ویرگول
ورودثبت نام
حجت عمومی
حجت عمومی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

مقدمه ای بر امام و انقلاب

اتفاقات سال 57 شورش نبود.اتفاقا واقعی ترین انقلاب ها بود که بدون کمک خارجی و با اتکا به خواست مردم به دست آمد.اسلام فقط حربه ای برای ایجاد اتحاد بین اقشار مختلف مردم نبود.اسلام هدف بود اگر چه توانست به عنوان عاملی مهم باعث وحدت مردم هم بشود.

وعده داده شده که حکومت جهان به پابرهنه ها برسد و انقلاب ایران را هم پابرهنه ها پیروز کردند و از آن حمایت نمودند.

ما ایران را هم برای اسلام می خواهیم.این چنین است که چمران به لبنان می رود و با اسرائیل می جنگد چرا که غده ی سرطانی آمده ست که پیکره ی جهان اسلام را ببلعد.اگر قرار باشد در قلمروی ایران فعلی دینمان به خطر بیفتد بر ما لازم است که به جایی دیگر که دینمان در آن حفظ می شود مهاجرت کنیم.

خامنه ای پادشاه نیست که برای اقتدار ایران از او تبعیت کنیم.راستی ایران کنونی کجاست؟آیا شما می توانی ادعا کنی که بحرین مال من است یا افغانستان را با خدعه از چنگم درآورده اند؟پس معلوم می شود منظور از ایران همان مرزهایی است که انگلیس برایمان کشیده است.

امام خمینی به محمدرضا نصیحت کرد که من دلم نمی خواهد سرنوشت تو مثل پدرت شود.یعنی خمینی حاضر بود محمدرضا را تایید کند مشروط بر این که غربگرا نباشد؟؟این حرف هم اشتباه است.بر کسی که توانایی دارد مخالفت با حکومت غیر دینی واجب است و امام خمینی تشخیص داد که زمان و توان قیام فراهم است و دنبال وظیفه ی خود بود.چنانچه سید حسن مدرس هم با رضا خان مخالفت می کرد ولی زمینه ی قیام نداشت.

محمد رضا مشکلش این بود که وطن پرست نبود؟؟خیر مشکل این بود که اسلام را قبول نداشت.در تاریخ می بینیم که رضا خان برای این که گرایش به آلمان ها پیدا می کند از قدرت خلع می شود.همان رضاخانی که با قدرت انگلیس سر کار آمده بود.بنابراین رضا خان و محمد رضا دنبال قدرت خودشان هستند حالا اگر انگلیس قدرت داشت از او تبعیت می کنند اگر احساس کردند آلمان پیروز می شود به سمت آلمان می روند ولی در نهایت اسلام را مخالف حکومتشان می بینند و برای همین است که مشروعیت ندارند و در صورتی که شرایط برای خمینی ها فراهم شود باید قیام کنند.

لطفا گول نخورید.این که می گویند ما برای این که عمق استراتژیکمان را بیشتر کنیم به سوریه رفتیم تمام حقیقت نیست.تمام حقیقت این است که هدف ایجاد تمدن و حکومت اسلامی است.تمدن اسلامی در برابر تمدن غربی.فکر در برابر فکر.سبک زندگی در برابر سبک زندگی.اعتقادات مادی در برابر گرایش های غیر مادی.هدف ایران و تمدن هخامنشی و آسودگی در قلمرو نیست.اتفاقا هدف خیلی هم ایدئولوژیک است چون هدف منحصر به این سرزمین و این هفتاد سال زندگی نیست.ما وارث خون هابیلیانیم.(به قول اصفهانی ها کار بالاتر از محمدآباد است)

اگر روزی صلح را با صدام پذیرفتند دلیل بر آشتی با دشمن نیست.این تاکتیک است.انقلاب باید به خارج از مرزها هم برسد چون این مرزها قراردادی هستند و البته امام خمینی گفت که ما در جنگ انقلابمان را صادر کردیم.



دو درس از امام خمینی

خمینی در زمان حیات کاریزمای زیادی داشت و حد اقل دو درس را برای مردم به جا گذاشت:

1-عمل به وظیفه و منتظر نتیجه نبودن

این مسئله از ایمان نشات می گیرد

2-اسلام سیاسی

امام خمینی نظریه ی متروک دین از سیاست جدا نیست را احیاء کرد.اگر دقت کنید پس از چهل و پنج سال از پیروزی انقلاب هنوز بیشتر افراد متدین و حتی روحانیون و حوزه های علمیه کشور سکولار هستند و دین و سیاست را از هم جدا می دانند و هر چه می گذرد و مشکلات کشور بیشتر می شود اعتقاد این قشر هم به باورشان بیشتر می شود.در حالی که پس از آمدن امام خمینی دیگر دوران دین جدا از سیاست به سرآمده است و دیندار واقعی نباید از سیاست دور باشد.(منظور از به سرآمدن این است که دیگر دین سکولار پذیرفتنی نیست)


امام خمینی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید