لازم است نوآوری سرلوحه ذهن هر مدیر بازرگانی باشد. بر اساس بررسی هاروارد بیزینس ریویو، 52% از شرکتهای فورچون 500 از سال 2000 به دلیل چالشهای دیجیتالی متوقف شدهاند و از بازار خروج کردهاند.
داستانها وسرنوشتهای زیادی برای درس گرفتن وجود دارد که خطر و ریسک عدم وجود نوآوری را نشان میدهد. کداک را در نظر بگیرید، یک شرکت مشهور دوربین و فیلم که موج عکاسی دیجیتال را از دست داد و از
این بازار خارج شد. از سوی دیگر، شرکتهایی مانند اپل و نتفلیکس هستند که توانستند کسب و کار خود را دوباره خلق و توسعه دهند تا همگام با تقاضاهای بازار باشند.
برخی بر این باورند که شرکتهای استارت آپی در زمینه نوآوری مزیت و دست بالا را دارند. آنها زیرکتر هستند و بار و فشار مدیریت مشاغل موجود را ندارند وهمچنین طول عمر آنها مستقیماً به توانایی آنها در عرضه محصولات جدید به بازار بستگی دارد.
با این حال، مزیتی که شرکتهای موجود و قدیمی دارند ایناست که یک ظرفیت موجود و بالقوه دارند، شامل کاربران، دادهها و زیرساختهایی که میتوانند راهحلهای جدید خود را در پیشرو و مسیر آنها قرار دهند. به عنوان مثال به یک بانک فکر کنید. از نظر سازمانی، ایجاد تجربیات و راه حلهای جدید برای مشتریان بانکها سخت تر از استارت آپهای فین تک است. با این حال، بانک در حال حاضر مشتریان زیادی دارد که میتواند این راه حلهای جدید را برای آنها ارائه دهد، بانک دسترسی به دادههای تراکنش دارد که میتواند از آن برای توسعه و آموزش الگوریتمها و تجزیه و تحلیل بازار استفاده کند و همچنین دارای زیرساختی برای وام دادن، معامله و پرداخت پول، همه اینها به بانک اجازه میدهد تا خدمات جدید تاثیرگذاری ایجاد کند و با اتکا به این موارد برتری و وجه تمایز نسبت به تازه واردان ایجاد کند.
چه یک فرد باسابقه و چه تازه کار باشید لازم است عوامل متعددی را در هنگام پرورش ایده و نوآوری در نظر بگیرید. اما این دسترسی به دادهها، سیستمها و زیرساختها است که اغلب نادیده گرفته میشود.
برای اینکه شرکتها این دسترسی را فراهم کنند و نوآوری را باز کنند، باید از قابلیت و ظرفیت رابط برنامهنویسی برنامه کاربردی (API) استفاده کنند. APIها ابزارهای برنامهریزیشده برای توسعهدهندگان هستند تا به سیستمهای موجود متصل شوند، دادهها را از آنها استخراج کنند و عملکرد جدیدی در لایه بالای آنها ایجاد کنند.
با افزایش محبوبیت APIها، تعداد و واریانس آنها به طور چشمگیری افزایش مییابد. طبق نظرسنجی اخیر Imperva، بیش از 50٪ از شرکتهای پاسخ دهنده بیش از 300 API دارند و تقریباً 10٪ بیش از 1000 API را گزارش کرده اند.
این APIها همچنین دارای تنوع گستردهای در فناوری هستند و در محیطهای متعددی (ابر، بدون سرور، مرکز داده و ...) و با استفاده از استانداردهای مختلف (RPC، REST، GraphQL، SOAP، Socket و غیره) مستقر میشوند.
با توجه به تعداد زیاد و تنوع APIهایی که در شرکت رشد میکنند، پیدا کردن API مناسب برای توسعه دهندگان چالش برانگیزتر شده است. حتی زمانی که آنها آن را پیدا میکنند، فقدان مستندات مناسب و تنوع گسترده استانداردها در این API ها، ادغام آنها را دشوار و وقت گیر میکند. گزارش سال 2018 نشان میدهد که پیاده سازی و یکپارچهسازی API به طور متوسط بیش از 60 روز زمان میبرد تا ساخته شود و البته 24% عنوان میکنند که این زمان به بیش از 3 ماه میرسد.
