هرساله در موعد تقدیم لایحه بودجه دولت به مجلس، بحثهای زیادی پیرامون آن شکل میگیرد. از جمله اینکه چه ایراداتی دارد، چقدر منابع درآمدی تازه برای آن در نظر گرفته شده و چه هزینههای اضافی را قرار است به مردم تحمیل کند.
مطالعه بودجه سالانه کشور، رویکرد کلی مقامات دولتی را نسبت به سال پیش روی آن، آشکار میکند. در این یادداشت کوشیدم بودجه را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهم. ضمن اینکه در کنار این بررسی، تلاش کردم چندین قطعیت و عدم قطعیت را در سالهای آتی به مخاطبین معرفی کنم تا تصمیمات بهتری برای سرمایهگذاری بگیرند.
لینکهای مرتبط:
دنبال کنید: اینستاگرام حکیم بائی
ثبتنام کنید: ثبتنام در جدیدترین رویداد کافه پول
عضو شوید: کانال تلگرام کافه پول
بودجه کل کشور برنامه مالی دولت است که برای یک سال مالی تهیه و حاوی پیشبینی درآمدها و سایر منابع تأمین اعتبار و برآورد هزینهها برای انجام عملیاتی است که منجر به رسیدن به اهداف قانونی دولت و اجرای سیاستهایش میشود.
بودجه سال ۱۴۰۰ کشور را دولت همین چند وقت پیش در اوایل دی ماه سال ۱۳۹۹ تقدیم مجلس کرد تا مجلس آن را تا قبل از آغاز سال جدید، بررسی کند.
مجلس شورای اسلامی، بودجه پیشنهادی دولت را در کمیسیونهای مختلفش بررسی میکند و اگر اصلاحیهای داشت، به دولت برمیگرداند تا اصلاحیههای آن را لحاظ کند.
دولت به صورت سر خود و مستقل و در واقع به صورت غیرقانونی، نباید منابع درآمدی یا هزینههای جدید در بودجه لحاظ کند؛ اما در عمل میبینیم که دولت، برای بودجه سال ۱۴۰۰، اقدامات هزینهای و درآمدزایی لحاظ کرده است.
مهمترین ایراداتی که اکنون مجلس به بودجه ۱۴۰۰ گرفته است، تشدید میزان وابستگی بودجه به نفت، عدم تعریف منابع درآمدی پایدار جدید، نبود ساز و کار برای جلوگیری از فرار مالیاتی و همچنین واقع بینانه نبودن میزان کسری بودجه پیشبینی شده است.
بنابراین میتوانم در یک کلام بگویم بودجه سال ۱۴۰۰ بودجه خوبی نیست و به صورت بسیار بسیار خوش بینانه تنظیم شده است.
علاوه بر روشهایی که هر ساله برای تأمین منابع بودجه در نظر گرفته میشود، امسال دولت، روی این سه منبع، بسیار تکیه کرده است:
دولت برای سال آینده پیشبینی کرده است که بتواند روزانه دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت بفروشد. این در حالی است که امسال، فروش نفت ایران به زیر ۸۰۰ هزار بشکه در روز رسیده است. به نظر میرسد دولت حساب زیادی روی ریاست جمهوری جو بایدن و برداشتن تحریمها و در نتیجه فروش مجدد نفت به میزان سابق کرده است.
در نظر برخی کارشناسان ارقام لایحه بودجه برای نفت، بسیار خوشبینانه و از نظر برخی دیگر، رقم تعیینشده برای صادرات نفت، واقعبینانه است.
به نظر میرسد دولت امسال هم به جای در نظر گرفتن یک راه حل قطعی و همیشگی برای جبران کسری بودجه، باز هم به دنبال راه حلی موقت یا درواقع مسکنی به نام سهم صندوق توسعه ملی است.
دولت امسال با توجه به کاهش صادرات نفت، به کسری بودجه شدیدی برخورد. است. تازه، طبق قانون برنامه ششم توسعه، این دولت بود که باید سهمی از فروش نفت را به صندوق توسعه ملی میداد؛ اما دولت امسال سهم تخصیص یافته به صندوق توسعه ملی را ۱۶ درصد کاهش داده است.
بر اساس لایحه بودجه ۱۴۰۰، دولت پیشبینی کرده که در سال آینده ۷۰ هزار میلیارد تومان نفت را به شیوه ارزی و ریالی پیش فروش کند.
دولت در طول سال اجرای بودجه (مثلاً ۱۴۰۰) سعی میکند تا به اندازهای که منابع وصول میکند، هزینه کند و در صورت عدم وصول منابع ملزم به کاهش هزینه است، بنابراین بخشی از بودجه عمرانی اختصاص نمییابد؛ اما بخشی از هزینهها ضروریاند و دولت تمایل دارد که حتماً پرداخت شوند پس اجتناب ناپذیر تلقی میشوند. برای همین هم دولت برای تأمین این منابع از هیچ تلاشی دریغ نمیکند. در عمل دولت برای اداره امور به یکی از روشهای زیر متوسل میشود:
اول: چاپ پول (استقراض از بانک مرکزی)
که این کار منجر به افزایش پایه پولی و نقدینگی شده و عملاً تورم به بار میآورد.
دوم: استفاده از منابع صندوق توسعه ملی
استقراض از صندوق توسعه ملی مانند استقراض از بانک مرکزی بوده و باعث افزایش پایه پولی و ایجاد تورم خواهد شد.
سوم: تحمیل به بانکها
گاهی دولت برای تأمین مخارج خود به بانکهای تحت نفوذ خود فشار میآورد که پول خرجهای دولت را بدهند. (مثل فشار به بانک کشاورزی برای تقبل خرید تضمینی گندم).
با این کار، روش بانکها با کسری مواجه شده و برای پوشش کسری خود از بانک مرکزی استقراض میکنند. این کار موجب رشد پایه پولی و نقدینگی و در نتیجه تورم میشود.
با توجه به روشهای گفته شده فوق عملاً کسری بودجه دولت منجر به آثار تورمی برای جامعه خواهد شد.
نکته مهم و غم انگیز اینجاست که ضرری که مردم از این تصمیمات دولت متحمل میشوند (یعنی تورم) از نفعی که میبرند بیشتر است.
به طور کلی، کسری بودجه عواقبی مثل تورم افسارگسیخته، افزایش بدهیها و هزینههای دولت و همچنین بحرانهای کسب و کار را به همراه دارد.
عدم قطعیت یعنی احتمالات نامعلومی که وقوع یا عدم وقوعشان به صورت واضح مشخص نیست. برویم این شش عدم قطعیت را در کافه پول توضیح دادم و برای هرکدام مثال زدم. اینجا برای هرکدام شرحی مختصر میدهم:
اول: وضعیت تحریمها
حتی با وجود روی کار آمدن کسی مثل جو بایدن هم مشخص نیست که تحریمهای بانکی و اقتصادی ایران به پایان برسد.
اغلب شرکتهای خارجی فعالیت خود را در ایران متوقف کردهاند که آثار آن در صنایع خودرو، نفت و پتروشیمی بسیار مشهود است.
برقرار ماندن تحریمها، همچنین کاهش صادرات و کاهش درآمدهای ارزی ایران را به همراه دارد. از سوی دیگر این تحریمها بر فروش نفت کشور اثر منفی خواهد داشت. تحریمها نقل و انتقالات مالی و پولی را با خارج از کشور پیچیدهتر و پر هزینهتر کرده است.
دوم: ظهور تنشهای نظامی
تنشهای نظامی سالیان سال است که تهدیدی برای اقتصاد ایران به شمار میرود. به ویژه در یک سال گذشته که اتفاقات مختلفی در ایران و منطقه خاورمیانه افتاده، اوضاع را پیچیدهتر کرده و مشخص نیست این تنشها به پایان میرسد یا تشدید میشود.
سوم: قیمت نفت و درآمدهای نفتی
قیمت نفت طی سالهای اخیر کاهش یافته است. افزایش عرضه نفت توسط تولید کنندگان عمده در کنار تولید نفت آمریکا، چشمانداز مثبتی برای افزایش قیمت به دست نمیدهد.
چهارم: احیای اقتصاد پس از کرونا
حتی با وجود تولید واکسنهای گوناگون توسط کشورهای مختلف، هنوز هم مشخص نیست کرونا چه موقع از دنیای ما رخت بربندد. تازه اگر این اتفاق هم بیفتد، مشخص نیست احیای اقتصادی که در پی شیوع جهانی کرونا اتفاق افتاد، چه مدت طول بکشد! کرونا، همهچیز را در هالهای از ابهام فرو برد.
پنجم: نرخ ارز
اتفاقات مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، در طی سال گذشته نقش مهمی در بیثباتی بازار ارز داشته است.
هنوز هم با توجه به بی ثابتیهای اقتصادی و اجتماعی، مشخص نیست نرخ ارز، چه موقع دقیقاً به ثبات میرسد.
ششم: تغییرات در افراد سیاسی نظامی
انتخابات ریاست جمهوری پیش روست. گمانهزنیها از احتمال به قدرت رسیدن افراد مختلف، باعث دامن زدن به وضعیت عدم قطعیت طی سالهای آینده شده است.
---***---
علاوه بر عدم قطعیتها، چند موضوع مهم هم طی سالهای آینده، قطعی و حتمی به نظر میرسند. از جمله:
توجه به الگوهای سالیان قبل و امسال نشان میدهد برخی روندهای پیش رو در سالهای آینده، قابل پیشبینی قطعی هستند.
اولین روند، دیجیتالی شدن کسبوکارهاست. همانطور که خودتان هم حس کردهاید، اغلب کسبوکارها، به سمت دیجیتالی شدن و غیرحضوری شدن پیش میروند. شیوع ویروس کرونا، به این موضوع حسابی کمک کرد.
دومین روند قطعی پیش رو، ابر روند تغییرات جمعیتی و سبک زندگی است. این ابر روند، منجر به تغییرات در سیاستگذاری و روشهای حکمرانی میشود.
در بخشهای پایانی کافه پول ۳۲، تلاش کردم توصیههایی به دوستان عزییز کنم که در سال ۱۴۰۰ بتوانند تصمیمهای بهتر و موثرتری برای پولها، سرمایهها و فعالیتهای مالیشان داشته باشند.
گفتم که راه خوب، این است که جلوتر از نوک دماغتان را ببینید. متأسفانه در دنیای کنونی، اغلب افراد به دنبال یافتن یک منجی هستند که خوشبختشان کند. آنها خود حاضر به وقت گذاشتن، انرژی گذاشتن و هزینه کردن ندارند تا یاد بگیرند، مهارت به دست آورند و در کسبوکارهایشان رشد کنند.
من میگویم به جای اینکه از این و آن به دنبال راهکار گرفتن باشید و بپرسید در کجا سرمایهگذاری کنم، استراتژی را یاد بگیرید، چون استراتژی حرف اول را میزند.
شما مجبورید برای اینکه آثار منفی تورم را بر روی خود کاهش دهید، ناچار هستید روشهای سرمایهگذاری سریع را یاد بگیرید. سرمایهگذاری کورکورانه و تقلید از دیگران را رها کنید و اصول سرمایهگذاری صحیح را یاد بگیرید.
راهکار عبور از عدم قطعیتها و بحرانها همین یادگیری مهارت مهم سرمایهگذاری است.
در بخش پایانی از تونل باد هم سخن به میان آوردم. گفتم که وقتی ماشینها یا هواپیماهای جدید را میخواهند تست کنند، آنها را در تونل باد قرار میدهند تا میزان مقاومتشان را بسنجند. به شما هم توصیه میکنم اگر قصد سرمایهگذاری بزرگ در جایی دارید، ابتدا با بخشی از بودجه و سرمایهتان وارد شوید. اگر جواب مناسب گرفتید، آنگاه قدرتمندتر وارد شوید. در واقع همیشه یک سرمایهگذاری را برای خودتان تست کنید و ببینید آیا نتایج لازم را می گیرید یا خیر.
حدس زدن بهترین سرمایهگذاری در سال 1400 به هیچ وجه کار ساده ای نیست. شرایط اقتصادی کشور در حال حاضر به عوامل متفاوتی وابسته است و هر کدام از این عوامل داخلی یا خارجی به نحوی تأثیر خود را بر بازارهای سود ده کشور میگذارد.
در نتیجه تعیین بهترین سرمایهگذاری در شرایط فعلی ایران کار ساده ای نیست و هر پیش بینی ممکن است یک عامل را در نظر نگیرد. بعضی اوقات برخی مسائل سیاسی داخلی یا خارجی سبب میشود برخی پیشبینیهای درازمدت که قطعی به نظر میرسیدند به هم بریزد و حتی با ثباتترین بازارها را نیز به هم بریزد.