
- تعیین و مدیریت دامنه و اهداف تحلیل کسبوکار (Defining and managing the scope and objectives of business analysis): تحلیلگر باید دامنه و اهداف تحلیل را به طور دقیق تعریف کند تا بتواند فعالیتهای خود را متمرکز و هدفمند انجام دهد. این شامل تعیین محدوده پروژه، اهداف اصلی تحلیل، نتایج مورد انتظار و معیارهای موفقیت میشود.
- تعیین استراتژی و رویکرد تحلیل کسبوکار (Determining the business analysis strategy and approach): تحلیلگر باید استراتژی و رویکرد مناسب تحلیل را انتخاب کند که با نیازهای پروژه و سازمان همخوانی داشته باشد. این شامل تعیین روشهای جمعآوری اطلاعات، تکنیکهای تحلیل، چارچوبهای مدلسازی و رویکردهای تحلیل میشود.
- برنامهریزی و نظارت بر فعالیتهای تحلیل کسبوکار (Planning and monitoring business analysis activities): تحلیلگر باید برنامهریزی دقیقی برای انجام فعالیتهای تحلیل داشته باشد و بر پیشرفت آنها نظارت کند. این شامل تعیین جدول زمانی، تخصیص منابع، تعریف مسئولیتها و نظارت بر پیشرفت میشود.
- ارزیابی و کنترل پیشرفت تحلیل کسبوکار (Assessing and controlling business analysis progress): تحلیلگر باید به طور مداوم پیشرفت فعالیتهای تحلیل را ارزیابی کرده و در صورت نیاز اقدامات اصلاحی انجام دهد. این شامل ارزیابی میزان پیشرفت، شناسایی انحرافات و اتخاذ تصمیمات مناسب برای کنترل پروژه میشود.
- شناسایی و درگیر کردن ذینفعان (Identifying and engaging stakeholders): تحلیلگر باید تمام ذینفعان کلیدی را شناسایی کرده و آنها را در فرآیند تحلیل درگیر کند. این شامل تعیین ذینفعان اصلی، تحلیل نقشها و مسئولیتها و برقراری ارتباط موثر با آنها میشود.
- جمعآوری اطلاعات و دادههای مورد نیاز (Gathering information and data): تحلیلگر باید با استفاده از تکنیکهای مختلف مانند مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه و بررسی اسناد اطلاعات و دادههای مورد نیاز را جمعآوری کند.
- تسهیل جلسات و کارگاههای کاری (Facilitating workshops and meetings): تحلیلگر باید جلسات و کارگاههای کاری را به خوبی مدیریت و تسهیل کند تا به نتایج مطلوب برسد. این شامل برنامهریزی، هدایت و مستندسازی این جلسات میشود.
- مدیریت تعارضات و حل مشکلات (Managing conflicts and resolving issues): تحلیلگر باید در صورت بروز تعارضات و مشکلات، آنها را به خوبی مدیریت و حل کند. این شامل شناسایی منابع تعارض، تحلیل علل و اتخاذ راهکارهای مناسب برای حل آنها میشود.
- پیگیری و مدیریت نیازمندیها (Tracking and managing requirements): تحلیلگر باید نیازمندیهای شناسایی شده را به طور مستمر پیگیری و مدیریت کند. این شامل ثبت، طبقهبندی، پیگیری و بهروزرسانی نیازمندیها میشود.
- تغییر مدیریت نیازمندیها (Managing requirements changes): تحلیلگر باید تغییرات در نیازمندیها را به خوبی مدیریت کرده و اثرات آنها را ارزیابی کند. این شامل بررسی درخواستهای تغییر، ارزیابی اثرات و مدیریت تغییرات میشود.
- تأیید و تصویب نیازمندیها (Validating and approving requirements): تحلیلگر باید نیازمندیها را به طور مناسب تأیید و تصویب کند تا مورد قبول ذینفعان باشد. این شامل بررسی صحت و اعتبار نیازمندیها و کسب تأیید ذینفعان میشود.
- نگهداری و انتشار اطلاعات نیازمندیها (Maintaining and communicating requirements information): تحلیلگر باید اطلاعات نیازمندیها را به طور مناسب نگهداری کرده و به ذینفعان ارائه دهد. این شامل ایجاد و بهروزرسانی مستندات نیازمندیها و انتشار آنها در سطح سازمان میشود.
- تجزیه و تحلیل استراتژی سازمان (Analyzing the organization's strategy): تحلیلگر باید استراتژیهای سازمان را به طور دقیق تجزیه و تحلیل کند تا بتواند آنها را در تحلیلهای خود لحاظ کند. این شامل بررسی اسناد استراتژیک، تحلیل اهداف و برنامههای استراتژیک سازمان میشود.
- ارزیابی محیط کسبوکار (Assessing the business environment): تحلیلگر باید محیط کسبوکار را به طور جامع ارزیابی کند تا بتواند تأثیرات آن را بر سازمان درک کند. این شامل تحلیل عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر سازمان میشود.
- تعیین اهداف و اولویتهای استراتژیک (Determining strategic goals and priorities): تحلیلگر باید اهداف و اولویتهای استراتژیک سازمان را به طور دقیق تعیین کند. این شامل شناسایی اهداف کلان، تعیین اولویتها و ارتباط آنها با نیازمندیهای کسبوکار میشود.
- ارزیابی گزینههای استراتژیک (Evaluating strategic options): تحلیلگر باید گزینههای استراتژیک مختلف را ارزیابی کرده و بهترین گزینه را پیشنهاد دهد. این شامل شناسایی و تحلیل گزینههای استراتژیک، ارزیابی مزایا و معایب هر گزینه و ارائه توصیههای مناسب میشود.
- تحلیل نیازمندیهای کسبوکار (Analyzing business requirements): تحلیلگر باید نیازمندیهای کسبوکار را به طور دقیق تحلیل کند تا بتواند راهحلهای مناسب را طراحی کند. این شامل شناسایی، تحلیل و اولویتبندی نیازمندیها میشود.
- مدلسازی نیازمندیها (Modeling requirements): تحلیلگر باید نیازمندیها را به صورت مدلهای مناسب ارائه دهد تا درک بهتری از آنها حاصل شود. این شامل استفاده از تکنیکهای مدلسازی مانند فرایندها، دادهها، موارد کاربرد و غیره میشود.
- تعریف راهحلهای طراحی (Defining solution designs): تحلیلگر باید راهحلهای طراحی مناسب را تعریف کرده و به ذینفعان ارائه دهد. این شامل ارائه طرحهای معماری، طراحی کاربری و سایر مشخصات فنی راهحل میشود.
- تأیید و تصویب طراحی (Validating and approving designs): تحلیلگر باید طراحیهای ارائه شده را به طور مناسب تأیید و تصویب کند. این شامل بررسی طرحها با ذینفعان، کسب بازخورد و تأیید نهایی میشود.
- ارزیابی راهحلهای پیشنهادی (Evaluating proposed solutions): تحلیلگر باید راهحلهای پیشنهادی را به طور دقیق ارزیابی کند تا بتواند بهترین گزینه را انتخاب کند. این شامل مقایسه گزینهها بر اساس معیارهای مختلف و تحلیل مزایا و معایب هر راهحل میشود.
- ارزیابی اثرات راهحلها بر سازمان (Assessing solution impacts on the organization): تحلیلگر باید اثرات راهحلها بر سازمان را به طور جامع ارزیابی کند. این شامل بررسی تأثیرات فنی، سازمانی، فرهنگی و مالی راهحلها میشود.
- تعیین معیارهای موفقیت راهحل (Determining solution success criteria): تحلیلگر باید معیارهای موفقیت راهحل را به طور دقیق تعیین کند تا بتواند آنها را ارزیابی کند. این شامل تعریف شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) برای ارزیابی موفقیت راهحل میشود.
- ارزیابی موفقیت و کارایی راهحل (Evaluating solution success and effectiveness): تحلیلگر باید موفقیت و کارایی راهحل را به طور مستمر ارزیابی کند تا بتواند بازخورد مناسب را به ذینفعان ارائه دهد. این شامل اندازهگیری عملکرد راهحل و مقایسه آن با معیارهای موفقیت تعیین شده میشود.
در مجموع، این 6 حوزه دانشی و وظایف مربوطه به طور جامع و سیستماتیک نقش و مسئولیتهای تحلیلگر کسبوکار را در طول یک پروژه پوشش میدهند. تحلیلگران با درک عمیق این چارچوب میتوانند به صورت حرفهای و موثر در پروژههای خود فعالیت کنند.