در گذشته های دور، در امر ازدواج خانواده ها خودشان می بریدند و می دوختند و در نهایت دختر و پسر برای اولین بار سر سفره ی عقد به زیارت هم می رسیدند.
اگر توی محیط محترم ویرگول که تا می آیی یه لیوان آب بخوری بعضی از دوستان دلسوز دستشان می رود روی" دکمه ی ویرگول دقت کن صفحه" و تیم فنی هم چند ساعتی پستت را یه لنگه پا توی فضا نگه می دارد تا حکم تبرئه ات بیاید و بازداشتی ات آزاد گشته ومعلوم شود چیزی خارج قوانین از تو صادر نشده است-هم بخواهی فعالیت کنی باید در نظر داشته باشی که طیف مخاطبت مجرد و متاهل را با هم دارد.از 15 ساله تا 75 ساله. باید دقت شود که خانواده از اینجا رد می شود پس فتیله ها باید بیاید پائین.
پیش تر ها که دنیای مجازی هنوز قد نکشیده بود ما هم نه اینقدر به هم نزدیک بودیم و نه اینقدر بی تعارف حرف می زدیم.قدیم ها فوقش چند کتاب و مجله و فیلم جا مانده از دوران قبل از انقلاب بود که بعضی ها یواشکی از آن استفاده می کردند.اصطلاح جوک متاهلی باب بود.هنوز وقتی می خواستند چیزی را یواشکی بگویند به داداش کوچولو می گفتند :برو توی آشپز خونه نخود سیاه ها را از مامان بگیر و بیا.اوج مزاحمت های عشقی هم با موتورسیکلت و برای دقایقی بعد از تعطیلی مدرسه دم دبیرستان های دخترانه اتفاق می افتاد.در گذشته هر شهری برای خودش یک جزیره بود و حالا همه با هم یک دهکده شده ایم.
امروزه به مدد پیشرفت دنیای غیر واقعی و هوشمندی همراه بیست و چهار ساعته ی داخل جیبمان حریم ها کمتر شده و دل ها به هم نزدیک تر.دیگر نمی شود توی کیف دختر دبیرستانی را گشت که خدای نکرده نامه ی عاشقانه داشته باشد.مشکل این محیط این است که هر چیزی را که فرد 50 ساله در اینجا می بیند در دسترس فرد 12 ساله هم هست. این است که مسئولیت نویسندگان و انتشار دهندگان زیادتر می شود تا بعضی از حرف ها را سانسور کنند.ولی آیا این کار فایده ای دارد؟در حالی که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در این محیط مطلب وجود دارد و اگر تو ننویسی دیگری می نویسد و هیچ جور نمی شود فیلترش کرد!
این فقط یک مثال بود .حقیقت این است که زمانه عوض شده است.هیچ فیلتری دوام همیشگی ندارد.بهتر است آگاهی ها از مبدا خانواده آغاز شود.کودک و نوجوان و جوان امروز با هم سن دیروز خودشان فرق دارند چون محیط شان فرق کرده.چون زمانه دیگر شده است.جدا کردن فرد از گوشی و تبلت اشتباه و نشدنی ست.البته می شود برایش برنامه داشت.
حالا چشم بر هم زده ایم و می بینیم دغدغه ها عکس شده اند:آنقدر درصد دانشجوی دختر در دانشگاه بالا رفته که فکر می کنیم پسران از درس بیزارند.آنقدر قانون به نفع زن سالاری خود را به تعب انداخته که دیگر خودش هم از دست آمار بالای طلاق خسته شده .آنقدر بازیگر در زندگی ها تاثیرگذار شده که هر حرکت اشتباه فلان سلبریتی فتنه ای در جامعه می آفریند.
دیروز نه کاملا خوب بود نه کاملا بد.امروز هم وضعیتی اینچنین دارد.همه چیز به خودمان و نگرشمان بستگی دارد.آیا شما با برخی از گفته های من مخالف بودید؟