این مشکل در یافتن و اتصال به APIها، توسعهدهندگان، مدیران محصول و تحلیلگران را از دسترسی آسان به زیرساختها و دادههای شرکت باز میدارد و توانایی آنها را برای نوآوری و ایجاد محصولات و تجربیات جدید به شدت محدود میکند.
هاب API، یک شرکت متصل (connected enterprise) را پویا میکند
برای هر شرکتی که برای نوآوری ارزش قائل است بسیار مهم است که اطمینان حاصل شود که اعضای تیم در سازمان میتوانند آسانتر APIهای موجود در شرکت را یافته و به آنها متصل شوند. به همین دلیل است که هر شرکتی باید یک مرکز API ایجاد کند، مکانی واحد که تیمهای شرکت، APIهایی را که در حال ساخت هستند منتشر و به اشتراک بگذارند و به دیگران اجازه دهند به راحتی آنها را بیابند و جستجو کنند. هاب یا مرکز باید به سهولت در دسترس باشد و همچنین برای توسعه دهندگان و سایر اعضای تیم در سراسر سازمان، از جمله قوانین دسترسی سفارشی برای گروهها و افراد مختلف، باز باشد.
این هاب باید API های همه تیمها را در بر بگیرد و به معنی واقعی در دسترس باشد. همچنین به توسعه دهندگان این امکان را میدهد که به سرعت و به راحتی محصولات جدید را در سازمان بسازند و اصطکاکهایی را که به طور سنتی با آن مواجه هستند را از بین ببرند. برای سازمان گستردهتر، کاهش زمان عرضه محصولات جدید و محصولات مکمل، جریانهای درآمدی جدید بوجود میورد.
اگر به مثال بانک برگردیم، APIهای معمولی در یک بانک به شما این امکان را میدهند که دادههای مشتری و تراکنش را جمعآوری کنید، نرخ وام را دریافت کنید، حسابهای کاربری جدید ایجاد کنید و از خدمات مالی بهرهمند شوید. با دسترسی آسان به چنین APIهایی، توسعهدهندگان میتوانند مدلهای یادگیری ماشینی جدید را بر اساس مجموعه دادههای گسترده بانک ایجاد کنند یا تجربههای دیجیتال جدیدی ایجاد کنند که توسط سیستمهای موجود بانک پشتیبانی میشود.
یک مرکز API پایدار
اگر ارزش استراتژیک ایجاد یک هاب API را به عنوان یک کاتالیزور برای توسعه و نوآوری در شرکت خود میبینید، تقریباً سه مرحله را برای شروع لازم است دنبال کنید:
الف- API های خود را فهرست کنید. به عنوان اولین قدم، درک اینکه چه APIهایی در سراسر سازمان شما وجود دارد بسیار مهم است. یک لیست ایجاد کنید و شروع به جمع آوری تمام منابع موجود در آن کنید.
ب- API های خود را مستند کنید. برای هر API، مستندات را ایجاد کنید (ترجیحا در قالب باز، مانند فایل OpenAPI Spec). مستندسازی بسیار مهم است تا افرادی که API را میبینند بتوانند به سهولت شروع به استفاده از آن کنند.
لازم بذکر است OpenAPI Specification (Swagger Specification سابق) یک فرمت توضیحات API برای REST API است. یک فایل OpenAPI به شما امکان میدهد کل API خود را توصیف کنید، از جمله: نقاط پایانی موجود (/users) و عملیات روی هر نقطه پایانی (GET /users, POST /users) پارامترهای عملیات ورودی و خروجی برای هر عملیات.
ج- یک API Hub راه اندازی کنید. هنگامی که تمام API های خود و مستندات آنها را دارید، آماده ایجاد یک هاب هستید. این میتواند ساده باشد، مانند یک صفحه وب در سایت شما، یا شامل گزینههای پیشرفتهتری مانند تست یکپارچه و قابلیتهای تامین باشد. همچنین میتوان این مرحله را با محصول خود یا با استفاده از هاب یک تامینکننده خارج سازمان انجام داد.
لازم است بدانیم APIها پایه و اساس هر تلاشی برای نوسازی هستند و این پتانسیل را دارند که به تغییر سرعت نوآوری در شرکت کمک کنند. شرکتهایی که دسترسی به دادهها، سیستمها و زیرساختها را فراهم میکنند، تجربهای مرتبط را ارائه میکنند که همکاری و ایدهپردازی را در سراسر شرکت فراگیر میکنند و کسبوکار را به سمت جلو و رشد هدایت میکنند.