ویرگول
ورودثبت نام
اخبار اقتصادی
اخبار اقتصادی
خواندن ۱ دقیقه·۷ ماه پیش

شعر سمفونی بهار، از کاظم دروگریان


سمفونی بهار

کوه، سکوتِ عظیم،

آبشار، نغمه‌ی رهایی،

باد، نوازشِ لطیف،

قناری، آوازِ شادمانی،

قورباغه، همخوانِ ارکسترِ طبیعت،

پرستو، بال‌هایِ رقصانِ آزادی.


ما، دو روحِ گمشده،

در آغوشِ بهارِ دلنشین،

غرقِ تماشایِ این سمفونیِ بی‌بدیل،

برای لحظه‌ای،

با هستیِ مطلق، یگانه شدیم.


گویی رگ‌هایمان، رگ‌هایِ زمین،

نفس‌هایمان، نسیمِ صبح،

و قلب‌هایمان، طپشِ هستی بودند.


در آن لحظه‌ی ناب،

زمان ایستاد،

و ما،

در آغوشِ ابدیت،

به آرامشی عمیق، فرو رفتیم.


بهار، نقاشِ چیره دست،

با قلم مویِ جادویی‌اش،

رنگ‌هایِ زندگی را،

بر بومِ هستی، نقاشی کرد.


ما، مسحورِ این شاهکارِ بی‌نظیر،

غرقِ در زیباییِ مطلق،

به حقیقتِ هستی،

نزدیک‌تر شدیم.


در آن لحظه‌ی شگفت‌انگیز،

ما،

نه تنها خودمان،

بلکه،

معجزه‌یِ آفرینش را،

درک کردیم.


بهار،

تنها یک فصل نیست،

بلکه،

حسی است

که در روحِ انسان،

شکوفه می‌کند.


و ما،

در آن بهارِ زیبا،

طعمِ شیرینِ این شکوفایی را،

تا ابد،

در خاطره‌هامان،

حک خواهیم کرد.



شاعر کاظم دروگریان

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید