حجت عمومی
حجت عمومی
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

سورپرایز من

همسایه ها به من می گویند «آقای فلانی» بنده منزل خطاب می کند:«آقا فلان».همچنین از واژه نامانوس «هؤی » بهره می برد .بچه که بودم دوستام بهم میگفتن:«فلانی ای»!البته نه همیشه.

  • **حاجی آقا** هم نامیست که برای این محیط از خود در وکرده ام

اما این که آیا **حاجی آقا**ربطی به کتاب نویسنده منزوی قبل از انقلاب 57 داشته یا ندارد

میگویم:""نع!""اسم من دخلی به جناب "هادی صداقت" ندارد.

حالا شما دستت طلا ،این متن من را کامل بخوان بعد خودت نظر آن بزرگوارانی که می گویند «فقط کافیست قلم را دستت بگیری،نوشته خودش روی صفحه جاری می شود» را نقد کن. اخوی مگر "چیز"است که خودش بیاید.کلی خون جیگر میخواهد و دود چراغ و گچ پای تخته خوردن و دنده صد تا یه غاز تعویض نمودن و چیزهای دیگر و غیره که بشود آن چه بایستی.علی ای حال آنهائی که شما میگوئی همان می شود که خودت نویسنده اش هستی و خودت هم می خوانی((استدلال را کیف فرمودی؟تیکه را حال نمودی؟یا این که چی؟!!!))

مخلص کلام:

آنقدر در این درگاه و آن سامانه مثل خودتان ثبت الاسم نموده ام که دیگر حال ماضیم دارد به مضارع استمراریم می خورد.و اخیرا در متن وصیتنامه ام بندی آورده و طی آن چهار دانگ از این یوزر و پسورد ها و آیدی ها و صفر و یک هایم را تماما !و کمالا! به پسر بزرگم واگذار نمودم که به حراج بگذارد و عایداتش را خرج مقبره ام کند و دو دانگ دیگرش را خرج کفن و دفنم .((البته به شرط داشتن حال!))

آری ؛خواننده فهیم و با شخصیت و با شعور و بسیار باهوش و خیلی چیزهای دیگر و...و غیره؛من این اسم را تصادفا انتخاب کرده ام.همین.راحت شدی؟

همه ی متن یه طرف انتخاب عکس هم یه طرف!روح آدم با دیدن این عکس از دماغش میاد بیرون که!
همه ی متن یه طرف انتخاب عکس هم یه طرف!روح آدم با دیدن این عکس از دماغش میاد بیرون که!





در ویرایش جدید این پست «سورپرایز»وعده داده شده را هم قیچی کردم جاش «بوق»می گذارم

اکنون شعری از بنده ،در وصف شغل شریف دامپزشکی:

حالا جوابش را گوش کن:
حالا جوابش را گوش کن:

در پاسخ آن شخص ،بگفتا دکتر:/چون "دست کنم "؛کنم فراوان من حال

چون در پی روزیم شدم فهمیدم/مقدور شود به کردن این افعال

من "دست کنم" که رزق خود را یابم/زیرا به چنین جاست مرا رزق حلال


تموم شد....??‍♂️




دامپزشکیسکس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید