مناقشه نظامی قره باغ خارج از یک درگیری نظامی میان ارتش جمهوری آذربایجان با نیروهای نظامی جمهوری خودخوانده آرتساخ در منطقه قره باغ علیا و اختلاف با جمهوری ارمنستان، پیامدهای منطقه ای دیگری نیز برای کشورهای همسایه به همراه داشته است. یکی از مهمترین این پیامدها در مرزهای جنوبی مناقشه، در سیاست گذارهای عمومی به خصوص شیعه گری در جمهوری اسلامی بروز کرده است. درگیری هایی که از صبح ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۰ در امتداد خطوط مقدم جبهه مناقشه آغاز شد، به سرعت مسئله قره باغ را در میان رسانه های اجتماعی و گفتمان های عمومی ایرانی ها نیز مطرح کرد که موقعیت افکار عمومی ایرانیان در این درگیری های تاریخی چه خواهد بود و جایگاه نظام جمهوری اسلامی به عنوان تنها همسایه منطقه مورد مناقشه چیست. بعد از گذشت یک هفته از آغاز این مناقشه، هم اکنون می توانیم برداشت صحیحی تر نسبت به سیاستگذاری های جمهوری اسلامی داشته باشیم. برای این منظور، در این نوشتار تلاش می شود، تنها به بررسی سیاستگذاری عمومی در داخل حاکمیت با رنگ و بوی شیعه گری پرداخته شود.
در نخستین واکنشهای رسمی به حوادث منطقه و رشد احساسات قومی و مذهبی در رسانه های اجتماعی در ایران، مجمع نمایندگان شمال غرب در مجلس شورای اسلامی در مورد درگیری های موجود در منطقه قره باغ بیانیه ای صادر نمودند: «حوادث روزهای اخیر در منطقه قره باغ دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد. احساسات برانگیخته به حق ایرانیان و خصوصاً ترک زبانان از اتفاقات این چند روز ما را بر آن داشت تا در این باره با ملت ایران و همه ملت های آزادی خواه سخن بگوییم. بنا به یافته های علمی و مستند به اسناد تاریخی، منطقه قره باغ جزو بلاد اسلامی بوده و قطعنامه های ۸۲۲، ۸۵۳، ۸۷۴ و ۸۸۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز حاکمیت جمهوری آذربایجان را بر آن به رسمیت شناخته و خواستار خروج ارمنستان از اراضی قره باغ شده است. در این میان، تمکین طرفین به رعایت حقوق اساسی، ترک مخاصمه و تمکین به پذیرش و احترام به حاکمیت ملی متقابل جهت پیشگیری از اقدامات خسارت بار مورد انتظار می باشد». آنها حتی مبتنی بر اصول ۳ و ۱۵۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی، حمایت مجلس را از مردم مسلمان جمهوری آذربایجان و شیعیان قره باغ اعلام داشته و از دولت جمهوری اسلامی و وزارت امور خارجه مستند به قانون اساسی و آرمان های انقلاب اسلامی، درخواست نمودند که گزارش اقدامات خود را به سمع و نظر نمایندگان مجلس شورای اسلامی برساند.
در کنار بیانیه جمعی از نمایندگان مجلس، بیانیه مشترک نمایندگان ولی فقیه در شمالغرب کشور شامل زنجان، اردبیل، آذربایجان شرقی و غربی، درباره مسئله قره باغ در جهت حمایت از جمهوری آذربایجان و شیعیان آن منطقه نیز منتشر شد. در ابتدای بیانیه، با اذعان به تعلق قرهباغ به جمهوری آذربایجان، اشغال آن توسط ارمنستان، و لزوم بازگشت این اراضی به کشور اهلبیت، اقدامات دولت جمهوری آذربایجان در بازپسگیری این اراضی را کاملاً قانونی و شرعی توصیف کردند. همچنین در ادامه بیانیه آورده شد: «ما به اقتضاء آیات قرآن و سیره معصومین و به اقتضاء فلسفه انقلاب اسلامی خود را ملزم به حمایت و دفاع از مظلوم میدانیم. ملت آذربایجان بهتر از همه میدانند که جمهوری اسلامی بالاترین کمک و حمایت را در طول اشغال قرهباغ به آذربایجان داشته و در تمام محافل بینالمللی از تمامیت ارضی آذربایجان دفاع کرده و وزارت امور خارجه نیز اخیراً دوباره بر تمامیت ارضی آذربایجان در غائله اخیر تأکید کرده است. اگر عنایات جمهوری اسلامی در بدو اشغال قرهباغ نبود قطعاً اشغال تا باکو امتداد مییافت.»
