در کنار فعالیتم در یک شرکت تقریبا زپرتی، حالا چرا زپرتی چون نحیف است و لاغر، شکننده است و نوپا، و با توجه به شرایط فعلی کشور که بیزنس های نحیف و همان زپرتی خودمان به شدت تحت فشار هستند و امنیت شغلی کارکنان این شرکت به مویی وصل است، بهتر است در کنار فعالیت در این شرکت ها به پروژه شخصی هم فکر کرد.
البته با توجه به روحیاتی که دارم همیشه در همین زپرتی ها کار کردم، استارتاپ، کسب و کارهای نوپا، همیشه مورد علاقه من بودن و البته هزینه مادی و معنوی زیادی هم پای این علاقه خودم دادم. چالش فراوان، وضعیت متزلزل کاری، کار زیاد، استرس بالا و عدم ثبات حرف اول را در کسب و کارهای نوپا و استارتاپ ها میزند، البته بماند تحریم که گل سرسبد ماجرا بود و باعث شد استارتاپ ما که در آستانه گرفتن سرمایه گزار خارجی بود، توسط تیغ تحریم حتی ایمیل هم جواب ندادن و فراموش شد.
برخی کلمه های معنی بدی ندارن اما در عرف بد برداشت می شوند شاید یکی از همین واژه ها "زپرتی" باشد. معنی آن را بخوانید.
لغت نامه دهخدا زپرتی. فرسوده. کم استقامت.بی زور ناتوان
به عنوان مدیر محصول و توسعه دهنده، فروش هیچ ربطی به من ندارد، اما وقتی در یک شرکت نوپا کار می کنی، همه چیز می تواند به تیم ربط داشته باشد، بنابراین به دنبال یک CRM بودم، با CRM های مختلف کار کردم، در همین حین متوجه شدم چقدر این CRMها بزرگ هستند، برای کسب و کارهای کوچک به لحاظ مادی و استقرار خیلی به صرفه نیستند، ماژول های زیادی هم دارند که خیلی نیاز نیست. وجود یک خلا برای کسب و کارهای کوچک.
البته وقتی می گی کسب و کار کوچک یعنی یک واژه بزرگ، چرا بزرگ، چون در آمریکا و اروپا از 10 نفر تا 500 نفر میشن کوچک و متوسط، اما منظور من کسب و کارهای کمتر از 5 نفر، کسب و کارهای خانگی، کسب و کارهایی که نهایت میشن 4 نفر، مثل کلینیک ها، مثل پیج های اینستاگرامی با فالور کمتر، وب سایت های فروشگاهی که بزرگ نیستن، دفاتر بیمه های دو نفره و غیره. فضای خالی آن در کسب و کارهای کوچک وجود دارد.
بنابراین وجود CRM ورژن Small برای کسب و کارهای کوچیک نیازه، تصمیم گرفتم در کنار کارم این پروژه را استارت بزنم. اما مسلما کار راحتی نیست. نیاز به تیم سازی داره. در قدم اول نیاز است، به صورت کامل با فرآیند فروش آشنا بشی، CRM های موجود را کامل بشناسی، ماژول ها را بکشی بیرون، کسب و کارهای هدف را کامل شناسایی کنی، نیازهای آنها را بکشی بیرون، سپس بین نیازهای کسب و کارهای کوچک و ماژول ها یک ارتباط برقرار کنی، هدف مهم => کسب و کارهای کوچک بتوانند براحتی جریان مشتریان و فروش را مدیریت کنن، با کمترین پیچیدگی و آگاهی داشتن از فروش، همان کاری که تا الان داشتن با دست انجام میدادن را بسپارن به نرم افزار.
چالشی که وجود داره، شناخت ماژول های ضروری و نحوه پیاده سازی آنهاست، چون کسانی قرار است با برنامه کار کنن که نیروی مستقیم فروش نیستن، اطلاعات چندانی ندارند، خیلی هم وقت ندارن. یکی از برنامه های خوب به لحاظ UX برنامه بلوبانک هستش، ساده و کاربردی. بنابراین یکی از معیارهای من برای سادگی و کاربردی بودن بلو هستش.
در حال حاضر در حال تحلیل هستم. بعد از شناخت کامل از فرآیند فروش و نیازمندیهای کسب و کارهای کوچیک، نوبت میرسه تا برداشت خودم را تبدیل کنم به نرم افزار. چرا می گم برداشت خودم، چون یا باید اسکی برم روی CRM های موجود، فقط نسخه کوچیک یا اینکه تحلیل خودم از نیاز کسب و کارها مورد هدف را پیاده سازی کنم با اصطلاحاتی که خودم به نتیجه می رسم و یک اتفاق تقریبا جدید باشه.
بااستفاده از روش تست مامان فیدبک های خوبی گرفتم، اما خوب تا MVP آماده نشه نمیشه خیلی نظر قطعی داد. اما نیازش در بازار و کسب و کارها حس می شود. موفق بشم یا نه مشخص نیست.
میتونم؟ نمیدونم؟ اما در تحقیق نکنی، تحلیل نکنی، نمی تونی بفهمی. البته اینو بگم Just do it هم خیلی خوب نیست. البته به این معنی نیست که بد است، اما همینطوری هم نمیشه بری انجام بدی، بالاخره شکست هزینه هایی دارد روحی و مادی، بنابراین بهتره فکر کنیم، اما خیلی نه، کمی بنویسیم، بررسی کنیم بعدش دیگه Just do it. به همین دلیل عاشق استارتاپ هستم، یک سبک زندگی، در فرهنگ ما ادیان های مختلف هم بهش اشاره شده، ساده زیستی، یعنی مهم اینه شروع کنی، با حداقل های شروع کن و این فرصت بده تا شکل بگیره و ساخته بشه.