با درک موقعیت جغرافیایی مخاطبان به عادات خریدشان پی ببرید!
دیتا و دیتا بیس دو مفهومی اند که همیشه دستیابی و حفاظت از اونها برای ما مهم بوده و هستن و البته که خواهند بود . امروزه و در عصر انفجار داده ها و به لطف وجود تکنولوژي های نو ،دستیابی به داده های مورد نیازمون خیلی راحتتر شده اما در عوض تشخیص داده های کاربردی از داده های غیر کاربردی همچنان چالش بزرگی برای کسب و کارمون هست.
اما این مقدمه چه ربطی به موضوع مطلب پیش رو داره ؟
نکته جالبی که هست اینه که ، درصد بیشتری از کل داده های ذخیره شده در بانک های اطلاعاتی شرکت ها دست کم دارای یک مولفه مکانی هستن و این یعنی لزوم توجه و تمرکز بیشتر بر داده های مکانی . ویژگی مهم دستیابی به داده های مکانی تشخیص بازار های منطقه ایه که میتونیم با متمرکز کردن تلاش ها بر مناطقی که پتانسیل بالایی دارن ، منابع بیشتری رو برای کسب و کارمون حفظ کنیم و این به نوعی مانع از هدر رفت منابع میشه .این امر باعث میشه كه برنامه های فروش ، بازاریابی و توسعه ،كارآمدتر عمل کرده و به شركت ها كمك می كنه تا از پتانسیل های جدید استفاده كنن.
خوب حالا وقت اینه که بریم سراغ اصل مطلب! اینکه موقعیت جغرافیایی مخاطبامون چطوری به درک نیازمندی ها و عادات خریدشون به ما کمک میکنه . ممکنه با اصطلاح بازاریابی جغرافیایی یا بازاریابی مکان محور (یا به قول اونوری ها ژئومارکتینگ) آشنا باشید یا دست کم این اصطلاح رو شنیده باشید.به طور خلاصه میتونیم بگیم ژئومارکتینگ یک روش و ابزار بازاریابی مبتنی بر مدیریت مکانی فعالیتهای تجاریه.
میدونیم که مشتریان ما نقش بزرگی در کمک به توسعه کسب کارمون دارن بنابراین حفظ روابط پایدار و ارزشمند در موقعیت های جغرافیایی خاص و مدنظر ما یعنی جاهایی که مشتری های ما اونجا هستن میتونه بسیار اثربخش باشه .
اگه بازاریابی رو تو دو سطح استراتژی و اجرا در نظر بگیریم،بازاریابی جغرافیایی میتونه تو هر دو زمینه نقش ایفا کنه،به این شکل که در سطح استراتژی میتونیم شاخص های اصلی فعالیت در بازار رو ردیابی کنیم و ظرفیت ها و جنبه های مختلف حوزه کاریمون رو مورد تجزیه و تحلیل قرار بدیم .
همچنین می تونه به شرکتها کمک کنه تا رفتار مصرف کننده رو به طور کامل درک و مسیرهای زندگی مصرف کننده هایی که در واقع همون مشتری های بالقوه ما هستند رو بطور کامل ترسیم کنه.بنابراین انجام ارزیابی ها ی منطقه ای نه تنها موجب سازگاری بیشتر کسب و کار ما با تغییرات محیطی میشه بلکه درک بهتر مصرف کنندها رو هم برای ما به ارمغان میاره. برای مثال شناسایی مناطق ثروت و درک موثر جمعیت شناور از طریق آنالیز های مبتنی بر تحلیل های شبکه ای .
اما در سطح اجرایی ، بازاریابی جغرافیایی می تونه استراتژی های رسانه ای را بهینه کنه به این شکل که می تونیم اطلاعاتی رو در مورد کالاهایی ارائه بدیم که شبیه کالاها و خدماتیه که برای مصرف کنندهای یه منطقه بیشتر مصرف میشه . یا با ایجاد برخی شاخص ها به تیم فروش کمک کنه،مثلا با سنجش مسافت تحت تاثیر فروشگاه برای دستیابی به موقعیت مکانی مشتریان بالقوه با استفاده از الگوریتم های Point-In-Polygon ،تا به محض ورود مصرف کننده های بالقوه به سد مجازی ما و از طریق تبلیغات هدفمند به فروش سریعتری برسیم.
حالا که با Geomarketing کم وبیش آشنا شدیم بیایم یه دیاگرام آماری از میزان کاربرد این ابزار جدید مارکتینگ و پیش بینی های آتی اونو بررسی کنیم که بر اساس برآورد www.marketresearchfuture.com هست.
همونطوری که از ارزیابی داده های دیاگرام بالا مشخصه، در سطح جهان پیش بینی میشه که بازار ژئومارکتینگ از 7.3بیلیون دلار در سال 2018 به23.7بیلیون دلار در 2023 برسه و این یعنی نرخ رشد ترکیبی (CAGR) حدود 25 درصدی در 5 سال ! رشد ژئومارکتینگ در سطح جهان خصوصا در آمریکای شمالی عمدتاً ناشی از پیشرفتهای مداوم فناوری و افزایش استانداردهای صنعت در مورد ژئومارکتینگ و تقویت پشتیبانی مالی دولت ها است. کمپین های ژئومارکتینگ و تجزیه و تحلیل های موقعیت مکانی به تیم بازاریابی در تجسم چگونگی توزیع مشتریان کمک می کنه تا سودآورترین مشتری ها رو پیدا کنه و با در اختیار قرار دادن داده های گروه هدف به جذب بیشترین گروه مشترها منجر بشه.در طی نوشته حاضر بارها از موقعیت مکانی مشتری ها حرف زدیم ولی ما میتونیم ژئومارکتینگ رو در کاربردهای کمی پیچیده تر هم به کار ببریم ،لزومی نداره که صرفاً داده هامون بر اساس موقعیت فعلی مخاطبامون باشن، بلکه مکانها و جاهایی که مشتری اخیرا یا تو تایم های خاصی بوده هم میتونه برآورد ما از علایق و عادات مشتری ها رو به سمت درستی سوق بده.
ژئومارکتینگ ،ژئوتارگتینک،ژئو فنسینگ(که من اسمش رو گذاشتم تریپل ژئو)! این اصطلاحات جغرافیایی کمی گیج کننده به نظر میرسن و ممکنه در اغلب اوقات به جای هم استفاده بشن، اما در عین شباهت زیادی که به هم دارن، دارای تفاوت هایی هم هستند که باید در کمپین های بازاریابی دیجیتال به گونه های مختلفی استفاده بشن.
ژئوفنسینگ به ترسیم یک حصار مجازی در اطراف یک مکان اشاره داره که با استفاد از سیستم GPS یا آدرس IP مکان بدست میاد، در واقع میشه گفت آدرس مجازی شما . اساسا ژئوفنسینگ به دنبال آدرس مشتری می گرده تا اون رو پیدا کنه ،تو اون لحظه ای که داره از طریق لپ تاپ یا تبلت یا گوشی موبایل توی وب میچرخه که مورد هدف تبلیغات خودش قرار بده.
در ژئوتارگتینگ دقیقا از همون فناوری و مکانیزم های ژئوفنسینگ استفاده میشه با این تفاوت کلیدی که تو ژئوتارگتینگ ،انتخاب مشتری های بالقوه مون محدودتره و بر اساس یه سری معیارهای مشخص مثل سن و جنسیت و رفتار یا سایر معیارهای جمعیت شناختی مخاطبامون هست،و برخلاف ژئوفنسینگ همه ی افراد درون حصار مجازی رو هدف قرار نمیدیم که تو تصویر بالا این تفاوت نشون داده شده.
تصمیم گیری در مورد انتخاب یکی از این موارد برای بازاریابی مکان محور محصول یا خدمات ما وابسته به شکل هدف گذاری ماست، یعنی مثلا اگر نیاز اینه که تبلیغات مون رو همه سنین و همه علایق ببینن ژئوفنسیگ بهترین مکانیزمه ، اما اگه نیاز به هدف قرار دادن مصرف کننده های خاصیه که بر اساس معیار های تعیین شده ، از اهمیت بیشتری برخوردارند ژئوتارگتینگ ابزار بهتری خواهد بود .
نکته ای که باید بهش توجه کنیم اینه که سیستم های ژئومارکتینگ تنها برای بازاریابی کاربرد نداره ، در واقع ژئومارکتینگ هم در برنامه ریزی، هم در اجرا و هم در امر گزارش گیری فعالیت های بازار کابرد داره. یکی از کاربردهای ژئومارکتینگ دربرنامه ریزی توسعه کسب و کاره؛ مثلاً، تعیین مکان شعبه های جدید یا بهینه کردن شعب قدیمی بر اساس فاکتورهای تعیین شده مبتنی بر تجزیه و تحلیل های موقعیت مکانی از طریق سیستم ژئومارکتینگ یا مثلا تحلیل بازار و مشتری ها با استفاده از همین سیستم که در شناخت ظرفیت های بازار، شناسایی گروه های هدف ،تحلیل رقبا و و تعیین سهم بازار به ما کمک می کنه. برای استفاده موفقیت آمیز از ژئومارکتینگ وجود همزمان سه عامل ضروریه: وجود داده های با کیفیت و درست، ابزار مناسب برای تجسم صحیح داده ها و دانش لازم برای استفاده از این داده ها و ابزار.
پس همون طور که میبینیم ژئومارکتینگ که موجب درک موقعیت جغرافیایی مخاطبان میشه، زمینه های متنوعی رو پوشش میده، بنابراین در جواب سوال چرا ژئومارکتینگ؟ میشه به این سه مورد اشاره کرد: اول اینکه نقشه خودش یه عالمه حرف داره! یعنی با یه نقشه بدون اینکه حرفی زده باشیم کلی اطلاعات رو به مخاطب تزریق می کنیم ، دوم اینه که همونطور که قبلا هم اشاره شد حدود 80٪ از اطلاعات شرکت ها شامل حداقل یه داده مکانی هست و مورد بعدی گستره نامحدود استفاده از این سیستم .