hamedejmam
hamedejmam
خواندن ۶ دقیقه·۵ سال پیش

ایده ای درباره نسبت استیت و انقلاب

پیش فرض ما در این مطلب این است که ما با دو نوع نیاز مواجه هستیم:

1- نیاز به ایستایی
2- نیاز به حرکت

در بعضی موارد بشر نیاز دارد که چیزی ثبات خود را حفظ کند. یک اتومبیل را درنظر بگیرید که سوار آن هستید و رانندگی میکنید. نیاز دارید که بعضی چیزها ثابت و محکم باشند مانند زمین ، داشبورد، صندلی، آینه و... چنین اجزای ثابتی ، اگر متحرک شوند ایجاد مشکل میکنند و باید تمام تلاش در جهت برگرداندن ثبات به آنهان انجام شود. مثلا با یک صندلی لق و لرزان نمیشود رانندگی کرد و در اولین فرصت باید آن را محکم کنید (حالت فعلی خوب و مطلوب است و هرگونه تغییری بد است ، و باید به حالت اولیه بازگردد)

و اما در بعضی موارد بشر نیاز دارد که چیزی متحرک باشد. در مثال اتومبیل ، جمود و ایستایی تایرها یک عیب اساسی است که اساس کار سیستم را زیر سوال میبرد و مختل میکند. اجزای متحرک دیگری نیز هستند که هریک در حد خودشان میتوانند با گیر کردن و جام شدن ، سیستم را با مشکل مواجه کنند. مانند دسته ی راهنما و دکمه ها و سیستم بالابر شیشه ماشین و... در چنین اجزای متحرکی ، حرکت اصل محسوب میشود و ثبات و ایستایی حالت نامطلوب آن است.

البته نکته ای که درباره ی هردو نوع مذکور وجود دارد ، این است که هرگونه ثبات یا تحرک باید در مکان و جهت مطلوب و معطوف به اهداف سیستم باشد.

استیت ایستا (استاتیک):

استیت ، کارکردش حفظ وضع موجود و ثبات و ایستایی است. در چنین حالتی ، وضعیت ما با استیت ثابت باید گزینشی باشد. به این معنا که نه بصورت مطلق باید آن را رد و نه مطلقا تایید کرد. بلکه در طراحی سیستم جامعه ، در جاهایی که به ثبات احتیاج داریم از مدل استیت پیروی کنیم.

انقلاب در حرکت (داینامیک):

اول از همه باید تکلیف خود را با این مفهوم مشخص کنیم و صادقانه آن را رد کنیم یا بپذیریم. چرا که اگر اصطلاحا تکلیف ما با مفهوم حرکت انقلاب مشخص نباشد ، نمیتوانیم درباره اجزای ثابت و متحرک آن تصمیم بگیریم.

تمدن غرب به این نتیجه رسیده که نظام مدنظرش محقق شده ، لذا اکثرا سیستمها و زیر سیستمهای آن از جنس استیت ایستا هستند که فقط نیازمند اداره و تعمیر و نگهداری میباشند. مانند کسی که با اتومبیلش به مقصد رسیده و توقف کرده است.

اگر ما نیز عدم حرکت را انتخاب کردیم باید سیستمی عمدتا از جنس استیت داشته باشیم. ولی اگر حرکت و انقلاب مداوم را انتخاب کردیم ، باید سیستمی طراحی و انتخاب کنیم که در مجموع، این حرکت را محقق کند.

استدلال در رد استیت به این دلیل پذیرفته نیست که سیستم به اجزای ثابت و ایستا نیازمند است. و استدلال در تایید مطلق استیت نیز به این دلیل پذیرفته نیست که اتومبیل انقلاب در حال حرکت است.

نه با استیت به تنهایی و نه با نهاد انقلابی به تنهای نمیتواند حرکت کرد و به مقصد رسید. به هردو به نسبت متناسب نیاز است و هیچکدام نباید همدیگر را نفی کنند و درگیر شوند.

در ساختار سیستم فعلی ، بدون تعارف ، باید تمام اجزایی که قرار بوده مانند تایر بچرخند و ما را به سمت اهداف انقلاب حرکت بدهند ، ولی ساکن و ایستا گیر کرده اند ، تعمیر و تعویض و تغییر ساختار داده شوند. به طور مشخص نهادهایی که قرار بوده انقلابی باشند و چرخ پیشروی انقلاب محسوب شوند ، خود تبدیل به یک جَک شده اند که سیستم را در وضع موجود نگه میدارد و اجزای ایستا و محافظه کار دیگر روی آنها سوار میشوند. لازم است دوباره این اجزا تبدیل به چرخ بشوند.

اما نهادهایی هم نیاز داریم که باید ثبات داشته باشد و مدافع وضع موجود خود و محافظه کار باشند. چرا که ما آنها را به همین صورتی که هستند ، میخواهیم. ولی باید توجه کرد که علت ثابت بودن بعضی اجزای اتومبیل این است که خیال شما از بابت آنها راحت باشد و بتوانید روی حرکت ، تمرکز کنید. اگر بنا شد اجزای ثابت ماشین ، با سنگین کردن یا گیر کردن ، حرکت سیستم را کند کنند ، خود نقض غرض است. بنابر این کارکرد اجزای ثابت ، تکیه بر آنها و راحت بودن خیال از بابت آنهاست.

شاید مثالی که برای اجزای ثابت سیستم بشود زد ، مثال بروکراسی است. اگر بروکراسی به این معنا باشد که هرکس تکلیف خود را دقیق بداند و روال کار اداری برای هر چیزی مشخص باشد و با الزام صدور مجوزها ، جلوی هرج و مرج و سو استفاده ها گرفته شود ، این خود یک سیستم ایستا است که با راحت کردن خیال و تسهیل امور جزئی ، تمرکز مدیران و ملت را بر «حرکت» نگه میدارد و درگیر حواشی بیهوده نمیکند.

اما اگر این بروکراسی خودش تبدیل شد به یک ترمز ، که هر حرکتی که خواست انجام شود ، آنقدر درگیر کاغذبازی های فرسایشی بشود که از حرکت بایستد یا کند شود ، مصداق همان نقض غرض است. مانند این است که صندلی ماشین 10 تن وزنش باشد یا سپر ماشین طوری باشد که مدام به چیزهای مختلف گیر کند!

اساسا استدلال کسانی که میگویند«مگر بدون دولت (استیت) میشود کشور را اداره کرد؟» و معتقدند که کشور دیگر سرپا نمیماند و از حمایتهای بزرگان از دولت و لزوم تبعیت از قانون ، فکت می آورند ، همین است که بین اجزای متحرک و اجزای ثابت سیستم جامعه فرق نمیگذارند. و از آن بدتر ، بعضی اصلا نفس حرکت را نمیفهمند یا قبول ندارند یا تصور میکنند همین که داخل ماشین نشسته باشید و زمان بگذرد خودش حرکت رو به جلو است!

گام دوم انقلاب از نظر این عده ، این است که همینطور کجدار و مریز صبر کنیم و داخل این ماشین بنشینیم تا 40 سال دیگر هم بگذرد ، درحالی که هر انسان عاقلی از کلمه ی «گام» مفهوم «حرکت» را استنباط میکند. حیات نباتی برای این عده موضوعیت دارد ، و مرگ سیستم را مثل شاه سلطان حسین فقط زمانی میفهمند که صندلی از زیرشان کشیده شود ، چرا که خودشان هم در اندیشه مُرده و دارای حیات جسمانی هستند. محافظه کارند و هرکس که خواهان حرکت سیستم باشد را تندرو و مخل امنیت و آنارشیست میدانند.
در لفظ میگویند امنیت را تامین کرده اند ولی نمیگویند حرکت را نابود کرده ، و امنیت فعلی صرفا حاصل درب و پنجره ی این خودروی پنچر ساکن است ، آری این درب و پنجره ظاهری هنوز نگذاشته گرگ ما را بخورد. ماشین اینها فقط بنزین بودجه جاری را میخورد ولی چون حرکتش در حد مصرفش نیست ، کارآمدی ندارد. بعضی از ما را در صندوق عقب ماشین جا کرده اند و بعضی روی صندلی جلو نشسته اند. اجازه ی پایین کشیدن شیشه و تنفس هوای آزادی در چهارچوب همین سیستم را هم نمیدهند.عدالت و آزادی چون نیاز به تغییر در وضعیت سیستم دارد میانه ی خوبی با آنها ندارند. مردم فقط به این درد میخورند که چهارسال یکبار راننده ی ماشین را از سرنشینان صندلی جلو انتخاب کنند و بعد دیگر ساکت باشند.

گام اول در راستای اصلاح این سیستم ، این است که پس از مشخص کردن اهداف انقلاب ، اهداف و وظایف هر سیستم بصورت تفکیک شده مشخص شود ، که مقداری از این کار طی ابلاغ سیاستهای کلی دستگاهها انجام شده و باز هم باید روی آن کار کرد.

گام دوم ، بررسی وظایف هر قسمت از سیستم و زیر سیستم (ساب-سیستم) است. در این مرحله باید تشخص داده شود که یک سیستم داینامیک نیاز داریم یا یک سیستم استاتیک. سپس با توجه به آن ، سیستم را بنا به نیاز restructure , reorganize , rebuild , replan , reform یا.... کنیم.


نتیجه گیری :

ما نیازمند طراحی یک ماشین جدید هستیم ، یک سیستم اداره برای جامعه ، که پیش فرضش حرکت در راستای اهداف انقلاب باشد. در چنین سیستمی ، ما حتما اشتراکاتی با استیت خواهیم داشت ، به دلیل اینکه یک سیستم در حرکت ، شامل اجزای ثابت و اجزای متحرک میباشد.


نظریه پردازیسیاسیجامعه شناسیسیستممقاله
پژوهشگر طرح ریزی راهبردی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید