به عنوان یک انسان آزاد همیشه این سوال در ذهن ما مطرح است که مثلا سازمان های بین المللی مثل سازمان ملل متحد یا سازمان عفو بین الملل یا سازمان صلیب سرخ واقعا چقدر در دنیا موفق هستند و آیا اصلا کارایی دارند یا تنها ابزاری در دست زورگویان برای اعمال فشار بر روی کشورهای ضعیف هستند؟ برای مثال آیا اینکه ما عضو سازمان ملل متحد باشیم یا نباشیم آیا تاثیری در روابط ما با کشورها دارد یا نه؟ نمونه بارز اون هم سویس هست که کمتر از یک دهه است که به UN پیوسته کشوری که سالهاست نه درجنگی شرکت کرده و حتی پیش از عضویت یکی از مستحکم ترین روابط اقتصادی – سیاسی رو با دنیا داشته. نمونه دیگه اینه که ۵ تا کشور حق وتو دارند یعنی کل دنیا اگر یک چیزی رو بخاد یک کشور میاد و اونو وتو میکنه دقیقا عدالت در این سازمان کجاست؟
اولین جوابی که باید به این سوال داد اینه که عضویت در سازمان های بین المللی بیشتر از اینکه جواب حقوقی داشته باشه جواب سیاسی داره. بزارید با یک مثال واقعی مساله رو نشون بدم .
فرض کنیم در دادگاه ICJ آمریکایی ها محکوم شدند که از تحریم ایران دست بردارند ( فعلا یک دستور موقت گرفته شده و رای نهایی صادر نشده ) دقیقاً دادگاه با چه ابزاری میتونه آمریکا رو ملزم به اجرای این رای بکنه؟ نمونه دیگه اون عمرالبشیر بود که به جرم جرایم جنگی محکوم شد. کدوم کشوری حاضر میشه رییس جمهور یک کشور دیگه رو تحویل بده؟ حتی فرض بگیریم عمرالبشیر وارد خاک هلند شد تصور اینکه دولت هلند بخواد اونو تحویل بده چقدره؟ ( حالا فرض رو هم بگیرید روابط اقتصادی خوبی با هلند برقرار کرده باشه و میلیاردها دلار هم این وسط روابط اقتصادی داشته باشند).
وقتی رای یک دادگاه بین المللی برروی یک کشور جهان سومی نمیتونه اجرا بشه تصور اینکه یک سازمان بین المللی بخواد این رای رو برروی کشورهای صاحب قدرت اجر کنه واقعاً چیزی جز توهم نیست.
اما آیا کشورها میتوانند بدون اینکه هیچ بهایی بدهند از انجام تعهدات خود شانه خالی کنند؟ واقعیت این ست که درسته این کشورها ممکنه فشار حقوقی برای انجام تعهدات خودشون نداشته باشند اما فشار سیاسی زیادی را بابت عدم انجام وظایفشون در عرصه جهانی متحمل خواهند شد. مثلا عمرالبشیر رییس جمهوری که متهم به جنایت شده و در یک کشور اروپایی برای بستن قرارداد خرید سلاح وارد شده یا حتی برای بستن قرارداد کاملا اقتصادی
فشار افکار عمومی برای دستگیری یا اخراج به شدت بالا خواهد رفت و مردم به وسیله نمایندگان برای به شکست انجامیدنن مذاکرات تمام تلاش خودشون رو خواهند کرد. فشار افکار عمومی به خصوص در کشورهای غربی باعث گرفتن تصمیمات سیاسی مهمی خواهد شد.
نمونه دیگر هم مثل قرارداد فروش تسلیحات به عربستان که امروز نمایندگان کنگره درحال بررسی طرحی برای توقف اون هستند. دلیل اون هم جنگ یمن و کشتار غیر نظامیان هست. هیچ کشوری از پول بدش نمیاد اما فشار افکار عمومی باعث میشه تا نمایندگان کنگره با فروش سلاح به عربستان که اتفاقاً بسیار هم پولساز هسات مخالفت کنند.
فشار افکار عمومی چیزی مثل آبروی یک دولت میمونه یعنی ممکنه بعضی کارها رو دوست داشته باشی انجام بدی اما از ترس آبرو ریزی هیچوقت انجام نمیدی.
کشورهای تازه استقلال یافته در اولین فرصت تلاش میکنند تا در سازمان های بین المللی به خصوص UN عضو بشوند. این عضویت به اونها مشروعیت سیاسی میده دقیقا مثل بچه ای که تازه رفته مدرسه و میخواد عضو یک گروه باشه. عضویت در این سازمانها باعث میشه که اونها به عنوان یک کشور پذیرفته بشن و خطر حمله یا عدم شناسایی رو کمترکنند.
