پیکر کودک شیرخوارۀ حسین، نمادِ وحشتناکترین فرجامِ ممکن، برای یک جامعۀ دینی است. تصویری از اینکه یک جامعه دینی در «بَد شدن» چه الگو و نهایتی دارد.
کودک ششماهه امام حسین(ع)، قربانی غلبۀ «شکل دین» بر «مضمون دین» است. «شکل دین»، «علتِ صوری» یک جامعه دینی است؛ اینکه از منارههایش اذان بگویند و به نامها و نشانههایش توسل جویند. مضمون دین، در بُعد نظری، باور قلبی به مبداء و معاد (انا لله و انا الیه راجعون)) و ربوبیت الهی (رب العالمین)؛ و در بعد عملی، پایبندی به وجدان اخلاقی است. دین در بعد اجتماعی، دوری از گفتارها و کردارهایی است که حیات اجتماعی انسان را مسدود میکند (ساء سبیل). با غلبه «شکل دین» بر «مضمون دین»، نماز و روزه هست؛ اما، انصاف و مردمداری، نه. بیاخلاقی نشان آشکار وارونگی دین است.
در آزمایشگاه دستان حسین(ع)، آزمونی رقم خورده است: اگر وجدان اخلاقی جامعه بمیرد، چه فرجامی در انتظار است؟ دو شیشه مشابهِ سربسته را تصور کنید که درون یکی عطری دلانگیز است و در دیگری گندابی نفرتانگیز. شهادت علی، به دیوار کوفتن آن شیشه متعفن است؛ این است چیزی که به نام دین ساختهاید!
شاید بپرسید نیروی این دَدمنشی، بر خلاف وجدان اخلاقی، آنهم در یک جامعه دینی، از کجا میآید؟ این چه «وجدانِ» بیرمقی است! چگونه ممکن است «دین» بیاید و «وجدان» نپاید!
پاسخ شایعِ «دین این کوفیان، «واقعی» نبوده است» به این واقعیت بیتوجه است که این همان پاسخی است که «ابن زیاد» نیز به «حسین(ع)» میدهد. تقسیم «واقعی و غیر واقعی» یک بحثی لفظی است که بر هیچ عینیت اجتماعی منطبق نیست. برای یک مصلح اجتماعی دین آن چیزی که عینیت یافته است. پرسش اساسی این است که ریشه این «دین بیوجدان» چیست؟
پاسخ من این است که «اخلاق، درگاهِ دین است. مومنِ بیاخلاق هیچ روزی ایمان نیاورده است بلکه او، نیروی مقابله با وجدان اخلاقی خود را از دین گرفته است.
«پسرم را، انتخابهای اخلاقی کوچک و بزرگی به شهادت رساند که به تدریج، «شهودِ اخلاقی» این جامعه را از بین برده است. یک دروغ مصلحتی؛ یک سهمیه بیدلیل؛ یک وام خارج از نوبت، یک سفارش ویژه، یک بودجه نا شفاف, یک استخدام فامیلی؛ تمرُّد از یک عذرخواهی ساده؛ ... ».
علیِ کوچک به کمکِ پدر آمده است تا به مومنان بیاخلاق بگویند: اگر پروای حضور در پیشگاه خدا را ندارید؛ دست کم حُرمت آن ندای درون را بدارید و با توجیهات شرعی خاموشش نکنید».
کمکنفس باباست این پسر! تا کوفیان تاریخ، کمتر و آزادگان جهان بیشتر باشند.