مشکات حاجی حسینی
مشکات حاجی حسینی
خواندن ۳ دقیقه·۸ ماه پیش

ریشه دادن به‌جای داغ کردن

محمد در مدینه و پس از سال‌ها کوشش و کاوش در روح‌ها و اعماق جان انسان‌ها در آن سال‌ها و پس از آن همه تلاش حجاب را مطرح می‌کند و این حجاب است که به راحتی در جای خودش قرار می‌گیرد.

ما دوست داریم بوق را اثر گشادش بزنیم.

این صدا به جایی نمی‌رسد دوست داریم زود به مقصد برسیم. این است که هیچ وقت نمی‌رسیم. ما داغ می‌کنیم، گرم می‌کنیم و افراد را با شعارها راه می‌اندازیم، در حالی که شعورها خوابند و مرده‌اند. این است که به راهی نمی‌رویم و طرفی نمی‌بندیم؛ اما اگر ریشه آمد،میوه‌ها می‌آیند. اگر روشنی آمد، روشنگری می‌آید. اگر عشق آمد تحمل می‌آید. اگر آگاهی آمد، توجه می‌آید.

انسان در راهی که می‌داند هزار باتلاق و هزار مین در آن گذاشته شده است دیگر هرز و تیز و ولنگار حرکت نمی‌کند. آنجا که می‌داند اگر پر سر و صدا راه برود دیوها بلند می‌شوند و او را می‌قاپند و می‌برند اگر آهسته می‌رود و آهسته می‌آید این انسان است دیگر ملاکش خواستن و توانستن نیست ،



  • شما در حال خواندن برشی از کتاب حجاب و آزادی روابط علی صفائی حائری هستید.
تکه ای که می‌خوانید از صفحه ۴۶ این کتاب‌ست.
تکه ای که می‌خوانید از صفحه ۴۶ این کتاب‌ست.





او از سطح خواسته‌هایش بالاتر آمده؛

و با عشق حق از سطح غریزه‌ها کنده شده و تا حد وظیفه آمده است. او دیگر ملاکش غریزه نیست وظیفه است؛ آن هم وظیفه که هم؛ زمینه دارد هم زیر بنا و ریشه، هم پاسدار و محافظ و باغبان. این است که بار و محصول می‌دهد چقدر تفاوت است در روشی با روشی دیگر؛

روش کسی که می‌خواهد بغل کند با روش کسی که می‌خواهد پا رفتن بدهد و عشق رفتن.

آنها که خلق را بغل می‌کند ایشان را شل بار می‌آورند و مقعد و زمینگیر تربیت می‌کنند. ولی آنها که پا می‌دهند بارهای سنگین را که بر دوششان می‌گذارند باز با عشق حرکت می‌کنند و رنج و مرارت و خستگی حس نمی‌کنند. تلخ نیستند و نه تنها از نشاطشان کاسته نمی‌شود.بلکه به نشاط هم می‌رسند آنان به تمام استعدادهایشان می‌رسند و درباره مسائل محدود و سطحی‌تری کنجکاو نمی‌شوند بلکه مسائل عالی‌تری پیش چشم آنها و برایشان مطرح است انسانی که ۲ هزار مسئله مقابلش هست طور می‌شود چیزهای کم کنجکاوش کند.

واقع مطلبی این است که ما مسائل اسلامی را در سطح پایین مطرح کردیم این است که مجبوریم قربان صدقه برویم حیف وقتی که شناخت و عشق نباشد، گدایی تقاضا خواهد بود ولی اگر آن توجه آمد به زور هم نمی‌توانی از حجاب جدایش کنی و اگر جدایش هم کردی و دیگر بت نیست وقتی چادر زینب را برداشتند و در مسیر آوردند زینبی نیست که دیگران را تحریک کند زینبی که آن بار فکری را با خودش حمل می‌کند و آن همه درد را به دوش می‌کشد و آن هدف را در پیش دارد. وقتی از حجاب جدایش می‌کنند در همان لحظه هم کسی را در خودش نگه نمی‌دارد بلکه نگاهش خلق را به راهی می‌کشد که در پیش دارد سوز زینب هر هر سوز دیگر را جز سوز حق از دل جدا می‌کند و شور او شور شهوت را محکوم می‌کند. این‌ها هنگامی که عریان بودند و پوشش‌هایشان را به غارت برده بودند خلق را به خودشان جذب نمی‌کردند اما هستند کسانی که وقتی در پوشش و حجاب هستند دل‌ها را بیشتر به خودشان جذب می‌کنند حجاب برایشان زینت شده ی که پستی و بلندی‌های بدنشان را می‌پوشاند ولی زیبایی‌هایشان را بیرون می‌ریزد خود پوشش زن شده است زینت و حال اینکه دستور این بوده که زن زینت‌هایش را بپوشاند.

در صفحه ویرگول من برشی‌ از کتاب‌ها،مقالات و حرفاهای خوب،مختلف و ناب را که به شنیدنش احتیاج داریم، می‌خوانید.



حجابپوشش زن
اینجا تکه‌های پراکنده از پژوهش‌ها و کتابهای خوب را میخوانی. کلماتی ‌که شنیدنشون مهمه.مثل صدای تنفس درخت.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید