سلام. هرسال که میگذره با تموم وجودم حس میکنم دارم پختهتر میشم. قطعا شما هم حس میکنید. هرسال بیشتر از پارسال درد داره ولی یاد میگیری چطوری باهاشون رفتار کنی و جدی نگیریشون.
به قول امیر فلاح، "هنر رندانهی به کتف گرفتن" رو به عنوان هنرِ سال ۱۴۰۱ بالا میبرم و تمشک طلایی رو بهش اعطا میکنم.
خیلی دوست دارم پست طولانی بنویسم ولی اکثرا از دو سه دقیقه بیشتر نمیشن.
به رسم پست سورنا،
از امسال یه کافه رنگی و شِیک اورئو برمیدارم، یه نامه، سالگرد فوت پدربزرگم، یه همستر کوچولو که دیگه پیشم نیست، ریاضی عمومی ۱، گریه کردن برای بریکآپ یه دوست، دستمال کاغذیای که به زور تو تئاتر شهر بهم انداختن، یه ویدیوی یوتیوبی که بدون ثانیهای اختلاف، برای اولین بار همزمان دیده شد، خندههایی از ته دل پیش کسی که دوسش دارم، یه عروسی و موهای قرمز، یادِ دوستی که دیگه نیست، یه علومتحقیقاتِ برفی تا کمر، یه همبرگر با سبا تو هوای سرد و آلوده، یه کولهپشتیِ کرِم رنگ با یه جاسوییچیِ چوبی که برام خیلی عزیزه، یه استاد زبانی که فکر میکنه من خیلی باهوشم و عاشق فرانسوی صحبت کردنشم، یه معلم خیلی خوب که وقتی دید ناراحتم گفت حدیث اگه کل دنیا باهات قهر باشن، من و بچهها دوسِت داریما، یه دونات که لِه شد ولی خورده نشد، چند تا شکلات خوشمزه که شراکتی خورده شد، نقاشیهایی که عاشقشونم، کلی تجربهی جدید، یه حوض پر از مایع تماممشکی که از نظر من چرت و پرته، عکسای امامخمینی که با اسنپچت گرفتم و خیلی قشنگ شدن، اولین بار پا گذاشتن تو دریا و سر تا پا خیس و نمکی شدن، و تجربهی برای اولین بار دوئت داشتن رو برمیدارم.
ادامهی این پست، چند تا عکسه که نماد امسال هستن برام.
همینا. سال خوبی داشته باشیم. ♡