ویرگول
ورودثبت نام
هادی بهزادی Hadi Behzadi
هادی بهزادی Hadi Behzadiفعال در زمینه پرداخت الکترونیک، استارت آپ، تجارت الکترونیک، دیجیتال مارکتینگ و تبلیغات و همچنین بلاکچین
هادی بهزادی Hadi Behzadi
هادی بهزادی Hadi Behzadi
خواندن ۴ دقیقه·۸ ماه پیش

"تحول در اکوسیستم‌های کسب‌وکار: از رقابت به همکاری برای خلق ارزش مشترک"

اکوسیستم
اکوسیستم

اکوسیستم‌های کسب‌وکار باید به‌عنوان یک مقوله کاملاً متفاوت از روش‌هایی که در گذشته برای پیشبرد کسب‌وکار خود استفاده کرده‌ایم، درک شوند و برای شناسایی پتانسیل‌هایی که می‌توانند به همراه بیاورند، به تفکر عمیقی نیاز دارند. بیشتر کسب‌وکارها در محیط‌های محدود خود فعالیت می‌کنند: طراحی، ساخت، بهینه‌سازی و ورود به بازار. این رویکرد به‌طور عمده تک‌بعدی است و همه چیز در آن توسط خود سازمان هدایت می‌شود.

یک شرکت به‌عنوان یک نهاد مستقل با تأمین‌کنندگان منتخب قرارداد می‌بندد و معمولاً به دلایل منطقی با آن‌ها باقی می‌ماند. آن‌ها تحقیقات خود را انجام می‌دهند، مفاهیم محصولات و خدماتشان را توسعه می‌دهند و فرآیند تولید را در اکوسیستم محدود خود پیش می‌برند. این شیوه در گذشته کارساز بوده است، اما محدودیت‌هایی نیز دارد.

امروزه این رویکرد جزیره‌ای به چالش کشیده شده است و نیاز به بازنگری اساسی دارد. به‌عنوان مثال، بازنگری در اکوسیستم شرکا و ارزشی که می‌توانند از طریق رویکردها، تفکرات، پیشنهادات بازار و ذهنیت‌های مختلف به آن اضافه کنند، می‌تواند به پذیرش گسترده‌تری برای استفاده از اکوسیستم‌های کسب‌وکار منجر شود. استفاده از تفکر همکاری برای ایجاد ارزش مشترک می‌تواند مزایای زیادی به همراه داشته باشد.

در بازارهایی که به‌سرعت تغییر می‌کنند، طراحی راه‌حل‌ها پیچیده‌تر می‌شود و چالش‌ها به‌دلیل محدودیت‌های سیستم‌های بسته سخت‌تر خواهند شد. این سیستم‌ها برای بهینه‌سازی عملکرد داخلی طراحی شده‌اند، اما با گذشت زمان انعطاف‌پذیری خود را از دست می‌دهند و کمتر قادر به شناسایی و سازگاری با تغییرات سریع می‌شوند.

با گذشت زمان، عملکرد به تدریج کاهش می‌یابد و پیدا کردن راه‌حل‌های نوآورانه و متفاوت دشوارتر می‌شود. فرآیندها و الزامات اضافی که به‌مرور زمان بر سیستم تحمیل می‌شوند، به‌ویژه در شرایط محدودیت منابع، بودجه و دسترسی به دانش گسترده‌تر، منجر به تغییر ماهیت واکنشی کسب‌وکار می‌شود.

سازمان‌ها خود را در دام ناکامی و عدم موفقیت گرفتار می‌کنند. با بهینه‌سازی کارایی، عملکرد مؤثر را از دست می‌دهند و قادر به پاسخ‌گویی سریع به تغییرات بازار یا نیازهای مشتریان نمی‌شوند.

در نتیجه، سازمان‌ها با «تثبیت» در عملکرد مواجه می‌شوند و دیگر از انرژی کارآفرینی برخوردار نیستند. حتی با تلاش‌های بیشتر، فقدان "الهام" یا انگیزه جدید باعث می‌شود که تغییرات قابل‌توجه در طراحی محصول، فعالیت‌های کسب‌وکار یا تغییر مدل کسب‌وکار دشوار شود؛ تغییراتی که به‌دلیل ترس، میراث سازمانی یا رضایت از وضعیت موجود به‌سختی انجام می‌شود.

در نهایت، این وضعیت منجر به بازدهی ثابت می‌شود تا زمانی که فشارهای اجتناب‌ناپذیر، نهایتاً سازمان یا رهبران جدید را وادار به انجام تغییرات رادیکال کند. در این شرایط، نیاز به اصلاحات اساسی احساس می‌شود.

تفکر و طراحی اکوسیستم می‌تواند درهای جدیدی را برای تغییر باز کند. با استفاده از رویکرد همکاری، می‌توان دیدگاه‌ها، دانش‌ها و ایده‌های مختلفی را جذب کرده و پارادایم‌های موجود را به چالش کشید تا رویکردی کاملاً متفاوت برای انجام کسب‌وکار ایجاد شود. برای رسیدن به این هدف، پذیرش تغییر در ذهنیت ضروری است تا به‌طور مؤثر از پویایی‌های اکوسیستم‌ها بهره‌برداری کنیم.

https://vrgl.ir/hyxF7



مهم‌ترین عوامل و تغییرات ذهنی که می‌توانند تفکر اکوسیستم‌های کسب‌وکار را شکل دهند عبارتند از:

  1. به‌هم‌پیوستگی:
    رویکرد سنتی: تمرکز بر عملیات مستقل و رقابت.
    رویکرد اکوسیستم: تأکید بر روابط متقابل بین تأمین‌کنندگان، شرکا، رقبا و مشتریان.
    تغییر ذهنیت: موفقیت تنها از عملکرد فردی به‌دست نمی‌آید بلکه وابسته به چگونگی همکاری و ادغام در شبکه‌ای وسیع‌تر است.
  2. همکاری به‌جای رقابت:
    رویکرد سنتی: تأکید بر رقابت و سهم بازار.
    رویکرد اکوسیستم: تشویق به همکاری برای دستیابی به اهداف مشترک و منافع متقابل.
    تغییر ذهنیت: رقبا به‌عنوان شرکای بالقوه دیده می‌شوند و موفقیت جمعی اهمیت پیدا می‌کند.
  3. خلق ارزش از طریق اثرات شبکه‌ای:
    رویکرد سنتی: خلق ارزش اغلب به‌صورت داخلی و محصول‌محور.
    رویکرد اکوسیستم: خلق ارزش از طریق اثرات شبکه‌ای که به‌ازای پیوستن بیشتر شرکت‌کنندگان به اکوسیستم، ارزش محصولات یا خدمات افزایش می‌یابد.
    تغییر ذهنیت: حرکت از ذهنیت محصول‌محور به درک ارزش شبکه‌ای و مشارکت‌های خارجی.
  4. نوآوری باز:
    رویکرد سنتی: نوآوری بیشتر در داخل سازمان رخ می‌دهد.
    رویکرد اکوسیستم: نوآوری باز به‌کار گرفته می‌شود و ایده‌ها، منابع و تخصص از شرکای خارجی تأمین می‌شود.
    تغییر ذهنیت: درک این‌که نوآوری می‌تواند از منابع مختلفی فراتر از مرزهای سازمان بیاید.
  5. تمرکز بر مشتری:
    رویکرد سنتی: تمرکز بر مشتری، اما اغلب محدود به محصولات یا خدمات شرکت.
    رویکرد اکوسیستم: تمرکز جامع بر مشتری که کل سفر و تجربه او را در اکوسیستم گسترده‌تر در نظر می‌گیرد.
    تغییر ذهنیت: درک این‌که کل اکوسیستم بر رضایت و وفاداری مشتری تأثیر می‌گذارد، نه فقط معاملات فردی.

عوامل بیرونی که می‌توانند تفکر اکوسیستم را تحت تأثیر قرار دهند شامل اختلالات بازار، فشارهای رقابتی، تغییر انتظارات مشتریان، روندهای صنعت و تغییرات نظارتی هستند.

در نهایت، تغییر ذهنیت برای انطباق با نیازهای امروزی کسب‌وکار، انطباق‌پذیری، نوآوری و تاب‌آوری را تقویت می‌کند و به سازمان‌ها کمک می‌کند در محیط‌های پیچیده و در حال تغییر به‌طور مؤثرتر عمل کنند.

اکوسیستم‌های کسب‌وکار به‌شدت متفاوت از مدل‌های سنتی هستند و نیازمند رویکردهایی باز، همکاری‌محور و گشوده برای خلق ارزش‌های مشترک هستند. این رویکرد جدید می‌تواند مدل‌های کسب‌وکار را تغییر دهد و راه‌حل‌هایی ترکیبی ارائه دهد که مشکلات مشتریان را حل کرده و بهبودهای قابل‌توجهی در فرآیندها و رضایت مشتری ایجاد کند.

در نهایت، تغییر ذهنیت به‌سمت پذیرش اکوسیستم‌های کسب‌وکار برای سازمان‌هایی که می‌خواهند رقابتی بمانند، نوآوری را پیش ببرند و خود را با تحولات سریع بازار سازگار کنند، امری ضروری است.

خلق ارزشاکوسیستم کارآفرینیکسب وکار
۱
۰
هادی بهزادی Hadi Behzadi
هادی بهزادی Hadi Behzadi
فعال در زمینه پرداخت الکترونیک، استارت آپ، تجارت الکترونیک، دیجیتال مارکتینگ و تبلیغات و همچنین بلاکچین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید