شرایط به وجود آمده به واسطه شیوع کووید ۱۹ به قدری فجیع و زیانبار است که مقامات سازمان بهداشت جهانی نیز علاوه بر مقامات کشور خودمان آنرا با جنگ و ویروس را به سان دشمن توصیف میکنند. از اینرو با الهام از این اظهارات و مشاهده نشانههایی از تشابه شرایط کشور در زمان حمله مغول به ایران و نیز شرایط فعلی به نظر میرسد تاریخ دوباره در حال تکرار شدن است. جدا از نکته طنز قضیه که حمله مغول و کرونا هر دو از چین نشات گرفت (و اول هم شهر مذهبی قم را نشانه گرفت)، در این متن فقط به ذکر مشابهتهایی از جنبه فکری قضیه میپردازم (نه بعد سلامت و مادی):
طبق بررسیهای انجام شده در متون تاریخی به عوامل شکست بسیاری در حمله مغول به ایران و منطقه پیرامون آن (از سال ۵۹۸ تا ۶۳۵ شمسی) اشاره شده است که برخی از این عوامل با وضعیت موجود کشور مشابهتهایی دارد:
عوامل وابسته به حکومت: ضعف اقتصادی و فساد سیاسی در سرزمینهای اسلامی باعث جدایی مردم از حاکمیت و کاهش انگیزهٔ مردم برای مقاومت و ایستادگی در مقابل حملات بیگانگان شده بود و وضعیتی مشابه دوران ساسانیان قبل از حمله اعراب به وجود آمده بود [منبع]
در شرایط فعلی هم و با وجود تهدیدات متعدد جنگ نظامی، اقتصادی، ویروسی! و ... به دلیل ضعف اقتصادی و سیاسی کشور و فساد و اختلافات درون ساختاری حاکمیت، شاهد عدم اعتماد و استقبال مردم در اجرای سیاستهای مقابلهای دولت علیه شیوع ویروس کرونا هستیم.
نقش عوامل اعتقادی و فرهنگی مردم: در کتابهای تاریخی این دوران از جمله تاریخ جهانگشای جوینی، حمله مغول نشانهای از عذاب الهی و نشانهای از قهر خداوند شمرده شده و در این دوره بسیاری از مردم اعتقاد به این داشتند که این قضا و قدر الهی است که اسباب قوت و قدرت لشکر مغول شدهاست. در کتابهای تاریخی این دوره همه جا مقاومت مردمی را که در مقابل مهاجمان مغول دفاع میکردند، کاری غیرعاقلانه شمرده شدهاست.
در واقع علاوه بر لطمههای روحی و فرهنگی حملهٔ مغول با دلیل ویرانی و سوزاندن مراکز علمی و فرهنگی از جمله کتابخانهها (که بیشتر از ویرانی فیزیکی و خسارتهای اقتصادی آن بودهاست)، حمله مغول بر رونق تصوف نیز افزود زیرا در دوران ویرانی و مصیبت تصوف به مهمترین پناهگاه روحی و فکری مردم تبدیل شد و بسیاری به آن گرویدند.
در شرایط حاضر هم شاهد قوت گرفتن اعتقادات خرافی و انتقادهایی از عملکرد برخی از روحانیون و حامیان مردمی و سیاسی آنها در قبال کارشکنیهایی مثل جلوگیری از بستن زیارتگاهها و توصیه درمانهای طب به اصطلاح اسلامی و ... هستیم.
عوامل اقتصادی: دلیل لشگرکشی و غضب چنگیز خان ممانعت محمد خوارزمشاه برای جریان تجارت بین شرق و غرب و ایجاد راه ابریشم ذکر شده و جالب اینکه بعد از تسلط مغول، بسیاری از صنعتگران و نخبگان ایرانی برای کار وادار به کوچ و فعالیت در چین شدند، به نوعی مهاجرت مغزها که امروزه نیز شاهدیم. یعنی این قوم بربر و فاقد ایدئولوژی فکری هم به دانش فنی بها میداد و در مقطعی تصمیم گرفت بجای کشت و کشتار مردم ایران بر آنها حکومت کند (تشکیل حکومت ایلخانان در ایران)
اما نتایج و تاثیرات مثبت: نکته اساسی اینکه این حمله حداقل بر نظام فکری و اعتقادی (و سرنوشت) اندیشمندان همعصر و حتی چند نسل بعد از آنها از قبیل عطار، مولوی، سعدی و حافظ تاثیر بهسزایی داشته است. خوشبختانه یادگار این تاثیرات در آثار ادبی به جا مانده از آنها در دسترس است. (پیشنهاد میکنم در این ایام خانهنشینی اپرای عروسکی مولانا را ببنید، مخصوصا قطعه مربوط به حمله مغول که فوق العاده و مایه افتخار و درس آموزی است.)
مخلص کلام اینکه همانطورکه حمله مغول باعث برچیده شدن حکومتهای محلی و ملوک الطوایفی اسلامی مثل اسماعیلیه تندرو و تفرقه انداز در الموت و خوارزمشاه فاسد و ضعیف و خلیفه عباسی ظالم در عراق و شخم زدن فکری و ایجاد یک نظم نوین سیاسی و فکری و مقدمه تشکیل یک دولت منسجم و مقتدر اسلامی (صفویان) پس از سالها و به تعبیری شکوه دوباره اسلام در ایران شد... شاید تحولات مثبت مشابهی هم به یمن کرونا مجددا برای کشور عزیزمان تکرار شود و به قول بهروز غریبپور (نویسنده و پژوهشگر اپرای مولوی) مردم با پشتوانه فرهنگ غنی خود و میدان دادن به اندیشمندان ایرانی این مغول قرن ۲۱ را شکست بدهند.
آمین...