در کتاب ایران بین دو انقلاب گفته میشود که دلیل شکست پروژه پهلوی و وقوع انقلاب، توسعهی نامتوازن بود. اقتصاد توسعهیافته و بسترهایی کماکان راکدمانده، گسلهای کوچک را چنان فعال میکند که همهچیز فرو میپاشد، چنانچه اگر آن بخشهای مترقی با سرعت همسان با سایر بخشها رشد میکرد (ولو اصلا توسعهای صورت نمیپذیرفت) اما آن گسلهای کوچک هم تاحدودی بهطرزی متوازن ترمیم شده یا لااقل هیولاوار بیدار نمیشدند. از نظر آبراهامیان توسعهی نامتوازن ممکن است یک بخش را پیش بیندازد اما باعث میشود ترکهای کوچک سایر بخشها نه تنها بهبود نیابند بلکه به طرز وحشیانهای به شکافهایی پیشرونده و ویرانگر تبدیل میشوند.
این زنهار آبراهامیان از نظر من فقط یک مشاهدهی تاریخی نیست.
آسیبشناسی هم هست.
همین آسیب را شاید بتوان در زیستبوم نوآوری_ استارتاپی هم دید. پوشیده نیست که بازیگرهای اکوسیستم چقدر پیشرو هستند. اصلا در چرخهی حکمران_نهاد واسطه_ بازیگر، که معمولا در دنیا نیروها از حکمران به پایین در حال گردش است، ما بر عکسایم. انقدر بازیگر فعال و خلاق داریم که مجبور شدهاند یک نهاد واسطه تسهیلگر ایجاد کنند که حاکمیت را هم قانع کند.
بُعدهایی پیشرفت کردهاند که سرریزش برای همهی جامعه محسوس است. اواخر اسفند آروان از سوی هکرها مورد حمله قرار گرفت و به بخشی از اطلاعات آسیب وارد شد. عدهای از کسب و کارها هم که اطلاعاتشان روی ابرهای آروان ذخیره بود آسیب جدی دیدند. واکنشها در فضای مجازی کاربران ضرردیده عجیب به نظر میرسید. آنها احساس خسارت میکردند و عصبانی بودند. اما همزمان جو دیگری هم مستمسک همین جریان علیه آروان به راه افتاد.
جریانهایی مثل تبعات حملهی سایبری به #ابرآروان* نشان میدهد تذکار آبراهانیان درست است: این توسعه متوازن نیست.
واکنشها به ابرآروان و از طرفی پاسخهای خودشان آنقدر که فناوریشان پیشرفت کرده، واجد بلوغ نیست. منطق حملهها به آروان بسیار غیرحرفهای و تسمه از گردهی مَرد افتاده کشیدن است. لحن حملهها هم با واکنشهای مردمی که در صندوقهای خصوصی [با وعدهی حساب ۱۰ تومنی باز کنید وام ۱۰۰ تومنی بگیرید] جمع میشدند و فحش میدادند و ادعای غارت میکردند توفیری ندارد.
انگار هیچ قراردادی بین طرفین نبوده است، هیچ پیشبینی نشده است، تعهد خسارتی داده نشده است. (قطعا قراردادی هست، قطعا این موارد را لحاظ کرده، عدم حرفهایگری مطالبه هم همین جاست). چیزی که وجود ندارد حرفهایگریِ مطالبه است. اعتماد و طمانینه از تضمینها و تضامن. صبر و همدلی هنگام وقوع فاجعه و سپس بازخواست حقوق پس از رفع بلا. رفتار حرفهایِ مطالبه.
از آنسو بیانیههایی مانند آنچه چند وقت گذشته سرآوا و آروان منتشر کردهاند یا واجد عمومیت کاذب فضا هستند (آنچه به اشتباه گمان میکنیم شفافیت است. شفافیت یعنی توضیح فرآیند و نه توضیح نتیجه. توضیح نتیجه عمومیت کاذب است) و یا مثل بیانیه سرآوا پوپولیسم پاسخگویی (بر وزن پوپولیسم مطالبه؛ هر چیزی را بگویی که به پرسش اصلی پاسخ نداده باشی).
بسیار اشتباه است اگر فکر کنیم مشکل از PR است. نه مشکل از این است که مغزافزارهای فناورانه این اکوسیستم با توسعههای فردی همراه نشده است. نه رویههای بحران تعبیه شده و نه توسعههای فردی. انگار مسئولیت بلوغ اجتماعی ِ افراد محول شده به یک نهاد بنام روابط عمومی. آن هم با معیارهایی مانند DISC و OKRهایی روتین.
فضای مجازی هم که بر مبنای تشدید خشم طراحی شده است، واکنشها وارد منشور توییتر که میشوند دوسه برابر غیرحرفهای اند.
شاید کل این بحث محلی از اعراب نداشته باشد اما ژنوم این اکوسیستم DNAهای نامتوازنی دارد. ژنوم دستورالعملهای ارثی برای ساخت، پیشبرد و نگهداری یک موجود زنده را داراست و آن ژنومی که از این نسل منتقل میشود واجد خصومت غریبی است.
* پینوشت: دوماه بعد از نوشته شدن این مطلب، مجددا به ابرآروان به بهانهی پروژهی ابرایران حملهی سایبری شد. حمله از ویدئویی بنام جوکرنژاد شروع شد که عکس و اطلاعات کارکنان آروان را منتشر کرد و آنان را عامل قطع اینترنت آبان ۹۸ و ... معرفی نمود.
اینکه این قضیه در عرض دوماه تکرار و مشدد میشود نشان میدهد پاسخ و راهکارهای حفاظت از سایبربولی در اکوسیستم نیاز به تقویت اساسی دارد.
#ابرآروان #اکوسیستم_استارتاپی #توسعه_نامتوازن