای پدر در این مثال، وزارت فخیمه آموزش و پرورش را بگذارید با انواع اقسام سخنگوهایش.
هیچ مقامی در این وزارتخانه نیست که خود را سخنگو نداند. هر کدام هم ساز خودش را میزند.
- هیچ بخش از کتاب درسی حذف نخواهد شد و امتحان پایان سال از تمام مفاهیم درسی خواهد بود...
- باید تمام دروس داده شود...
- معلمان که مجاهدان جبهه دانایی هستند و علی رغم تعطیلی مدارس، اجازه ندادند آموزش تعطیل شود...
- قرار شد در ارزیابی عملکرد دانشآموزان در سال تحصیلی جاری، عملکرد خانوادهها مورد توجه قرار گیرد...
- از مدیران و معلمان خواسته شد در فرصت باقیمانده با استفاده از امکانات موجود، تمام مفاهیم آموزشی را به دانشآموزان منتقل کنند...
دقت کنید. تمام مفاهیم آموزشی باید منتقل شود.
من معلم با اندک سابقهی ۱۰ سالهی خودم در تدریس، هیچ وقت در کلاس حضوری با آن همه امکانات و تعامل مستقیم و کشیدن گوش بچهی مردم نتوانستم تمام مفاهیم آموزشی را به دانشآموزانم منتقل کنم و هیچ کسی هم نخواهد توانست.
این لفظ تمام مفاهیم آموزشی، کم نیست که اینقدر مفت استفادهاش میکنید.
آموزش و پرورش به مثابه پدری مقتدر و سختگیر، امر میکند که هیچ بخشی از کتاب حذف نیست و امتحانات برگزار خواهد شد. در واقع دارد اقتدار از دست رفتهی خود را در لای این کلمات بازیابی میکند.
اقتداری که با یک ویروس بسیار کوچک از بین رفته و اکنون که همهی چشمها به سوی اوست، دنبال روزنهای میگردد.
من یاد اخترکی میافتم که پادشاه در آن سکونت داشت و شازده کوچولو خمیازه کشید. پادشاه گفت از ادب به دور است که خمیازه بکشی. شازده کوچولو پاسخ داد که خستهام. پادشاه امر کرد که خمیازه بکشد. شازده کوچولو گفت نمیتوانم که مدام خمیازه بکشم. پادشاه امر کرد که گاهی خمیازه بکش و گاهی خمیازه نکش.
پادشاهها برای امر کردن پادشاه شدند و مدیر و مسئول و وزیر و رئیس هم برای دستور دادن روی آن صندلی نشستهاند و هویت آنها به دستور دادن است و به هیچ وجه محتوای دستور مهم نیست. فقط باید خودشان را به خودشان ثابت کنند که احساس پوشالی بودن مقام و منصبشان را نکنند.
شما را به خدا دست از سر این کودکان معصوم بردارید.
کسی از مدرسه قلههای علم را فتح نکرده. کسی از کتاب درسی به دانش و بینش نرسیده. کسی از کلاس درس به فهم نرسیده. تنها کارکرد مدرسه در تمام این سالها و در تمام دنیا این بوده که بچهها از خیابانها جمع شوند.
امیدوارم پدر یا مادری که خواننده این مختصر حرف من است، دلش به حال فرزندش بسوزد و او را از شر این سیستم بلع و هضم انسان در امان نگاه دارد.
پیشتر گفتهام که چرا مدرسه اینقدر بد است.
و الان میگویم اصرار بر ادامهی این سیستم معیوب در یک بستر انحصاری و مختص طبقه برخوردار جامعه بدتر است.

مطلبی دیگر از این نویسنده
10+ اشتباه رایج کامپیوتری کارمندها
مطلبی دیگر در همین موضوع
داستان ترک تحصیل من!
بر اساس علایق شما
« ماهیت هر حکومتی را در زندانهایش میتوان شناخت. »