نوعی از باورداشت دینی است که دین را از جهت کارکردهای دنیویاش میشناسد. "دین، مجموعه ای از باورهاست که مرا در دنیایم یاری می کند." در کارم، در زندگی ام، در درسم، در بیماریها و تمامی لحظات سختم. این دین خوب است چون میتوانم این باور را داشته باشم که یار من است در سختیها. می توانم داشتهها و حتی نداشتهها را مرهون او باشم یا به او فرافکنی کرده باشم. و خود را نه یکّه در میان زمین و آسمان بلکه متصل به یک منبع بزرگ ارائه خدمات بی پایان برای موفقیتهای دنیویام بدانم. حاجت بخواهم، حاجت بگیرم. این دین شیرین و خواستنی است از جهت گوجه اضافههای فراوانی که باور دارم در کنار ظرف وظایف دینیام (که معمولاً هم در این نگرش، درجه دو هستند) میگذارد. مثل "تجربهای منحصر به فرد و معنوی" در نتیجه حضور در مناسک دینی، احساس خوبِ پاکی و فراغت از بدیها در لحظات بازگشت از حرم و حس خوبِ داشتنِ یک قدرت ماورائی به نام "امام" که هر گاه بخواهم با رفتن به در خانهاش و خواستن از او، به منبع بی پایان قدرت متصل میشوم. خواستن از او، خواستی این جهانی و کمتر آن جهانی.
دین فایدهگرا، هویت خود را در همان کارکردهای دنیوی اش جستجو می کند. اثبات او از توحید عمیقاً مادی و این جهانی است. واژه نظم در برهان نظم برای این نگرش، همان معنای ساده نظم مادی است و با زیر سوال رفتن آن در نتیجه دریافت های علمی یا بی نظمی های مادی، نظام توحیدیاش می تواند از هم بپاشد. اثبات زنده بودن اولیای دینش، تنها با دیدن مکاشفات و تجربههایی از عطای حاجاتِ باورنکردنی، شدنی است. اتصال باورداشت دینی به امر مادی، یک جانمایه اساسی از دینداری فایدهگرایانه است. او همچنان دنیوی است و در حقیقت باورداشت معنوی و ماورائی را در خدمت ماده و در خدمت پیشرفت و توسعه مادی میشناسد. "کار دین، آن است که مرا از بیماری ها نجات دهد. در لحظات سخت یاریام کند و نگذارد "شر" -همان شرّی که می شناسم و می فهمم و با عقل ابزاری ام درکش می کنم- دستش به گریبان من برسد.
زیارت و نیایش فایده گرایانه در مطالعه کُلین تِرنر.
کُلین ترنر، دانشمند مطالعات اسلامی دانشگاه دورهام انگلستان، در مدخلی از دانشنامه تشیع راتلج، به بحث درباره آیین دعا، نیایش و زیارت در تشیع امامی میپردازد. او با مراجعه به منابع اسلامی یعنی قرآن و تاریخ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و پیشوایان شیعیان علیهم السلام، در مییابد که "واسطه خواهی" برای طلب حاجتی از خداوند، نه تنها ریشه در گفتمان قرآنی و تاریخ پیشوایان شیعیان داشته ، بلکه تمامی فرق اسلامی به جز وهابیت، دعا، نیایش، زیارت و "واسطه خواهی" را مجاز، مشروع و شایسته میدانند. اما ترنر، تنها یک مطالعه الاهیاتی یا تاریخی انجام نداده است. او پس از مروری بر مضامین ادعیه و نیایشها در قرآن، مفاتیح الجنان و صحیفه سجادیه، به مطالعهای میدانی دست میزند و مضامین ادعیه و نیایش مردمان شیعه در اماکن مقدس، مساجد و زیارتگاهها را تحلیل میکند. تصوّر حالِ ترنر، زمانی که دلگویههای مردم در حرم های ائمه اطهار علیهم السلام و مساجد برجسته اسلامی را میشنیده، می تواند ما را به خنده آورد. او در مقاله اش نتیجه این مطالعه را اینگونه بیان می کند : "در حقیقت آن رسالت و مضمونی که برای دعا و مناجات در قرآن و دیگر منابع موجود است، با تلقیای که شیعیان از آن دارند و استفادهای که از آن میکنند متفاوت است. هرچند که مضامین این ادعیه و نیایش ها در قرآن و منابع، بسیار مرتبط با سعادتی روحانی در دنیا و آخرت، فرازش معنوی، کسب معرفت، عمل صالح و مواردی معمولاً فرامادی است، ادعیه و نیایش شیعیان بیشتر معطوف به اهداف دنیوی و فواید این دنیاییِ آنها، همچون موفقیت شغلی یا حتی قبولی در آزمون ورودی دانشگاههاست!" (Colin, 2008)
درباره اینکه آیا در منابع دینی ما، توصیه به طلب حوائج دنیوی از ائمه علیهم السلام شده یا نه، باب گفتگو با ترنر باز اما مجالش اینجا نیست. اما این یافته ترنر، شاید به همراه خود یک اشاره جانبی به برجسته بودن نگاه فایدهگرایانه و دینداری معطوف به فواید دنیوی در میان زائران داشته باشد.
"پس اماکن مذهبی، مساجد، زیارتگاه ها و حرم پیشوایان دین، همان بیمارستان است. همان خزانه حکومتی و همان خانه پدری. حرم هم خانه بهداشت است و هم مرکز مشاوره روانشناختی . حرم دفتر پیشخوان خدمات است. نه خدمات دولتی. بلکه خدماتی آسمانی برای زندگی زمینی. حرم بیمارستان و ایستگاه آتش نشانی است که من در بحران هایم به حالت استیصال به آن مراجعه میکنم." اینها چکیدهای از باور ناخودآگاه آنانی است که دیندار اند. دیندارانی فایدهگرا.
دینداری ای همراستا با مکتب فایده گرایی
این تفکر همانقدر مادی است که اندیشه های پراگماتیستی نوین. همچنان و در لفافه، اصالت با ماده است و هر گزارهای چه مادی و چه غیرمادی، در صورتی که حاصلش فایده است، پس صادق است. فایده از همان جنسی که ویلیام جیمز می گوید. از جنس عقلانیت ابزاری و معطوف به هدف. فایده ای که آن را می فهمیم، می شناسیم و ملموس است.
از نگاه ویلیام جیمز، پراگماتیسم بر خلاف اندیشه مادیگرا که نوعی ضدیت با الاهیات دارد، می تواند میدان جستجو درباره خداوند را گسترش دهد. در وضعیتی که عقلگرایی به منطق و عرش و افلاک می چسبد و تجربه گرایی به حواس خارجی اکتفا می کند، پراگماتیسم خواستار حفظ همه چیز است. هم خواستار پیروی از منطق، هم از حواس، و هم به حساب آوردن متواضعانه ترین و شخصی ترین تجارب. حتی تجارب عرفانی و رازورزانه نیز، اگر نتایج عملی داشته باشد، به حساب می آیند.
ویلیام جیمز در بخشی از سخنرانی مشهورش که شاید مانیفست پراگماتیسم است، می گوید که پراگماتیسم از حقیقی بودن اندیشه های دینی نیز می تواند پشتیبانی کند. او به فایده ای که این اندیشه ها در آرامش بخشی به انسانها دارند، اشاره میکند و آنها را به مقدار آرامش بخشی ای که برای انسان ها به همراه دارند، حقیقی میداند. بهتر است بگوییم ویلیام جیمز دقیقاً در حال توصیف وضعیتی بوده که بسیاری از دینداری های امروز ما، گرفتار آن هستند. دین حقیقی است؛ اگر که فایدههایی عملی (محسوس، شناخته شده و قابل فهم) داشته باشد. مثل آرامش روانی، مثل شفای بیمارانِ قطع امید شده، مثل رفع فقر و نیز ورود به دانشگاه.(جیمز, 1370)
همچون ماهی که در دست نمی آید
نکته بسیار مهم درباره دینداری فایدهگرایانه، آتش زیر خاکستر بودن آن است. دینداری فایدهگرایانه، بسیار منعطف، ابطال ناپذیر و روینده است. از طرف دیگر، شمایل بیرونی آن، گزارهها و احوالات پیروانش، چندان تفاوتی با دینداریهای غیر فایدهگرایانه و سنتی ندارد. آنها در حقیقت به ماوراء الطبیعه به شکلی مستقل نمی نگرند. اما آنقدر در تجربه دینیِ دینداری فایدهگرایانه غرق هستند که همواره آن ماوراء الطبیعه را بسیار بسیار موثّر در زندگیشان می شمارند. اما این تاثیر همواره وجهی از مادیت در خود دارد. مهمترین نکته آن است که دینداری فایده گرا، بن بستی ندارند و همواره دو نیرو، او را برای خلق و توجیه باورداشت ها و گزاره های جدید پیش میرانند. نخست، قداست دین، از آنجهت که همواره خیر است، اما خیری فایده گرایانه و دوم اتصال و تناظر امر فرامادی با امر مادی که علیت و دیگر اقسام استدلال را ممکن می کند. این دو پیشرانه باعث می شوند که فرد دیندار حتی اگر حاجتش را از حرم، از دعا یا از انجام وظیفه دینی اش نگیرد، این ناکامی را تفسیر کرده و برایش امری مادی را جستجو کند.
پژوهش های مردم شناختی و تفسیرگرایانه و پدیدار شناسانه ای که به سراغ مشارکت کنندگانِ آیینهای مذهبی رفته اند و در مصاحبه با آنان ابعادی از باورداشت دینی پیوند خورده با جهان مادی را کشف کرده اند، پرتوی نور دیگری بر "دینداری فایدهگرایانه" افکنده اند. تعداد آنها در ادبیات فارسی چندان زیاد نیست، اما برخی از آنها را می توان در اثری یافت که اگر انتقادات وارد به رویکرد و عمق علمیِ آن را کنار بگذاریم، مصاحبه هایی الهام بخش با مشارکت کنندگانِ انواع آیین های مذهبی شیعیان در ایران فراهم آورده است. "انسان شناسی فرهنگ مذهبی ایرانیان" از کریم خانمحمدی. هفت پژوهش از هفت پژوهشگر، همگی در مصاحبه با مردمی که به مراسم ها یا اماکن مذهبی آمده اند، خیلی خوب برخی ویژگی های دین فایده گرا را به ما معرفی می کند. فصل دوم این کتاب، در واقع گزارشی است از مجموعه مصاحبه هایی با عزاداران روز عاشورا که در محل امامزاده سلطان علی قزوین، در کنار چناری که هر ساله در روز عاشورا، مایعی شبیه خون از آن جاری می شود، حاضر شده اند. مولف در این پژوهش به خوبی بازسازی تئوریک و تولید باورداشت درباره چنار خونبار و آیین های مرتبط با آن و نیز ابطال ناپذیری آنها را در مصاحبه ها کشف می کند.
در این پژوهش، از شرکت کنندگان در مراسم روز عاشورا پرسیده می شود که چرا در سالهای اخیر، در روز عاشورا خون کمتری از چنار ریخته و یا چرا در عاشورای 1384، خونی از چنار خارج نشده است. مصاحبه شوندگان در پاسخ، گناهان مردم، حضورِ توریست ها در روز عاشورا برای تماشای چنار و نه برای عزاداری، یا عدم انطباق تاریخ تقویمی با عاشورای واقعی را به عنوان علت برشمردند.(خانمحمدی, 1398)
هیچ فردی تسلطی بر چگونگی رابطه فرامادی گناهان مردم با میزان خونی که روز عاشورا از چنار می ریزد ندارد. اما دینداری فایده گرا، با الهام از استدلال ها و علیت های مشابهی که در ادبیات دینی وجود دارد و با چاشنی کردن کمی قیاس، یک گزاره جدید دینی تولید می شود که : "حضور توریست ها برای تماشای خونی که روز عاشورا از چنار می بارد، میزان این حادثه عجیب و شاید فرامادی را کاهش می دهد و این به نوعی اعتراض طبیعتِ عزادارِ سید الشهدا به حضور غیر مسلمانان در امامزاده و یا افزایش گناهان مردم است!"
مواجهه با کرونا
این آتش چه زمانی خود را از زیر خاکستر نمایان کرده و شعله می کشد؟ در بحرانی همچون شیوع فراگیر ویروس کرونا. ویروسی که با قدرت سرایت پوستی از انسان به انسان، برای چندین ماه، نه یک شهر یا کشور، بلکه جهان را درگیر خود می کند و آمار تلفاتش در کمتر از دو ماه، از مرز 15000 نفر عبور می کند. ویروسی که دولت ها را مجبور به وضع سیاست هایی بی سابقه در تعطیلی چند ماهه مدارس و دانشگاه ها، بازار ها و کسب و کارها و البته اماکن مذهبی، مساجد و زیارتگاه ها می کند تا در برابر شیوع بیماری بیاستد و حالاست که دینداری فایدهگرایانه، دیگر نمی تواند آن فایده محسوس و شناخته شده اش در هنگام بحران کرونا، یعنی فراغت از بیماری، سلامت و شفا را از آن بیمارستان آسمانی با امکانات نامحدود، دریافت کند. حرم تعطیل می شود و این تعطیلیِ مرکز ارائه خدمات آسمانی برای بحران های زمینی و مادی، باعث می شود تا انگشت ها به دهان و دست ها در هم گره، هزار سوال در ذهن پدید آید. بیمارستان و آتش نشانی چرا به هنگام بحران، خود حامل بحران اند باید بسته شوند؟
در دینداری فایدهگرایانه، نه تنها حرم نمی تواند آتش یک بحران مادی را شعله ور تر کند، بلکه کشتی نجات است. حال طوفان از هرجنس و ماجرایی که هست، مهم نیست. کرونا باشد یا زلزله، انفجار و ناامنی باشد یا فحشا و نا امنی اخلاقی. در هر صورت، حرم، همین ساختمان مادی و همین در و دیوار، خیرِ مطلق است و خیر، همان فایده محسوس، شناخته شده و قابل فهم برای عقل ابزاری ما خواهد بود.
کرونا بی مهاباتر از آنی بود که فکرش را می کردیم و زمانی که بوی بحرانی جدیدتر و شیوعی مرگبارتر به مشام رسید و تعداد قربانیان این بیماری از مرز 1000 نفر در کشور آنهم در حدود یک ماه عبور کرد، متولیان زیارتگاه ها در اطلاعیهای از تعطیلی کامل این اماکن با هدف کمک به کاهش شیوع کرونا خبر دادند. تعطیلی مراکز مذهبی همچون مساجد و زیارتگاهها و قائله های پیرامونش مسئله رویارویی "تجویز علمی" با "باورداشت دینی" را بیش از پیش برجسته و عیان کرد. تجویزی که تجمّع انسانها فارغ از محل و هدفشان را مایه بیماری میدانست و باورداشتی که زیارت مراقد ائمه اطهار علیهم السلام را مایه شفا و دوری از بیماری. "اگر باور داشتیم که با زیارت رفتن شفا از بیماری حاصل می شود، پس چرا حالا زیارت رفتن عامل بیماری است؟" سوالی است برامده از یک دینداری فایده گرا. باورداشتی مادی از دین.
در نقطه مقابل، دیندارانی هستند که خیر و شر را تنها به درک فایده گرایانه خود نمی بینند. در نگاه آنان، خیر، نعمت و بهروزی، تنها آنچیزی نیست که ما از جهان مادی ادراک می کنیم. خیر و شر، مادی نیست و امر مادی، پشتیبان امر معنوی نیست. بلکه برعکس؛ امر معنوی، ماهیت خیر بودن یا شر بودن امر مادی را تغییر میدهد.
كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (سوره مبارکه آل عمران؛ 216)
ارجاعات