16 خرداد است.دو روز پیش آیت الله طاهری در اینجا به خاک سپرده شده.دو روز پیش کاندیداهای ریاست جمهوری در مرقد امام خمینی پای سخنان رهبر انقلاب نشسته بودند.همه بودند غیر از حسن روحانی.روحانی به اصفهان آمده بود تا با شرکت در مراسم تشییع آیت الله چپگرا،فرق خود را با کاندیداهای دیگر فریاد کند.
روی پل هوایی روبروی گلستان،تبلیغات روحانی و رفسنجانی زده شده بود.گلستان شهدا آرام بود.تا اینکه کم کم یک مقدار شلوغی دم در ورودیش ایجاد شد.طرفداران جلیلی بودند که شعارهای ارزشی می دادند.وارد شدند و فردی را ساقدوش کردند.سعید جلیلی بود که مانند کودکی سردستش گرفته بودند.
شخصیت او را در اینجا می شد کامل حس کرد.آرام.خاکی.بدون چشمان نافذ یا جذبه.
اصلا انگار یک حزب اللهی گمنام است نه کسی که می خواهد به میدان زورآزمایی با رفسنجانی و قالیباف برود.
نه کسی که چند سال با اتحادیه اروپا لجبازی می کرد و سالها به اشتون بله نمی گفت.
یعنی کاندیدی که در مناظرات سیبل بقیه ی کاندیدها خواهد شد اوست؟
آنقدر جمعیت کم بود که اصلا یادم نیست آن روز چه شد و جلیلی را کجا بردند و آیا سخنرانی هم داشت یا نه!
عصر روز انتخابات بود که در خیابانی خلوت پرایدی را دیدم که در حال حرکت زنی سرش را از آن بیرون آورد و با گرفتن ضرب روی در ماشین می خواند:«دی دیدی دی روحانی...دی دیدی دی دی روحانی...»یاد خرداد سال 88 افتادم که به فرموده آن چنان کار را شل گرفته بودند که طرفداران میر حسین در ایام انتخابات توی خیابان می رقصیدند و کاندیدشان را تبلیغ می کردند.
فردا صبح مطلع شدیم روحانی با کمتر از 51 درصد آرا کار را تمام کرده است.یعنی رفسنجانی کار را تمام کرده.
آن زمان شناخت زیادی از جلیلی نداشتم و نمی دانم چه کسی بود که گفت چرا به او رای نمی دهی؟که در جواب گفتم از کجا مطمئنی که او هم مثل احمدی نژاد دو دوزه باز نشود و به قالیباف رای دادم.
انتخاب با توست!رای ندهی و بعدش قر بزنی.رای بدهی و بعد قر بزنی.یا جوری رای بدهی که کمی نمودارها و جهتگیری اشخاص را در دوره های بعدی به نفع مردم تکان دهی.
چه بخواهیم و نخواهیم ناف ما را با این مشهدی ها بریده اند.این یکی نشد،آن یکی.هر سال هم می گوییم مشهد نمی رویم ولی باز قسمت می شود.البته مشهدی خوب هم نوبر است!