در هر دو بیانه و اظهارنظرهای شخصی نمایندگان، قرابت قومی، مذهبی و زبانی به شدت احساس می شود و حتی به عنوان دعوت به جهاد نیز تلقی می شود. در اینجا لازم به ذکر است که شخص ولی فقیه در جمهوری اسلامی، اصالتاً آذربایجانی است و آذری ترکی را روان گفتگو می کند. همزمان علی اکبر اوجاق نژاد، نماینده رسمی ولی فقیه در جمهوری آذربایجان، که فرد با نفوذی در میان موسسات مذهبی در قفقاز است، پیروزی های ارتش جمهوری آذربایجان را تبریک گفته و ابراز همدردی با کشته شدگان طرف آذربایجانی کرده است. وی در یک پیام تصویری از باکو با زبان ترکی آذری تاکید می کند که ایران و ایرانیان همواره پشتیبان مردم و دولت آذربایجان در بازپسگیری قره باغ بوده اند و هرکسی که در این راه کشته شود شهید اسلام است.
در کنار این بیانیه ها و اظهارات عمومی نمایندگان مجلس، نمایندگان ولی فقیه، سیاستمداران، و علمای قم، که به صورت مستقیم بر سیاستگذاری عمومی تاثیر می گذارد، محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی، در روز دوم مناقشه گفتگوی تلفنی جداگانه با جیحون بایراموف وزیر امور خارجه جمهوری آذربایجان و سهراب مناتسکانیان وزیر امور خارجه ارمنستان انجام داد و طبق معمول سیاست خارجی ایران در قفقاز جنوبی، دوطرف را به خویشتنداری، آتش بس و پایان فوری خصومت ها و همچنین آغاز مذاکره در چارچوب حقوق و قوانین بین المللی دعوت کرد. همچنین حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی، روز چهارم درگیریها، در تماس تلفنی با نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان بر اهمیت صلح، ثبات و امنیت در منطقه، تاکید کرد. با گذشت یک هفته از مناقشه، به نظر می رسد، تلاش های دیپلماتیک برای تماس حسن روحانی با رئیس جمهور آذربایجان الهام علیف، به شکست انجامیده است و وی حاضر به گفتگو با طرف ایرانی نشده است. از نکات جالب دفتر ریاست جمهوری حسن روحانی، حضور تیم میانجی گری ایران در نخستین سالهای درگیری در سال ۱۹۹۲ میلادی است که به بیانیه تهران ختم شد. این بیانیه تقریبا نخستین پیمان رسمی در مورد قره باغ بین دول ارمنستان و جمهوری آذربایجان بوده است که با عنوان بیانیۀ مشترک سران کشورها در تهران نیز شناخته میشود. بیانیۀ مشترکی است که در تاریخ ۷ مۀ ۱۹۹۲ با میانجیگری رئیسجمهور وقت جمهوری اسلامی، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، توسط لوون تر-پتروسیان، رئیسجمهور ارمنستان و یعقوب ممدوف، کفیل وقت ریاستجمهوری جمهوری آذربایجان با هدف پایان دادن به مناقشات چهارسالۀ دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقۀ ناگورنو قرهباغ، امضاء شد. این بیانیه صلح فقط یک شب پایدار ماند، و نیروهای ملی گرای ارمنی قره باغ، با تحریک روسیه، شبانه شوشی را تصرف کردند و درگیریهای نظامی مجددا آغاز شد. نه تنها خود حسن روحانی در این بیانیه نقش داشت ولی چهره کلیدی مذاکرات صلح در باکو، ایروان، و خان کندی (استپاناکرت)، محمود واعظی فرستاده و نماینده ویژه ایران در موضوع قره باغ بود که طرفین درگیر نیز نگاه مثبتی به وی داشتند. وی هم اکنون رئیس دفتر حسن روحانی و جز تاثیرگذارترین بازگیران سیاستگذاری دولتی در جمهوری اسلامی است. چند سال پیش، وی از طرف دولت جمهوری آذربایجان، مدال دوستی را از الهام علیف دریافت کرد.