برای مثال اگر فلسطین عضو سازمان ملل میبود خیلی از قضایا به این سادگی اتفاق نمیفتاد و به همین دلیله که اسرائیل تمام تلاشش رو میکنه تا فلسطین عضو این سازمان نشه.
هیچ قدرتی دوست نداره محدود بشه به عبارتی ترجیح میده با مردمش هرجور که دوست داره رفتار کنه. اگر در تاریخ هم نگاه کنید هیچوقت حکومتی به زبون خوش به مردمش قدرت اعطا نکرده و مردم با زور تونستن قدرتشون رو بدست بگیرند. حالا شما تصور کنید که کشوری با دیکتاتوری مطلق داره اداره میشه و هربلایی میخاد بر سر مردم خودش میارهو زندانیان سیاسی ، بستن روزنامه ها ، حذف فیزیکی مخالفین و…… در دنیای واقعی سازمان ملل متحد میتونه حداقل یک قطعنامه بده و از کشور ثالث بخواد که یک مقدار مراعات کنه!!! کمااینکه میبینیم در جنگ از طرفین درگیری میخاد تا از کودکان و زنان به عنوان سرباز استفاده نکنه. حالا اینکه چقدر ضمانت اجرا داره به کنار
کشورها و گروه ها هم به دلایلی مثل فشار افکار عمومی جهان سعی میکنند قطعنامه رو حداقل به صورت ضمنی رعایت کنند و به قول مردم “کرکره رو یکم پایین بکشند”
بیایید جهانی را تصور کنیم که هیچ سازمان بین المللی نیست و چیزی به نام UN وجود ندارد شاید بشه مثال تاریخیش رو قبل از جنگ جهانی اول دونست.
در این جهان اگر کشوری بخواهد به کشور دیگر حمله کند کشورهای دیگر چه راهی برای جلوگیری از آن دارند؟ نحوه تعاملات کشورهای مختلف باهم چگونه خواهد بود؟ احتمالاً میگید خب از طریق سفیر یا نماینده ویژه اما واقعیت اینه که این تعاملات دوجانبه هستند و بدون وجود سازمان ملل متحد قدرتمندان دنیا با خیال راحت تری شروع به جنگ افروزی خواهند کرد
سازمان ملل متحد جاییه که دنیا تلاش میکنه تا به هم نزدیک بشه. هرساله نمایندگان کشورهای جهان در اونجا سخنرانی میکنند و نقطه نظرات خودشون رو به دنیا اعلام میکنند. از طرف دیگه هرکشور دارای نمایندگانی هست که بصورت دائم در اونجا حضور دارند و با نمایندگان کشورهای دیگه گفت و گو خواهند کرد. بعد از تاسیس UN ما جنگی به وسعت جنگ جهانی دوم نداشتیم از طرف دیگر در تمامی جنگ های رخ داده حتما یک دلیل بشردوستانه برای دخالت ذکر شده ( دروغ و راستش به کنار) و یک حداقل اجماع جهانی برای حمله وجود داشته در نتیجه میبینیم که وجود سازمان ملل حداقل باعث شده که کشورها سخت تر بتونند جنگی رو شروع کنند ویا مجبور شدند اهداف خودشون رو اندکی با دنیا هماهنگ کنند.
این سازمانها خیلی اوقات ناعادلانه هستند و جهت گیری های سیاسی دارند. قدرتهای جهان به اونها جهت میدهند بسیاری از قطعنامه ها برای فشار به کشورهاییه که با سیاست قدرتها در تعارض هستند و از طرفی بسیاری از قطعنامه ها وتو میشن چون یک کشوری دم اعضای شورای امنیت رو دیده و……
اما اگر از من بپرسید خب آیا بهتر نیست از این سازمان های بین المللی خارج شویم؟ من به شما میگم که درسته این سازمانها مشکلات زیادی دارند اما خروج یا نابودی این سازمانها به نفع جهان نیست. این سازمانها حتی به صورت حداقلی هم باعث شده که قدرت کشورها در عرصه جهانی و داخلی محدود بشه. درسته که یک قطعنامه میتونه وتو شه اما بی ابرویی برای کشور وتو کننده مخصوصاً اگر افکار عمومی خواستار واکنش باشه باقی میمونه. فارغ از اینکه یک قطعنامه صادر بشه یا خیر همینکه یک موضوع برای مثال در دادگاه بین المللی مطرح یا در دستورکار UN قرارداده بشه مردم رو متوجه عمق اون حادثه خواهد کرد پس به نظرمن بودن همچین سازمانهایی بهتر از نبودن اونهاست هرچند که تا فاصله آرمانی خیلی فاصله دارند