قسمت ششم : ویژگی های اصلی من
سلام.
گفتیم که یه راهی که برای پیدا کردن ویژگی های اصلی هستش اینه که مقایسه کنیم.
وقتی ویژگی اصلی پیدا میشه ، راه پیدا میشه ، کوره راه پیدا میشه ، اگه یه چیزی رو خلاف مسیر اصلیش مصرف کنیم حیف میشه ، ضایع میشه ، اگه یکی این کار رو کنه بهش میگیم خاک تو سرش ( میگیم کار اشتباهی کرده...)
خوب بریم ادامه بدیم ...
استاد گفتن :
خوب حالا که روش پیدا کردن ویژگی های اصلی رو فهمیدی ، این عملیات رو روی انسان پیاده کن...
ببین انسان چه ویژگی های اصلی ای داره
چه چیزی داره که بقیه ی چیز های اطرافش اونها رو ندارن.
اگه اینها مشخص بشه ، مسیری که آدم باید داخل اون راه خرج بشه مشخص میشه...
مسیر های فرعی هم معلوم میشه.
( ببینید کلا باید برای این مسئله فکر زیادی کنید تا نتیجه بگیرید ، باید درک کنید، باید خودتون قبول کنید و اجباری نباشه ، باید با تفکر فهمیده بشه.)
بعد این جلسه رفتم فکر کردم و دوباره اومدم
خوب من انسان رو با چیزهای اطرافش مقایسه کردم ، یکی از مهم ترین چیزها که زود هم فهمیدم ، اختیار انسان بود.
من در کاری که انجام میدم اختیار دارم ، مجبور نیستم.
الآن دارم مینویسم
خودم از درون میفهمم که این کار رو با اراده ی خودم انجام میدم
اگه آب و غذا میخورم متوجه میشم که دارم با اختیار این کار رو انجام میدم...
به نظر شما دیگه چه ویژگی ای داریم؟