Hamed Sanaie Kia
Hamed Sanaie Kia
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

کتاب خودآموز فلسفه

بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب خودآموز فلسفه
فلسفه ، برخورد مردم با این علم برای من یکی خیلی جالبه.این ناملموسی از کجا نشأت گرفته؟
سوالی من را در مورد فلسفه درگیر خودش کرده اینست که فلسفه را باید خواند یانه؟
کتاب خود آموز فلسفه مختص فلسفه غرب هست و درآن بادی ها تاب می خورد.در زمانه ای زندگی می کنیم چه خواهی و چه نخواهی تکنیک غرب تو را غیر مستقیم درگیر فلسفه خود می کند
با شناخت مختصر که از فلسفه در اسلام و فلسفه غرب دارم به نظرم علما اسلام سعی بر تغییر ماهیتی آن داشتند ولی به نظرم هنوز درگیری هایی در شیوه اندیشه وجود دارد.
در کل بدون مقدمه تنها ضرورتی که من در خواندن فلسفه غرب می بینم برای افرادی که در علوم انسانی فکر می کنند اینست که سیر و دلیل حرکت تاریخ فلسفه را بدانند و ارتباطی برقرار کنند با هویت تمدنی در تاریخ های آن ، مورد دیگری فعلا لازم نمی دانم.
در موقع کتاب برای من خیلی جالب بود که چطور استدلال ها اینقدر بی پشتوانه شده اند و فراتر از آن اعجاب انگیز این تفکرات چطور در جامعه جاری شده اند.
برای اینکه منظورم بد برداشت نکنید توضیح خدمتون بدم بی پشتوانگی در اینجا به این معنا با این همه مداقه در درست بودن جایگاه حرف ها نتوانسته اند درک کنند حرف های سرنوشت سازشان که جامعه را شکل میدهد از مجرای خود جاری نمی شود
یک مقداری از کتاب براتون بگم
در ابتدا سعی دارد فلسفه معنا کند و جایگاه آنرا مشخص کند و در ادامه از سوالات اصلی که فلاسفه به آن پاسخ داده اند و پرداخته شده می پردازد درباره وجود داشتن خدا و معرفت شناسی و بهترین فصل کتاب فلسفه اخلاق که برای من قابل توجه بود.
خود نویسنده اهداف کتاب را اینگونه می آورد
طرح برخی از اصلی ترین مباحث فلسفه و کسانی که در آن نقش داشتند
طرح دیدی کلی از استدلال های ارائه شده
مروری بر مفاهیم اصلی فلسفی و روش های آن به گونه ای که هر اندیشه و استدلالی را درزمینه فرهنگی و تاریخی خود بررسی نماید
مطلبی هم در مورد فلسفه و ارتباطش با فلسفه است که گویای فضای فلسفه غرب است
بین فلسفه و زبان ارتباط تنگاتنگی وجود دارد.در واقع برخی وظیفه فلسفه را چیزی جز روشنگریهای زبان‌شناختی نمی‌دانند.در هر صورت، برای درک وظیفه فلسفه باید بین زبان «مرتبه اول» و «مرتبه دوم» تمایز قائل شد.
زبان مرتبه دوم روشن کننده زبان مرتبه اول و نیز اندیشه مستتر در آن است.
حرف آخر در مورد اینه که فلسفه در کجا باید حرف بزنه در یک کلام در اثبات درستی سر منشأ ها .جاهایی که از خیالات استفاده نشود و داده پردازی اوهامی نکنیم
به نظر فلاسفه با برداشت های در طول زندگی خود به دست آوردن که منشأ آنها شرایط اجتماعی و دوره تاریخی و تربیت آنها سعی بر کشف اسرار کرده اند .
حقایقی در درون این فلسفه پیدا می شود اما بیشتر آنها در جای نادرست خود قرار دارند و نیاز به باز نگری دارند.
اگر بی نهایت دارید کتاب ورق بزنید وگرنه ولش کن


فلسفه غربچالش کتابخوانی طاقچه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید