حجت عمومی
حجت عمومی
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

امان از دستِ تو عزیزم

نامه ای از عاشق دلخسته به معشوق ظالم


امان از دست تو ویرگول عزیز. اگر پسر بودی بهتر بود؛بهت می گفتم نامرد ولی چه کنم که دختری و زودرنج! باید برایت شعر بنویسم؛

  • وفا نکردی و کردم
  • جفا ندیدی و دیدم
  • شکستی و نشکستم
  • بریدی و نبریدم

همیشه که دیر باز می شی،زورتم میاد از این صفحه به اون صفحه لینک بشی.مدام غُر می زنی.داستان می نویسم می گی طنز بود.طنز می نویسم میگی فلسفه بود. از روانشناسی حرف می زنم میگی رابطه بود.آخه من با کسی رابطه ندارم که.ماشا الله این دستگاه هوشمند سازت هم که خعلی باهوشه.دو ساعت فکر می کنه بعدشم اشتباه مینویسه!

کاری نکن که بچه های بالا را مجبور کنم (اصفهانی ها میگن سُکِش بذارم یعنی سیخونک بزنم)بیانه ی شدید اللحن برعلیهت بنویسند.اون وقت مجبوری آفتابی بشی و جواب بدیا!نکن همچین.

راستی چه شکلی هستی؟

قیافه ی ویرگول از نظر من!
قیافه ی ویرگول از نظر من!
قیافه ای که شما در نظر دارید!
قیافه ای که شما در نظر دارید!
نظرات مختلفه شایدم تصور شما این باشه.!
نظرات مختلفه شایدم تصور شما این باشه.!




باقی بقایت

آخ جون...امروز زودتر تموم شد...


عشق رادرپستوی خانهپنهانباید کرد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید