این نوشته، مبحثی ناپخته و ناکامل پیرامون دو قطبی موجود در جامعه ایران است و صرفا جهت پر کردن اوقات فراغت و آسایش ذهن مشوش به نگارش درآمده است.
به نظر میرسه در زمانه کنونی ما دو قشر و دو قطب اصلی در ایران داریم. گروهی از مردم در یکی از این دو قطب هستن، گروهی در ناآگاهی و تعصب به سر میبرند و گروهی در حال گذار از یکی به دیگری هستند.
یک قطب پیرو خط دینی، شیعی هستند و در ایام فراغت خود به مشهد و قم رفته و در مجالس شادی و غم اهل بیت حضور پیدا میکنند. این گروه سبک زندگی و تقویم خود را بر اساس تقویم قمری و اعیاد و شهادتها تنظیم میکنند و چندان اعتنایی به مسائلی همچون عید نوروز و از این دست مسائل ندارند.
گروهی دیگر نیز در آن سوی طیف هستند و چندان اعتقادی به مباحث دینی ندارند و بیشتر توجه و جهتگیریهایی متمایل به ایران و ملی گرایی یا بعضا غربگرا یا شرقگرا هستند.
حتما میدانیم و حتما مشخص است که قالببندی تودههای مردم به چند دسته کوچک کاری عبث است و بهتر است بگویم گمان میرود مردم در یکی از دو قابل قرار بگیرند.
این دو قطب در برهههای زمانی مختلف و با توجه تحریکات محیطی گاه در مقابل یکدیگر قرار میگیرند و گاه در کنار هم. هر گاه اتحاد ملی و یکدستی ایرانیان چندان به مزاق حاکمیت ایران یا هژمونهای خارجی خوش نیاید هیزم به آتش جدایی و جنگ میریزند و منجر به تفرقه میشوند.
حتما میدانیم که در سالهای اخیر اوضاع کشور عزیزمان ایران چندان به سامان نبوده است و عموم مردم از این شرایط ناراضی هستند. حال آیا تمام مردم برای اصلاح و تغییر این شرایط یکصدا و معترض هستند؟
خیر. نیستند.
گروهی که از قضا عموما در سختی بیشتری هستند، در هر صورت و حتی در حالی که دیگر نه خانهای برای سکونت دارند و نه غذایی برای خوردن از سیاستهای نظام حمایت میکنند و لحظهای به خود شک نمیکنند.
گروهی دیگر که نیز معترض است تحت عنوان یاغی شناخته میشود. حال چرا یاغی؟ چون ظاهرا بر چیزی پافشاری میکندکه برخلاف اصول دیگر است و درد مشترک جامعه چیزی نیست که کسی بر آن معترض باشد.
جایی که مسئله اصلی کشور اقتصاد است چیز سطحیتری و کم الویتتری همچون حجاب را پیراهن عثمان میکنند تا گروهی به خونخواهی برخیزند و گروهی مورد خون خواهی قرار میگیرند.
لطفا توجه کنید که مسئله این نیست که کدام گروه حق است و کدام باطل. چرا هر دو گروه از نازنین مردم همین خاک هستند و دیدگاهشان محترم.