نامه ای از عاشق دلخسته به معشوق ظالم
امان از دست تو ویرگول عزیز. اگر پسر بودی بهتر بود؛بهت می گفتم نامرد ولی چه کنم که دختری و زودرنج! باید برایت شعر بنویسم؛
همیشه که دیر باز می شی،زورتم میاد از این صفحه به اون صفحه لینک بشی.مدام غُر می زنی.داستان می نویسم می گی طنز بود.طنز می نویسم میگی فلسفه بود. از روانشناسی حرف می زنم میگی رابطه بود.آخه من با کسی رابطه ندارم که.ماشا الله این دستگاه هوشمند سازت هم که خعلی باهوشه.دو ساعت فکر می کنه بعدشم اشتباه مینویسه!
کاری نکن که بچه های بالا را مجبور کنم (اصفهانی ها میگن سُکِش بذارم یعنی سیخونک بزنم)بیانه ی شدید اللحن برعلیهت بنویسند.اون وقت مجبوری آفتابی بشی و جواب بدیا!نکن همچین.
راستی چه شکلی هستی؟
باقی بقایت