از سال گذشته که در مرز طریبیل، خشت اول حرکت انسجام گذاشته شد، گام به گام ایمان ما به ضرورت دعوتی فرامرزی به سیاسی کردن مقاومت بیشتر شده است. سازمان رزم مقاومت که آن زمان به کفایت سازوبرگ خود اعتماد داشت مانعی برای مداخلهٔ نیروهای مدنی در فیزیک قدرت بود. اما اکنون این سازمان مجبور به چندین مرحله عقبنشینی شده و مسیر منطقه چندان در جهت رویای سنوار پیش نرفته است.
جنگ یا انقلاب؟از سال گذشته که در مرز طریبیل، خشت اول حرکت انسجام گذاشته شد، گام به گام ایمان ما به ضرورت دعوتی فرامرزی به سیاسی کردن مقاومت بیشتر شده است. سازمان رزم مقاومت که آن زمان به کفایت سازوبرگ خود اعتماد داشت مانعی برای مداخلهٔ نیروهای مدنی در فیزیک قدرت بود. اما اکنون این سازمان مجبور به چندین مرحله عقبنشینی شده و مسیر منطقه چندان در جهت رویای سنوار پیش نرفته است.ه در مرز طریبیل، خشت اول حرکت انسجام گذاشته شد، گام به گام ایمان ما به ضرورت دعوتی فرامرزی به سیاسی کردن مقاومت بیشتر شده است. سازمان رزم مقاومت که آن زمان به کفایت سازوبرگ خود اعتماد داشت مانعی برای مداخلهٔ نیروهای مدنی در فیزیک قدرت بود. اما اکنون این سازمان مجبور به چندین مرحله عقبنشینی شده و مسیر منطقه چندان در جهت رویای سنوار پیش نرفته است.
نخستین عقبنشینی از همان جغرافیایی شروع شد که نظامیان تصمیم گرفتند مدنیها را از صحنه بیرون کنند. کتائب حزب الله اولین سازمان نظامی بود که پس از ماجرای واکنش امریکا به عملیات رکبان در بهمن ماه، مجبور به آتشبس شد. پس از آن سقوط رازآلود سیدابراهیم رئیسی، راستگرایان از پاستور اخراج و در کاخ سفید باز گردیده اند. حالا در آذرماه تلخ دیگری همزمان باید خبر بازگشت صهیونیست ها به شمال و سقوط حلب را هضم کنیم.
همانطور که باقری بزرگ تسلیم شیوهٔ جنگ صیاد نشد، ما نیز دیگر نباید بیش از این معطل تغییر عقیدهٔ باقری کوچک بمانیم. هرچند نشانههایی از انعطاف دیده میشود اما صرف پافشاری گره را باز نمیکند. حل دو مشکل بزرگ در گرو ارادهٔ جمعی و خطرکردن ماست:
نخست اینکه کسی ما را مسلح نخواهد کرد. سازمان رزم مقاومت دیگر علاقهای به استراتژی موج انسانی ندارد و در یک توافق نانوشته با طرفهای دیگر درگیر تلاش دارد سلاح از قبضه نظامیان حرفهای بیرون نشت نکند. اگر کسی فکر میکند ماجراهای سوریه این وضع را تغییر میدهد میتوانند باز هم منتظر کمانه کردن خشونت به «عقر دار» خود باشد.
دوم اینکه نباید اجازه دهیم دامنهٔ جنگ گسترده شود. مشکلات ما با ارتشهای کلاسیک منطقه، نباید منجر به رویارویی ما با آنها شود. قاعدهٔ ما در برخورد با این ساختارهای وارداتی، همانی است که روی ارتش پهلوی پیاده کردیم، نه آنچه بر سر ارتش عفلقی آوردیم. به یاد بیاوریم که اولی را با 2000 شهید تسلیم کردیم و دومی را با صد برابر آن.
یکبار دیگر به رویکرد انقلابی فرصت بدهیم. مقاومتی که از دل یک موج انقلابی زاییده نشود راه دشواری در حفظ عمق اجتماعی خود خواهد داشت.