این اقدامات داخلی در طرفداری از جمهوری آذربایجان، و ایجاد فضای ملی گرایانه در باکو به سرعت و به شدت بر افکار عمومی مردم آذری زبان و مسلمانان شیعه ایران تاثیر گذاشت. در اصل سیاستگذاری عمومی با رویکرد شیعه گری به سمت حمایت یکجانبه از یک سوی مناقشه سوق پیدا کرد. در نتیجه، جنبشی در رسانه های اجتماعی به رهبری نهادهای مذهبی شیعه و فعالین قوم گرا شکل گرفت. لذا اعتراضاتی عمومی ولی محدود در چند شهر ایران، از جمله پایتخت، تهران و شهرهای شمال غربی از جمله تبریز، در حمایت از عملیات نظامی آذربایجان و علیه سیاست رسمی جمهوری اسلامی در قبال ارمنستان در روز پنجشنبه، اول اکتبر، پس از فراخوان در شبکه های اجتماعی برگزار شد و با شعارهای نفرت پراکنی نسبت به سایر اقوام ایرانی و رویارویی با پلیس ضد شورش پایان یافت.
فارغ از درگیریهای نظامی اخیر، از پس از فروپاشی شوروی، جمهوری اسلامی ایران با سیاست حفظ و توسعه روابط برابر با طرفین مناقشه قره باغ و دنبال کردن سیاست عدم جانبداری، دارای مهمترین دستاورد و جایگاه در میان سایر بازیگران منطقه ای بوده است. ایرانیان با توجه به مشترکات فرهنگی، مذهبی و زبانی، با منطقه اعم از جمهوری کنونی آذربایجان و ارمنستان، به نوعی آنجا را بخشی از تمدن مشترک خود محسوب می کنند، لذا تهران همواره با حساسیت به این منطقه نگریسته و نگران تبعات آن بر همسایگانش بوده است. در همین منطقه مورد مناقشه، محل درگیری های نظامی قرن ۱۸ و ۱۹ میان ارتش ایران و ارتش امپراتوری تزاری بود. آقامحمدخان قاجار در همین قلعه شوشی قره باغ در ۱۷ ژوئن ۱۷۹۷ کشته شد و یا شاهزاده عباس میرزا، مرکز فرماندهی خود در سامان دادن به جنگ با روسها را در این منطقه بنا کرده بود. حتی امضای عهدنامهٔ گلستان در روز دوشنبه ۲۵ اکتبر ۱۸۱۳ در پی پایان جنگهای ایران و روس در دوره قاجار در روستای گلستان در شمال قره باغ کنونی امضا شد.
بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال کشورهای منطقۀ قفقاز جنوبی، در ایران صحبت از این نبود که چگونه روابط خود را با این کشورها «ایجاد» کنیم، بلکه صحبت از این بود که این روابط باید «احیاء» شود. چرا که روابط ایران با ملتهای این مناطق ریشه در تاریخ ایرانشهر داشت و تنها در دوران اتحاد جماهیر شوروی، پیوندها قطع و گسسته شده بود و اکنون زمان «احیا»ی آن فرا رسیده بود. ولی این نگرش به علت تنوع و تضاد در تصمیم سازی و تصمیم گیری جهت احیای روابط با پیچیدگی های خاصی همواره شد از جمله در مسئله قره باغ.
در سالهای اولیه جنگ قره باغ نیز، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با فرماندهی سپاه قدس شمال غرب کشور به صورت فعال در میان نبرد حضور یافتند و به آموزش نیروهای بومی جمهوری آذربایجان پرداختند. حتی اعزام نیروهای مجاهدین افغانستانی که در آن زمان در ایران حضور داشتند، با مساعدت هاشمی رفسنجانی شکل گرفت. وی در خاطرات خود در سال ۱۳۷۲، در صفحهٔ ۲۸۳ می نویسد: «تلفنی به [آقای ولایتی] وزیر امور خارجه گفتم میتوانند برای عبور رزمندگان افغانی به آذربایجان اقدام کنند. دو طرف خواستهاند، سلاح و مهمات بدهند و برای حفاظت سایت سد خداآفرین در آذربایجان در مقابل ارامنه اقدام کنند. آقای فروزنده، [وزیر دفاع]، اطلاع داد که معامله سی میلیون دلاری سلاح و مهمات با آذریها انجام شدهاست».
ایران تا سال ۱۹۹۷ در زمینه میانجیگری بسیار فعال بود و از طریق مجاری دیپلماتیک با روسیه و طرفین درگیری تعامل می کرد. بعد از آن که در داخل سازمان امنیت و همکاری اروپا نهاد رؤسای گروه مینسک با شرکت روسیه، ایالات متحده و فرانسه ایجاد شد، ابعاد فعالیت تهران در این زمینه تا حدود زیادی کاهش یافت. با این وجود در سال ۲۰۱۰، ایران میانجیگری خود را به جمهوری ارمنستان و جمهوری آذربایجان پیشنهاد کرد. اوج فعالیت های جمهوری اسلامی در مناقشه آوریل ۲۰۱۶ در قره باغ (۲ تا ۵ ماه آوریل) شکل گرفت که رایزنی های وزیر امورخارجه ایران با همپایان آذربایجانی و ترکیه ای در رامسر به تماس تلفنی میان وزرای امور خارجه ارمنستان و آذربایجان کشیده شد و سپس پس از ساعاتی به آتش بس انجامید. سفر از پیش تعیین شده ظریف و لاوروف به باکو بعد از دو روز در ۷ آوریل نیز به پایدار شدن آتش بس کمک کرد. باید توجه کرد که به هر حال هر گونه بحث درباره استقرار صلح و مذاکرات در منطقه مورد مناقشه در بازگشت به سند مادرید و گفتگوهای رو در روی طرفین با محوریت گروه مینسک خواهد بود.
بنابراین، مسئله قره باغ در سیاستگذاری عمومی در جمهوری اسلامی دو بعد دارد: داخلی و خارجی. بعد داخلی آن شامل اهمیت این منطقه در میان افکار عمومی مردم شمال غربی ایران، علمای شیعه در قم و چگونگی تاثیر آن بر دستگاه سیاست خارجی است. بعد خارجی آن همچنین شامل بعد امنیتی و حسن همجواری با دول شمالی است. تاکنون، ایران همیشه رسماً از کشته شدن مسلمانان در قره باغ ابراز تأسف کرده و بر حفظ تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان تأکید کرده است. ایران در بیانیه های سالانه سازمان همکاری اسلامی به طور مکرر از آن دفاع می کند. با این حال، این مسئله همچنان نقش مهمی در سیاستگذاری عمومی جمهوری اسلامی بازی می کند و تلاش کرده که با نشان دادن وجه مذهبی اهمیت آن را دو چندان کند. این سیاست می تواند به رشد تفکرات افراطی شیعه گرایی و قوم گرایی بیانجامد و نفرت پراکنی قومی و مذهبی را در این مناطق از ایران ایجاد کند. شایعه مصادره کلیسای آشوریان تبریز توسط ستاد اجرای فرمان امام، کردستیزی در ارومیه، فارسی زدایی در سیمای شهرهای آذری نشین، و شعار نویسی روی ابنیه ارامنه در شهر تبریز تنها نمونه کوچکی از نفرت پراکنی ها انجام شده در چند سال گذشته است که تماما وابسته به سیاستگذاری عمومی در جمهوری اسلامی از طریق تریبونهای نمایندگان مجلس، علمای دینی، نمایندگان شهر و کشوری است. بسیاری از مسئولین فرهنگی، مذهبی و سیاسی در چنین سیاستگذاری عمومی، خواسته یا ناخواسته تضادهای اجتماعی را افزایش داده و با احساسات افکار عمومی باز می کنند. به هرحال مردم جمهوری آذربایجان، مردم جمهوری ارمنستان و ساکنان کنونی منطقه مورد مناقشه قره باغ، پیوندهای خونی و فرهنگی با مردم جنوب ارس داشته و کشته شدن، رنج دیدن، و آورگی آنها برای همه ایرانیان جای نگرانی و تاسف دارد و نباید مسئله قره باغ، آبستن جبهه گیریهای قومی و مذهبی در داخل ایران شود، بلکه باید همزیستری تاریخی ایرانیان اعم از آذریها و ارامنه، الگویی برای صلح میان مردمان شمال ارس شود.
حامد کاظم زاده
پژوهشگر حوزه قفقاز، موسسه تحقیقات مناقشات بین المللی هایدلبرگ