ویرگول
ورودثبت نام
هم آموز
هم آموز
خواندن ۵ دقیقه·۶ سال پیش

چرا اجرای استراتژی اغلب با شکست روبرو می‌شود؟

اگر از عمده‌ رهبران کسب‌وکارها بپرسید که بیشتر تمرکزشان روی چه مواردی در سازمان‌شان است، به احتمال زیاد خواهید شنید استراتژی یا برنامه‌های استراتژیک در بالاترین اولویت‌شان قرار دارد. متاسفانه معمولاً اتفاق رایجی که در چنین سازمان‌هایی رخ می‌دهد این است که این افراد، منابع و انرژی زیادی را برای تهیه و تدوین استراتژی سازمان‌شان به کار می‌گیرند اما حداقل زمان ممکن را برای اینکه چگونه می‌توانند استراتژی گفته شده را اجرا کنند؛ اختصاص می‌دهند. شاید بهتر باشد با ارائه مطالبی که در ادامه خواهیم گفت، کمی واقع‌بینانه و جدی‌تر به موضوع اجرای استراتژی در سازمان‌ها نگاه کنیم و از دیدگاه‌های سنتی و کم‌فایده فاصله گرفته و به این سمت حرکت کنیم که هر نفر به سهم خود، می‌تواند تاثیر مستقیمی در اجرای موفقیت‌آمیز این برنامه‌ها داشته باشد. موضوعی که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت این است که چگونه بتوانیم افراد مختلف را برای اجرای استراتژی بصورت هدفمند جهت‌دهی کنیم تا در ادامه بتوان به اهداف از پیش تعیین شده دست پیدا کرد.  

اجرای استراتژی به زبان ساده

اگر بخواهیم تعریفی کلی از پیاده‌سازی یا اجرای استراتژی در سازمان بیان کنیم؛ می‌توانیم بگوییم که فرآیند تبدیل استراتژی و برنامه‌ها به کارهای اجرایی‌ و عملی‌ای است که منجر به نیل به اهداف و چشم‌اندازهای بلند مدت سازمان شود. شاید بتوان از این زاویه به این موضوع نیز نگاه کرد که آنقدر که اجرای استراتژی در سازمان‌ اهمیت دارد، خودِ استراتژی مهم نیست. پس لازم است اطلاعات خود را در این زمینه کمی ارتقاء دهید. در ادامه می‌توانید کمی در این زمینه به پیش بروید.

آمارها چه می‌گویند؟

همانطور که در ابتدا اشاره کردیم، شرکت‌ها عمدتاً برنامه‌های مدونی برای اجرای استراتژی‌های خود ندارند. جالب است بدانید این موضوع آنقدر اهمیت داشته که تحقیقات مجله فورچون، نشان می‌دهد که از هر 10 شرکت، 9 شرکت به دلایل زیر، قادر به اجرای استراتژی‌های خود نیستند:

  • 60% از شرکت‌ها، ارتباطی بین استراتژی و بودجه‌های خود برقرار نمی‌کنند.
  • 75% از شرکت‌ها، آگاهی‌ کافی از مشوّق‌های کاربردی برای ایجاد انگیزه در کارکنان‌شان ندارند.
  • 86% از صاحبان کسب‌وکار‌ها و مدیران، در طول یک ماه، کمتر از 1 ساعت در مورد استراتژی سازمان خود صحبت می‌کنند.
  • 95% از کارکنان شرکت‌ها، درکی از استراتژی شرکت‌شان ندارند و در جریان آن قرار نمی‌گیرند.

هر چه زودتر برای اجرای استراتژی خود آماده شوید!

نکته‌ای که در ابتدا باید به آن توجه کرد این است که برنامه استراتژیک، حکم یک نقشه راه را برای کسب‌وکارها دارد و با این هدف طراحی شده است که بتواند آن شرکت را به سمت برآورده کردن اهداف، خلق ارزش برای مشتری و جهت‌دهی به سمت موفقیت سوق دهد. اما با همه این اوصاف، این فقط یک برنامه است و ضمانت‌کننده‌ی این نیست که عملکرد به خودیِ خود، منجر به رسیدن به اهداف خواهد شد. در واقع آنچه می‌تواند برنامه استراتژیک را در سازمان‌ها تسری دهد، اجرای درستِ آن است.

نکته دوم این است که برنامه استراتژیک به چیستی و چرایی برنامه‌ها اشاره دارد؛ در حالی‌که اجرای برنامه استراتژیک، موضوعاتی از قبیل چه کسی، کجا، چه زمانی و چگونه را در بر می‌گیرد.

واقعیت این است که هر دوی این موضوعات از اهمیت بالایی برخوردارند و شرکت‌ها زمانی می‌توانند به کسب مزیت رقابتی امیدوار باشند که استراتژی‌شان به شکل مؤثری اجرایی شود تا نتایج اثربخشی خلق کند. در بخش زیر، خواهید فهمید برای اجرای برنامه‌ خود از چه راهکارهایی استفاده کنید و دچار چه اشتباهاتی نشوید.

از دام‌های اجرای استراتژی دوری کنید!

چالش‌های کسب‌وکارها معمولاً زیاد و گیج‌کننده هستند. موضوعی که در اجرای برنامه استراتژیک اهمیت دارد این است که به دلیل ماهیت مهم و تعیین کننده این نوع برنامه‌ها، باید مراقب باشید تا در دام‌های زیر گرفتار نشوید:

  • فقدان مالکیت: نبود مالکیت یکی از دلایل رایجی است که برنامه‌های این چنینی در اجرا دچار مشکل می‌شوند. اگر افراد مسئولیت اجرای برنامه را نپذیرند یا به هر دلیل از زیرِ بار آن شانه خالی کنند، اجرا با مشکل مواجه خواهد شد.
  • کمبود ارتباطات: ارتباطات که یکی از مهم‌ترین ارکان سازما‌ن‌ها است، اگر دچار اختلال شود باعث می‌شود تا کارکنان نتوانند با یکدیگر و در ادامه با برنامه تدوین شده، ارتباط برقرار کنند.
  • به برنامه‌ی اجرایی، تک بعدی نگاه نکنید: از آن جایی که بیشتر اهداف و برنامه‌های استراتژیک از نوع عدد و رقم هستند؛ لذا تعبیر اهداف و برنامه‌ها به اهدافِ کمی می‌تواند راه‌حلی باشد تا مجریان برنامه‌ها، نگاهِ تک بعدی به اجرای آن نداشته باشند.

عدم توجه به ماهیت اجرا کردن استراتژی: اجرا و برنامه‌های مربوط به آن، جایگاهی در فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک ندارند و به عنوان نقطه پایانی برنامه درنظر گرفته می‌شوند.

عدم گزارش‌ پیشرفت کار: معمولاً در سازمان‌ها، راه و روش منظمی برای پیگیری درصد پیشرفت کارها وجود ندارد. همچنین در اجرا، برنامه‌ها بر مبنای میزان راحتی آن سنجیده می‌شوند؛ نه میزان اهمیت آن. در نتیجه هیچ کسی قادر به تشخیص پیشرفت آن نخواهد بود.

نبودِ تعهد کافی: تعهد و شفافیت بالا به ایجاد تغییر کمک می‌کنند. این به معنای این است که هر سنجه، هدف، اطلاعات و... باید مسئولی داشته باشد.

عدم توانمدسازی کافی: اگرچه وجود تعهد می‌تواند انگیزه کافی را برای بهبود عملکرد ایجاد کند اما مجریان برنامه باید مواردی همچون اختیار، مسئولیت‌پذیری و ابزارهای ارتقاء کیفیت کارشان را در اختیار داشته باشند.

با پاسخ به چند سوال، بدانید کجا هستید و به چه سمتی می‌خواهید حرکت کنید.

به عنوان صاحب یک کسب‌وکار، مدیر دپارتمان یا مجری یک بخش، باید اطمینان حاصل کنید که مراحل اجرای برنامه استراتژیک سازمان‌تان با موفقیت پیش برود. بر این اساس، لازم است تا به چند سوال مهم پاسخ دهید:

  • چقدر به سازمان‌تان تعهد دارید تا بتوانید در اجرای استراتژی، آن را به جلو حرکت دهید؟
  • چه برنامه‌هایی برای ایجاد ارتباط هرجه بیشتر برنامه‌ها با سازمان دارید؟
  • آیا افرادِ کافی و مناسبی برای به پیش بردن برنامه‌ها در اختیار دارید؟
  • چگونه می‌خواهید در میان افراد سازمان انگیزه ایجاد کنید؟
  • آیا در داخل فرآیندهای سازمان، راهکاری برای پیشبرد برنامه‌های سازمان‌تان دارید؟
  • برای حمایت از برنامه‌ها به چه میزان از عواملی مثل پول، منابع و زمان استفاده خواهید کرد؟
  • موانع اجرای برنامه‌های استراتژیک در سازمان چه مواردی هستند؟
  • چگونه می‌توانید منابع لازم را در اختیار بگیرید و به حداکثر خروجی با آنها دست پیدا کنید؟

باید بدانید لازم نیست به همه سوالات بالا، جواب کامل و دقیقی بدهید اما به خاطر داشته باشید همه این سوالات در راستای اجرای استراتژی‌های سازمان‌ قرار داشته باشند. برای اطمینان از اینکه بتوانید به سوالات بالا پاسخ دهید باید بدانید که عوامل کلیدی مانند نیروی انسانی، منابع، ساختارها، فرآیندها و فرهنگ سازمانی، در جهت اجرای این برنامه‌ها، حمایت کننده شما و تیم‌تان هستند.

با همه توضیحاتی که ارائه شد، باید صادق باشیم و بدانیم که اجرای استراتژی کار راحت و سهل الوصولی در سازمان‌های پیچیده و پر از تغییرات امروزی نیست. از آنجایی‌که استراتژی، خط اصلی حرکت هر سازمانی است، لذا اینکه بطور کامل بخواهیم اجرای آن را به دستِ افراد در خارج از سازمان‌مان بسپاریم، شاید نیاز به فکر بیشتری داشته باشد؛ اما آنچه می‌تواند مفیدِ فایده باشد، در مرحله اول آگاهی و داشتن اطلاعات کافی نسبت به استراتژی و در مرحله دوم مشاوره با افراد آگاهی است که در سال‌های اخیر، مسیر‌های گوناگون و متنوعی را تجربه کرده‌اند.

خوشحال میشیم اگر تجربه‌ای در مورد اجرای استراتژی در شرکت‌تون دارید، در کامنت با ما به اشتراک بزارید. ممنون که وقت گذاشتید و این مطلب رو خوندید.

استراتژیاجرای استراتژیاستراتژی در عمل
هم آموز، مرجع آموزش‌های آنلاین مدیریت، کسب‌وکار و مهارت‌های فردی است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید