حجت عمومی
حجت عمومی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

فُلان چیز ،چه ربطی به بِهمان چیز دارد؟؟

حتمأ رِوایتِ آن طبیبِ جوانِ کارنابَلَد را شنیده اید که با دیدنِِ پالانِ الاغ در حیاطِ منزلِ بیمار نتیجه گرفت که:«ناخوش خَر خورده اَست»و اِنکارِ صریحِ مُتَهَم نیز بَر نَتیجه گیریَش اِفاقه نَکَرده ،طَبیب نُسخه ای برایِ آن بیچاره پیچید که در حَقیقَت خود را بیچاره کرده، به دستِ خویش به عُمرِ طِبابَتَش پایان داد.

آخه به من چه؟
آخه به من چه؟

این گونه بسیار در جامعه می بینیم که غالبأ آنانی که در موضوعی سررشته نداشته و با اُمَهاتِ آن عِلم آشنا نیستند یا لزومی نمی بینند تا علت و معلول را به صورت منطقی در کنار هم بچینند،اظهار فضلی نموده، نتیجه ای از مدارکی ناقص گرفته و فی المجلس حکمی می دهند.حال آن که هیچ گاه نمی توان با شواهدی ناقص یا نامربوط نتیجه گیری های بزرگ کرد.

اگر لختی بیاندیشید موارد زیادی از این دست در اطراف خود خواهید یافت که کسی در مورد فلان بیماری اظهار نظر نموده،راه درمان را بیان و زمان بهبودی را هم تعیین کرده یا اشکالات فلان وزیر و وکیل و پادشاه را بهتر از خود و اطرافیانش تشخیص داده و راه گریز از معضلات پیش رو را نیز یادآوری می نماید.

البته که هر شخصی حق دارد در مورد سیاست و اجتماع و دین و مدیریت ها نظر دهد اما این همه قَطعیَت در گفته به دلایل محکمه پسند،آشنائی با موضوع و البته انصاف نیازمند است.به علاوه نقش شنونده فعال نیز در این فقره حائز اهمیت است که چه واکنشی به چگونه گفته ای نشان دهد.این درد اجتماع ماست که هر کس در هر رشته ای خود را صاحب نظر می داند.

یکی دیگر از این مثال ها دخالت های بی دلیل افراد در زندگی خصوصی زن و شوهر است که به جای وصل کردن به فصل کردن می انجامد.




اصغر آقا سوپِریِ محل ما،شخصیتی است که بعدأ بیشتر در موردش خواهید شنید. این بزرگوار به مُقتَضایِ شُغلَش زیاد مورد مَشوِرَتِ اهالی قرار می گیرد و ایضأ مجبور است زیادی زاغ سیاهِ دیگَران را چوب بِزَنَد.

عکس از آرشیو
عکس از آرشیو

در فقرۀ مورد نظر،روزی یکی از خانم ها که مشتریش است،سر درد و دلش باز می شود که دامادم «اَحَد»،بد اخلاق و بی اعصاب شده و چنین است و چنان.اینچنین شُد که اصغر آقا احساس می کند باید بیش از این به اَمرِ سَرَک کِشیدَن در کار دیگران اهتِمام بِوَرزَد.چند باری با «اَحَد» صحبت می کند و بیشتر مراقِبِ رفت و آمد هایش می شود.آخرِ سَر هم به مادر زنِ فوق الذکر اعلام می کند که ؛از دو حالت خارج نیست یا طرفتان معتاد شده یا مواد می فُروشد.مَگَر این که حالت سِوُمی هِم باشَد و آن این است که هم می کِشَد،هَم می کِشانَد!!

عکس بود ولی بدآموزی داشت!
عکس بود ولی بدآموزی داشت!

«پس از دو سال کِش و قوسِ ماجرا و تلاش خانواده دختر برای گرفتن طلاق فرزندشان و انکار «اَحَد»مبنی بر این که این کاره نیست و فقط بعضی از رفقایش غلط اندازند،قبل از این که برادر زن«احد» کار دستش بدهد،مسئله با ریش سفیدی دیگران حل شد.البته در این باره خود دختر بیشتر کوتاه آمد تا قضیه مسکوت بماند!

احد ببین چی کار کردی،اشکمو درآوردی
احد ببین چی کار کردی،اشکمو درآوردی

مدتی نگذشت که با سماجت اَحَد موضوع کاملا مشخص شد؛اصغر آقا ،یکی از رفقای «اَحَد»را با پسر عموی اَحَد که سر و گوشش می جنبید اشتباه گرفته بود و با افزودن چند تا صُغری _کُبرای نامربوط،برای مردم مسئله ایجاد کرده بود!!در این میان دخالت افراد بی کاری که اصغر را به ممارست بیشتر در این نقش کارآگاهی تشویق می کردند نیز نباید فراموش شود.

حالا چند وقتی است که ما باید حواسمان را جمع کنیم که این بار «اَحَدِ عَصَبانی» کار دست «استاد اصغر» ندهد.

بگو غلط کردم!
بگو غلط کردم!





تموم شد...



اصغر آقاضرب المثلحال خوبتو با من تقسیم کنزن و شوهردخالت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید