
الله اکبر... آقای کریمی بم ویران شد!
وای وای . . . یا الله . . . یا رسول الله
در جغرافیای کشور چیزی به نام بم وجود نداره.
آقای کریمی همه دستگاه های امدادی را به سمت بم گسیل کنید.
صدای من رو از یک تل خاک میشنوید....
این اولین پیام مخابره شده از بم بود. تماسی از فرماندار بم به استاندار کرمان که به کمک تلفن ماهواره برقرار شد.
سحرگاه سوزناک ۵ دی ۱۳۸۲ بود. ۱۲ ثانیه زمین به خود لرزید. درست ۲۳ دقیقه پس از اذان صبح به افق شهر بم. شهری مجاور کویر در جنوب شرق استان کرمان که با مرکز ۱۹۵ کیلومتر فاصله داشت. شهری که تا دقایقی قبل ۱۱۰ هزار نفر سکنه داشت. حال اما هزاران نفر در زیر آوار به خواب سنگینی فرو رفته بودند.
حجم خرابیها بسیار بود تا جایی که ۹۵ درصد شهر و تا ۳۰ کیلومتری آن تخریب شده بود. ارگ تاریخی بم، بزرگترین سازه خشتی جهان، نیز به طور کامل به خاک نشست. قطع کامل ارتباطات و خطای ۱۵۰ کیلومتری مرکز ژئوفیزیک تهران خبر زلزله بم را تا بعدازظهر آن روز به تاخیر انداخت.
نفیر مرگ در آسمان سرخ شهر به گوش میرسید و تا میدان دید تلهایی از آوار جای خانهها را گرفته بود. دیگر کوچه و خیابان معنا نداشت و راهی به هیچ کجا باز نبود. هر کسی به دنبال بیرون کشیدن عزیزان خود بود و کسی دیگری را نمیشناخت.

آمار متفاوتی از میزان تلفات نقل شده از ۲۶۰۰۰ نفر آمار رسمی تا بیش از ۵۰۰۰۰ نفر به نقل از رییس شورای شهر بم. نبود نظارت بر تدفین در ساعات اولیه و حجم وسیع خرابیها دلیل این تفاوتهاست. ایرج بسطامی خواننده موسیقی سنتی «گل پونهها» نیز در این زلزله درگذشت. حجم تلفات به حدی گستره بود که روحانیون عاجز از غسل و کفن بودند. شهری که روزی پارچههای ابریشمی آن افسانه عالم بود این روز مردمش را میان پتو در آغوش میگرفت.

گورهای خانوادگی و دسته جمعی به کمک لودر حفر و پر میشد. بازماندگان بم با خرما پزان دلهایشان بر سر این مزارهای بیحد و حدود مینشستند و هر لحظه با نالهی یک اسم متفاوت به سینه میزدند. گاه فقط یک نفر از خانواده و فامیل تنها در میان سیلی از غم های باقی میماند.

این زلزله اما تنها عارضه زمین در آن ایام نبود. شب قبل از حادثه در ساعت ۱۰ و ۱۰:۳۰ دو پیشلرزه رخ داده بود. همین طور ۴۵ دقیقه قبل از زلزله اصلی نیز پیشلرزه دیگری بم را تکان داده بود. اما علل زیادی دست به دست دادند تا فاجعه بزرگی به وقوع بپیوندد.
امروز ۵ دی ۱۴۰۳ بیست و یک سال از این حادثه دلخراش میگذرد. این روز در تقویم به عنوان روز ملی ایمنی در برابر زلزله نامگذاری شده است تا تلنگری برای آماده سازی و آموزش مقابله با زلزله و عاملی برای زنده نگهداشتن یاد کشتهشدگان زلزله باشد. حامد عسکری شاعر بازمانده از زلزله بم در رثای کشتهشدگان بم این چنین میسراید:
بنويسيد غم و خشت و تگرگ آمده بود
از در و پنجرهها ضجهی مرگ آمده بود
بنويسيد كه بم مظهر گمنامیهاست
سرزمين نفس زخمی بسطامیهاست
ننويسيد كه بم تلی از آواره شده است
بم به خال لب يک دوست گرفتار شده است
*: با استناد به داستان« هفتواد» در شاهنامه وکتاب کارنامک اردشیر بابکان میتوان پی به وجود شهری برد، با نام کجاران یا کوزران، که اکنون محلهای به همین نام در شمال غربی شهر بم میباشد،که بطور حدس میتوان ان را بعنوان اولین هسته شهر بم تلقی کرد